به گزارش ایسنا، مراسم نکوداشت ۹۷ سالگی فتحالله مجتبایی، امروز دوشنبه، ۱۹ آذر در تالار شهیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.
مراسم با سرودهای از فتحالله مجتبایی با عنوان «من کیام؟» آغاز شد.
غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با خیر مقدم به حاضران گفت: این مراسم برای رونمایی از دو اثر جدید آقای مجتبایی برگزار میشود: «نحو هندی و نحو عربی» و «صحبت با مونس جان»؛ آقای اسوار ترجمه «نحو هندی» را برعهده گرفت و کار شایسته استاد مجتبایی را با ترجمه استاد اسوار داریم.
او با ابراز خرسندی از انشار کتاب به زبان عربی، خاطرنشان کرد: نیت این بود کتاب توسط ناشر عرب منتشر شود تا به دست مخاطبان اصلی آن برسد. در دو سه سال اخیر هم پیگیر انتشار آن بودیم و قولهایی هم داده شد اما این اتفاق نیفتاد. در نهایت در شورای انتشارات تصمیم گرفتیم ترجمه را منتظر امکانات دیگر، نگذاریم. این کتاب در ایران چاپ شده و حالا رونمایی میشود. مجموعه مقالات ایشان هم حتما سودمند است.
غلامعلی حداد عادل با بیان اینکه یکی از خوشبختیهای خود را، آشنایی با استاد مجتبایی میداند، یادآور شد: از زمانی که دانشجوی فلسفه بودم و گاه به عنوان دانشجو وارد دانشکده ادبیات میشدم، در دفتر مرحوم دکتر مهدوی ایشان را میدیدم. آقای مجتبایی رسماً استاد دانشکده الهیات بودند و برای تدریس دانشکده ادبیات میآمدند، ما دانشجویان نگاهی از پایین به بلندای علم و معرفت ایشان میانداختم و این نگاه همچنان در من باقی است.؛ یعنی هنوز هم خدمت ایشان که میرسم، خودم را در برابر دریای فضل و فضیلت او کوچک میبینم. وجود ایشان را در فرهنگستان از افتخارات فرهنگستان و کشور میدانم.
او تأکید کرد: اگر بخواهم در یک جمله آقای مجتبایی را توصیف کنیم، باید بگویم ایشان جامع فضل و فضیلت است؛ از لحاظ خصوصیات و خلقیات انسانی دوست داشتنی است و هم استاد والا مقامی که تحقیقات و نوشتههایش سودمند و آموزنده است. محبت ایشان شیرینیای دارد که از کام دوستان زدوده نمیشود. انشاءالله که سلامت باشند و برای ایشان آرزوی طول عمر میکنم.
علی اشرف صادقی، زبانشناس و از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه ارادت من به مجتبایی دیرین است، گفت: زمانی که بهعنوان استادیار زبانشناسی در دانشگاه تهران استخدام شدم، یعنی ۴۸ سال پیش، با ایشان آشنا شدم. دکتر مجتبایی پیش دکتر یحیی ماهیار نوابی، مدیرگروه زبانشناسی که سوابق آشنایی از هند داشت میآمد و این موضوع منجر به آشنایی ما شد. زمانی که دانشنامه ایران و اسلام تأسیس شد، آقای مجتبایی هم به دانشنامه آمد و مدتی در کنار آقای یارشاطر بود واتاق ما در کنار هم بود و به همین دلیل رشته الفت ما محکمتر شد و از محضر ایشان استفاده میکردم.
او با تأکید بر اینکه مجتبایی «ذوالفنون» است، گفت: آقای مجتبایی در رشته زبان انگلیسی تحصیل کرد اما به ادبیات فارسی علاقهمند بود و در زمان دانشجویی سر کلاس استاد فروزانفر حاضر میشد و پرسشهای مربوط به ادبیات فارسی و بزرگان ادب را میپرسید. آن زمان دانشکده ادبیات در نزدیکی مؤسسه لغتنامه دهخدا بود و هنوز به پردیس دانشگاه منتقل نشده بود. آن زمان نکتهای از آقای مجتبایی شنیده بودم و از آقای فروزانفر پرسیدم، شنیدم کلمه «خاموش» قبل از قرن ۶ به معنای امروزیاش به کار نمیرفته و بهمعنای ساکت و آرام بود. استاد تا میدان ژاله شروع کردن به شعر خواندن از شاعران قبل تا قرن ششم و شاهد آوردن که به معنای خاموش به کار رفته است و زمانی که به میدان ژاله رسیدیم، گفت کافی است؟ به هر حال از عجایب مرحوم فروزانفر بود.
