گذر از زندگی روستایی و سکونت در شهرها بسیاری از آدابورسوم اجتماعی و سنتی را از میان برده یا به فراموشی سوق داده است. در گذر از چنین تغییراتی هنر و مشخصاً موسیقی لطمههای زیادی متحمل شده است، یکی از این تغییر و تحولات فرهنگی شامل حال موسیقی الموت شده است. همجواری این منطقه با برخی از نواحی استانهای شمالی کشور ازجمله گیلان سبب شده تا سبک و نوع موسیقی این منطقه نزدیک به موسیقی گیلکی باشد.
در این گزارش به مناسبت ششم بهمن روز گرامیداشت آواها و نواهای ایرانی تلاش شده تا به موسیقی الموت و تأثیرات آن در زندگی مردم پرداخته شود.
فراموشی موسیقی اصیل سنتی در قزوین
اسحاق چگینی، موزیسین و فعال حوزه موسیقی است که در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: الموت موسیقی مستقلی ندارد و متأثر از همجواری و مراودات با استانهای شمالی کشور است.
وی در ادامه میگوید: موسیقی الموت ویژگی خاص و منحصربهفردی ندارد که موسیقیدانها روی آن تمرکز داشته باشند در یک کلمه موسیقی الموت آمیختهای از موسیقی کوهستانی، موسیقی گیلکی و دیلمی است.
چگینی خاطرنشان میکند: قزوین یک استان چندملیتی است و ما در قزوین لرها را داریم که بخشی از فرهنگ موسیقی لرستان را با خود به قزوین آوردند؛ همینطور کردها، لارستانیها و ترکها نیز بخشی از فرهنگ قزوین را تشکیل میدهند.
وی تصریح میکند: تاتها، زرگرها و الموتیها نیز همینطور موسیقی سایر اقوام و ملل را با خود به قزوین آوردهاند، بنابراین موسیقی قزوین چندگونهای است.
این فعال حوزه موسیقی بیان میکند: موسیقیهایی که به قزوین آورده شده خیلی پیشرفت چشمگیری نداشته، البته تنبورنوازها در قزوین بسیار خوب رشد کرده و حافظ فرهنگ تنبورنوازی بودهاند ضمن اینکه آن را بهخوبی اشاعه دادهاند و اساتیدی در این زمینه داریم که این نوع از موسیقی را حتی گسترش هم دادهاند.
وی بیان میکند: مابقی اقوام و مللی که موسیقی مستقل سایر استانها را به قزوین آوردهاند ابتدا ناقل بودند و حتی کمکم سنت موسیقی اصیل خودشان را هم از بین بردهاند.
موسیقی الموت ابداعات خاص خود را دارد
امیرحسین محمودی، کارشناس موسیقی در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: موسیقی آینه تمامنمای فرهنگ و سبک زندگی مردم آن منطقه است در خصوص موسیقی الموت باید گفت که موسیقی در این منطقه از عوامل بیرونی تأثیر گرفته است. یعنی همجواری این منطقه با استان گیلان سبب شده تا ما علاوه بر لهجه و گویش با یک موسیقی تقریباً مشابه به گیلان در الموت مواجه باشیم.
وی بابیان اینکه، جایگاه موسیقی در الموت نسبت به سایر مناطق، از پایداری بیشتری برخوردار است، بیان میکند: همانطور که همه ما میدانیم، الموت منطقهای کوهستانی و بکر است. موسیقی در الموت از جایگاه ویژهای برخوردار است و هنوز هم در میان مردم آن منطقه کارکرد دارد که این موضوع میتواند به دلیل کوهستانی بودن منطقه باشد؛ چراکه راه و عوامل جغرافیایی آن میتواند تأثیر شگرفی در پایداری این موسیقی داشته باشد.
این کارشناس موسیقی تصریح میکند: موسیقی با زندگی روتین مردم الموت عجین شده و مهمترین کارکرد موسیقی در این منطقه را میتوان همین موضوع عنوان کرد، اغلب آهنگها، آوازها و ترانههایی که از دیرباز تا به امروز در منطقه الموت رواج پیداکرده، گواه این است که موسیقی برگرفته از نیازهای مردم بوده است.
