اکنون بعد از گذشت سالیان دراز، اما بازهم عدم مناسبسازی در سطح جامعه برای معلولان را شاهد هستیم، افرادی که خود را در قید و بند بیماری نگذاشته و تلاش دارند که به زندگی عادی بازگردند اما عدم مناسبسازی فضاهای عمومی خیلی از مسائل را برای آنان سخت و غیرقابل دسترس کرده است.
به مناسبت روز جهانی معلولان، به سراغ فردی رفتیم که نه انتسابی بلکه اکتسابی و به سبب افتادن از پرتگاه دچار مشکل نخاعی شده و برای ادامه زندگی خود، ویلچر را همراه و مانوس خود میداند.
عابدین اسفندیاری، متولد ۲ آذرماه سال ۱۳۶۴، فردی دارای معلولیت ضایعه نخاعی که به شعار "معلولیت، محدودیت نیست" جامه عمل پوشانده است. هر روز صبح در ورزشگاه مشغول تیراندازی و سپس به محل کار خود که تعمیر لوازم برقی است، میرود و در کنار همه اینها مخترع دستگاهی در ورزش تیراندازی است.
ابتدا به سراغ او در ورزشگاه تیراندازی رفتیم. ورزشگاهی مناسب افراد دارای معلولیت که برای مسابقات، در حال تمرین و آمادهسازی بودند. پس از خوشوبش کردن با او، علت معلولیتش را جویا شدیم.
اسفندیاری در رابطه با علت معلولیت خود اظهار کرد: در سال ۱۳۸۹، هنگامیکه ۲۵ سال سن داشتم، در محل کار از ارتفاع سقوط کرده و دچار ضایعه نخاعی شدم؛ قبل از این حادثه، من در شرکتی، مسئول فنی بودم، در سال ۱۳۸۸ کار آزاد را شروع و دفتر مهندسی خودم را راه انداخته و در آن کارهای پیمانکاری، تاسیسات و برق انجام میدادم.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۸۹ و در محل کار دولتی، حفاظ از زیر پایم کنار رفت و به پایین پرت شدم که سبب شکستگی کمر و ضایعه نخاعی شد؛ سپس با تغییر حیطه کاری، پیرو فعالیت قبلی، درس خود را در رشته الکترونیک ادامه دادم و مدرک کارشناسی الکترونیک و تجهیزات پزشکی دریافت کردم. اکنون در حال انجام تعمیرات وسایل، تجهیزات پزشکی و همچنین تاسیسات هستم که بیشتر فرایند بازدید را انجام میدهم. اغلب در شاخه الکترونیک و صنعت در حال فعالیت هستم.
این توانیاب در رابطه با شروع ورزش تیراندازی خود، اظهار کرد: از سال ۱۳۹۲ تیراندازی را شروع کردم. قبل حادثه من ورزش بسکتبال و هندبال را انجام میدادم. حدودا یکسال در تیم بسکتبال با ویلچر بودم و بعد وارد رشته تیراندازی در سالن شدم، حدود ۳ سال نیز پرتاب وزنه و نیزه کار کردم.
وی در رابطه با دستگاههای موجود در ورزشگاه اظهار کرد: رشته من مهندسی الکترونیک است و با توجه به حیطه تیراندازی، وسیله سیبل اتوماتیک را خودم طراحی و سپس آن را ساختم. به صورت اتوماتیک تنظیم نور را انجام میدهیم که این دستگاه ما بین دستگاه دستی و الکترونیک است.
پس از تعمیر قطعات دیگری از دستگاههای تیراندازی و سیبل، تصمیم گرفتیم با ایشان به حاشیه خیابان برویم تا مقداری از سختیهایی که افراد توانیاب در سطح شهر به دلیل عدم مناسبسازی معابر با آن روبهرو هستند را درک کنیم.
همان ابتدا و در بدو خروج از ورزشگاه، شاهد دستاندازهای زیادی در قسمت ورودی ورزشگاه بودیم، ورزشگاهی که مختص معلولین بود اما آسفالت و پیادهرو مقابل آن اصلا برای افراد معلول مناسبسازی نشده و افراد به سختی ویلچر را به حرکت در میآوردند.