او ادامه داد: دکتر مجتبایی بعدها در رشته ادیان تحصیل کرده و به هند میرود. زبان سانسکریت یاد میگیرد و بعد به تصوف علاقهمند میشود. علاقهمندان ایشان بهتر از من اینها را میدانند. یک روز از مرحوم خانلری شنیدم، ایشان نسخهای از «لغت فرس» را با خود از آوردند که با نسخههای دیگر فرق دارد. در سال ۱۳۶۴ پیشنهاد کرد باهم این کتاب را چاپ کنید و مدتها به منزل ایشان میرفتم و کار را انجام دادیم که در نشر خوارزمی منتشر شد و الان هم نایاب شده است اما با اطلاعات جدید و تحقیق جدید قرار است، چاپ شود.
صادقی در پایان گفت: امیدوارم عمر ایشان از ۱۲۰ سال بگذرد و آنگاه پیر شوند و ما از خوان فضل ایشان بهرهبرداری کنیم و ایشان به شاگردپروری بپردازند.
موسی اسوار، مترجم زبان عربی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم در باره ترجمه کتاب گفت: بنده از سال ۵۷ مدت یک سال و نیم در بنگاه ترجمه و نشر کتاب خدمت آقای صادقی که مسئول مقالات دانشنامه ایران و اسلام شد، با آقای دکتر مجتبایی آشنا شدم؛۴۶ سال ارادت خدمت ایشان ارادت دارم اما مراتب فضل ایشان از سالها قبل بر من معلوم بو و زمانی که ارادت حضوری پیدا کردم، این ارادت دو چندان شد و یکی از شیفتگان منش و شخصیت و دانش ایشان شدم.
او افزود: درباره کتاب «نحو هندی و نحو عربی» باید بگویم بنده شخصا تتبعی در تاریخ نحو عربی نداشتم. نحو عربی آنقدری برایم ضروری بود که به کار ترجمه ادبی بیاید اما تتبعات تاریخی نحو را دنبال نمیکردم زیرا رشته من نبود و بیشتر در حوزه ترجمه ادبی کار میکردم. انگیزهام زمانی شروع شد که دکتر مجتبایی نسخه فارسی کتاب را به من اهدا کرد. من به اعتبار محتوا و اعتبار صاحب اثر شروع به خواندنش کردم در عرض سه روز تمام کردم. چیزی که در این کتاب جلب نظر کرد، بارقههایی بود که دکتر مجتبایی در کشف مشابهتهای نحو هندی و نحو عربی بروز داده بود و این اثر از نظر من اثر درخشان جلوه میداد. همانجا با خودم فکر کردم باید این کتاب به مخاطبان اصلیاش برسد.
موسی اسوار اضافه کرد: کتاب «نحو هندی و عربی» یقینا مخاطب محدودی در ایران دارد و مخاطبان اصلی، آن سوی مرزهای کشورمان، استادان زبان عربی، دانشجویان زبان عربی و نظریهپردازان نحو عربی در فرهنگستانهای دمشق، بغداد، مصر، قاهره، اردن و مراکش هستند. ترجمه کتاب در فکر من بود تا اینکه سفری پیش آمد و از نمایشگاه کتاب بیروت بازدید کردم. از قبل اطلاع داشتم این کتاب به زبان عربی ترجمه شده و در انتشارات دارالکتب علمی که برخلاف نامش اصلا علمی نیست و کاملا بازاری است منتشر شده است. زمانی که از او پرسیدم این کتاب را دارید، در قیافهاش آمیزهای از تعجب و نارضایتی دیدم. گفت داریم. از او پرسیدم چرا نیست؟ دو نسخه لازم دارم؛ یکی برای خودم و دیگری برای مجتبایی. فردایش دو نسخه آورده در هتل که کتاب را تورق کردم، شگفت زده شدم و بهعنوان ایرانی به من برخورد زیرا ترجمه در حد محتوا بود و نه در حد صاحب اثر و کار سترگ را بد ترجمه کرده بود. آمدم ایران با کتاب مقابله کردم و دیدم متفاوت است و بعدا هم دیدم نقدی بر کتاب نوشته شده است.
او در ادامه بیان کرد: بعد از این اتفاق عزمم جزم شد تا کار ترجمه صورت بگیرد. چالشهایی هم در ترجمه کتاب داشتم یکی مباحث زبان سانسکریت و دوم مباحث نحو بود اما کار را شروع کردم و خوشبختانه، کار جلو رفت. با خودم عهد کردم همانقدر که برای ترجمه ادبی وقت میگذارم، برای این کتاب هم بگذارم و ترجمه کتاب آمیزهای از زبان فاخر ادبی و زبان علمی محض است. ترجمه کتاب در سال ۲۰۲۰ تمام شد و از آن زمان مذاکراتی داشتیم که کتاب چاپ شود، مذاکرات تا مراحلی هم پیشرفت اما در جایی متوقف شد. زمانی که با آقای دکتر عادل مشورت کردیم قرار شد، انتشار کتاب در شورای نشر آثار مطرح شود و پیشنهاد خوبی داد که کار متوقف نشود و اگر خارج ایران چاپ نشد، عجالتا در ایران چاپ کنیم که کار به تعویق نیفتد. فکر خوبی بود، کار آماده بوده و با مساعدت دکتر حسینی کار چاپ اثر سریع پیش رفت و کتاب در حد متن فارسی نفیس و فاخر منتشر شد.