وی ادامه میدهد: غالبأ، موسیقی الموت از باورهای مذهبی مردم آن منطقه سرچشمه میگیرد بهعنوانمثال الموتیها معتقدند که نواختن سرنا در داخل خانههایشان مجاز نیست و رزق و روزی حلال را از بین میبرد.
موسیقی کاری در الموت، باور به افزون رزق و روزی
محمودی بیان میکند: بیشترین مصارف موسیقی در الموت به هنگام کار بهخصوص به هنگام باغداری و کشاورزی بوده است، هنگام برداشت محصول، الموتیها به شکرانه نعمتی که خداوند به آنها عطا کرده، شعر و ترانه میخواندند. بهعنوانمثال ترانه «نشاسر» از رایجترین ترانههایی بوده که الموتیها به هنگام برداشت برنج میخواندند و معتقد بودند با شادی کردن برکت محصولانشان زیاد میشود.
وی خاطرنشان میکند: برجستهترین موسیقی در زندگی مذهبی الموتیها، موسیقی تعزیه است که هنرمندان بسیاری در این منطقه، به اجرای این نوع از موسیقی میپردازند و یکی از برجستهترین تعزیهخوانان الموتی، «سید غفور تلاتری» و «مرحوم علی قرهقوزلو» بوده است.
«چاووشیخوانی» از رسومات الموت
این کارشناس موسیقی اظهار میکند: نی نوازی در میان اکثر چوپانان در تمامی اقوام و ملل مرسوم است اما گفته میشود که الموتیها در نواختن نی بهصورت جزئی دارای ابداعاتی بودهاند.
وی تصریح میکند: چاووشیخوانی از دیگر رسم و رسومات مذهبی در الموتیها است بهطوریکه ریشسفیدان هر محل به همراه جوانها برای زائران اهلبیت «چاووشی» میخوانند. چاووشی ترانههایی مذهبی است که محلیها زائر عتبات را به هنگام ورود و خروج از جلوی درب خانه او تا مسجد محل بهصورت راهپیمایی همراهی میکنند.
این کارشناس موسیقی تصریح میکند: لالاییخوانی و نوروزخوانی از دیگر رسم و رسومات مرسوم در هر اقوام و ملل است اما این موضوع در الموت تجلی دیگری دارد و لالایی خوانی از مشخصات ویژه زادبوم خود برخوردار است. الموتیها به لالایی خوانی، «گَهرهسری» میگویند و نکته جالب این است که مردان نیز گَهرهسری میخوانند. مرحوم «جلال قاسمی» یکی از گَهرهسری خوانهای مطرح الموت بوده است که به دلیل تجارتی که با سایر استانها داشته آن را در میان گیلانیها نیز ترویج کرده بود.
محمودی در پایان بیان میکند: نوروزخوانی در الموت یکی دیگر از موسیقیهای مناسبتی است که همچنان هم اجرا میشود، بدینصورت که دو نفر با لباس محلی به جلوی درب اهالی میروند و با قاشق زنی و ترانهخوانی شادی را ترویج میکنند و نوید بهار را میدهند.
به گزارش ایسنا، گرچه به گفته بسیاری از کارشناسان اقوام و ملل مختلف، قزوین از موسیقی مستقلی برخوردار نیست، اما عجین شدن موسیقی با زندگی روزمره مردم قزوین و بهخصوص الموت نشان میدهد که مردم ذاتاً نسبت به هنر و بهخصوص موسیقی احساس تعلقخاطر دارند. یکی از مشکلاتی که امروز در جامعه هنری با آن مواجه هستیم، گسست فرهنگی و فاصله بین نسلها و همچنین هویتزدایی از هنرهای اصیل چون موسیقی است. بنابراین خواسته و انتظاری که میتوان داشت، این است که دستگاهها و نهادهای متولی همچون اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری و همچنین انجمنهای موسیقی به تبیین و ترویج موسیقی سنتی در میان اقوام مختلف بهعنوان یک کار ویژه بپردازند.
انتهای پیام
نظرات