اسوار در پایان گفت: انشاءالله دکتر مجتبایی بعد از ۱۲۰ سال پیر شوند و سایهشان بر سر ما مستندام باشد.
محمدرضا عدلی نویسنده کتاب «صحبت آن مونس جان» هم در این مراسم گفت: عنوان این کتاب الهام از بیت حافظ است و کتاب شامل مجموعه گفتوگوهای استاد است. برای کتاب کاری نکردم و فقط مصاحبههایی که ایشان را در طی حدود ۳۰ سال با نشریات مختلف داشتند، با کمک خانم عاصمی جمع آوری کردیم و چند بار آنها را بازخوانی و ویرایش کردیم و در جاهایی نیاز به پانویس بود، انجام دادیم.
او افزود: کتاب سامل ۲۱ گفتوگو و مصاحبه با استاد در موضوعات مختلف است. نکته مهم کتاب در این است که استاد مجتبایی بهخاطر دقتی که در مقالهنویسی دارند، برای انتشار مقاله و کتاب بسیار وسواس دارد و این مصاحبهها معمولا بهصورت فیالبداهه بوده که نشان میدهد زمانی که غیر از مقالهنویسی و کتابنویسی هم وقتی با او صحبت میشود، مخاطب از دامنه اطلاعاتش شگفت زده میشود.
محمود عابدی، نویسنده، مصحح و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز با بیان اینکه زبانم در توصیف استادان بهخصوص در حضورشان الکن است، گفت: افتخار نداشتم، در کلاس استاد حاضر باشم که اگر ممکن بود، بسیار خوب و زیبا بود. باید اقرار کنم هر لحظه در محضر ایشان، کلاس روحانی و مفیدی است.
او ادامه داد: در زبان خودمان یک اصلاحات رایج و شایعی داریم با عنوان «اطمینان» و از این کلمه سی ساخت دیگری داریم. «طمأنینه» یکی از این ساختهاست. به کسی میگوییم با طمأنینه، که در رفتن قدم را با استوار میگذارد؛ هم محکم، هم بهجا و بر روی هدف. این اهل طمأنینه است.این طمأنینه را میتوان در خدمت استاد مجتبایی دید. این نعمت نادر و گرانبهایی است. اگر فرصتی شود و ایشان سخنی بگوید طمأنینه را در لفظلفظ سخن ایشان خواهیم دید. تجربه من این را میگوید، پیری معبود جوانی است؛ پیری استادانی که در این سن و سال بحمدالله در عین سلامت جوانی زندگی میکنند، نشان میدهد آنها جوانی صالحی گذراندهاند. آرزو دارم طمأنینه او روز به افزود شود و برکات عمرش بیش از گذشته باشد و توفیق داشته باشیم از محضرشان استفاده کنیم.
فتحالله مجتبایی، نویسنده و از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه فردوسی زمانی که پیر شده بود، شکایت میکرد «دو گوش و دوپای من آهو گرفت» گفت: الان تمام اعضای بدنم آهو گرفت.
او با تشکر از رئیس فرهنگستان و موسی اسوار برای ترجمه کتاب «نحو هندی و نحو عربی»، گفت: استاد اسوار این کتاب را آن طور که شایسته بود، ترجمه و عرضه کرده است. همانطور که اشاره شد، قبلاً ترجمه کتاب در بیروت چاپ شده بود اما زمانی که کتاب را دیدم گفتم «آنی نیست که من میخواهم.» استاد اسوار هم کتاب را دیده بود اما مورد پسندش قرار نگرفته و پیشنهاد شد، ترجمه جدید را خودشان بر عهده بگیرند و ترجمه کتاب شایسته بود، نثر بسیار زیبا و شیوا. نکات نحوی به گونهای ترجمه شده که مشخص بود ایشان ریزهکارهای نحوی عربی را به خوبی میداند و با ترجمه، حق مطلب ادا شده است.
این استاد پیشکسوت سپس در ادامه درباره شکلگیری ایده نوشتن این کتاب که ابتدا به صورت یک مقاله کلاسی بوده و سپس مقاله مفصلی شده و بعد هم به صورت کتاب منتشر شده است توضیح داد و گفت: دکتر اسوار کتاب مرده را زنده کرد و امیدوارم کارهای فرهنگی بهتر و بزرگتری انجام دهند.
مجتبایی درباره کتاب «صحبت آن مونس جان» نیز گفت: یادداشت و مصاحبههایی را که داشتند فراموش میشدند و گمشده شده بودند، دکتر عدلی و دکتر عاصمی زحمت کشیدند و جمع کردند و به شکل زیبایی منتشر شد.
ا
انتهای پیام
نظرات