اسفندیاری در رابطه با معابر پیادهرو گفت: من برای راندن ویلچر و رفتوآمد مشکل دست ندارم، اما افرادی که مشکل دست دارند و یا سطح تعادل کمتری دارند، نمیتوانند از موانع عبور کنند. در قسمت مناسبسازی، در جایگاهی که مانع وجود دارد، حتما باید دریچه نیز وجود داشته باشد؛ چرخ اگر به مانع گیر کند، ویلچر کاملا چپ میشود. در شهرداری طی چندسال اخیر مناسبسازیهای خوبی صورت گرفته است، اما متاسفانه رسیدگی و بازدید به خوبی صورت نمیگیرد. این موانع موجود نه تنها برای ما که از ویلچر استفاده میکنیم، بلکه برای افراد نابینا مشکلات بسیار زیادی را رقم میزند.
استفاده از حمل و نقل عمومی برای معلولین میسر نیست
وی در رابطه با مشکلات استفاده از وسایل نقلیه عمومی افزود: رانندگان اتوبوس و یا کمک راننده موظف هستند که برای ورود به وسیله نقلیه عمومی به افراد معلول کمک کنند، اما متاسفانه حدود ۹۵ درصد از افراد این کار را انجام نمیدهند؛ همچنین ایستگاههای اتوبوس لبه دارند و برای حضور ما معلولین مناسب نیستند و ما با ویلچر باید در کنار خیابان و روبهرو ایستگاه، منتظر اتوبوس بمانیم که این خطر بسیار زیادی برای ما دارد.
همراه آقای اسفندیاری به ایستگاه اتوبوس در نزدیکی ورزشگاه رفتیم تا مشاهده کنیم آیا راننده اتوبوس و یا کمکی آن، به فرد توانیاب جهت سوار شدن کمک میکند یا خیر. حدود ۴۵ دقیقه در ایستگاه منتظر ماندیم و متاسفانه مشاهده کردیم هیچ فردی جهت کمک برای سوار شدن آقای اسفندیاری به اتوبوس، اقدامی نکرد؛ مورد خطرناک سرعت بالای برخی از ماشینهای در حرکت بود، در حالی که فرد توانیاب به دلیل عدم مناسبسازی ایستگاه اتوبوس مجبور به ماندن در گوشه خیابان است و با عبور هر ماشینی باید مراقب باشد تا اتفاقی نیفتد.
این توانیاب در رابطه با این موضوع گفت: مراکز دولتی مانند بانک، پلههای زیادی دارند و اختلاف سطح وجود دارد. مناسبسازی و رمپ ایجاد شده، بیشتر مانند سکو پرتاب موشک است، زیرا زاویه بسیار بالایی دارد که تردد را سخت کرده است. دوستان من برای کارهای قضایی و ثبت ثنا، در پلیس +۱۰ بسیار با مشکل روبهرو میشوند؛ تعدادی نرمافزار توسط شهرداری راهاندازی شده، اما متاسفانه به میزان کافی نیست که بتوانیم سریع مکان مناسب را پیدا کرد.
وی اظهار کرد: برای تردد بین شهری به میزان زیاد مشکل وجود دارد. من به دلیل وجود ویلچر، اصلا نمیتوانم با اتوبوس رفتوآمد داشته باشم، حتی استفاده از تاکسی اینترنتی مشکل رفتوآمد را دارد. برای استفاده از قطار نیز راهروی بین قطار بسیار کوچک است و با ویلچر مخصوص باید حرکت کرد،علاوه بر آن سرویس بهداشتی مناسب وجود ندارد و هواپیما هم هزینههای زیادی دارد.
مناسبسازی خودروها بسیار هزینه دارد
پس از توقف حدود ۴۵ دقیقهای در کنار خیابان برای اتوبوس، به سمت تعمیرگاه آقای اسفندیاری حرکت کردیم. ماشینش فاقد پلاک مخصوص افراد توانیاب بود، هنگامیکه وارد ماشینش شدیم، با لحن خنده گفت: ماشینم تعمیرگاهیه و تمیز نیست مراقب خودتون باشین.
در راه حرکت به سمت محل کار، اسفندیاری در مورد مشکلات رانندگی بیان کرد: در ضایعه نخاعی ما کلاسبندی متفاوتی داریم. شدیدترین آسیب، ضایعه نخاعی گردنی است که تحت تاثیر آن دستها هم دچار مشکل میشوند. مناسبسازی خودروها بسیار هزینه دارد و هرکسی توان خرید ماشین اتومات را ندارد و متاسفانه دولت نمیتواند برای افراد ضایعه نخاعی یا توانیاب، ماشین مخصوص را تهیه کند. در سازمان بهزیستی عنوانی مبنی بر مناسبسازی خودرو برای افراد دارای معلولیت تعریف شده است که مبلغ آن در حد گاز و یا ترمزی است که بخواهند آن را دستی کنند؛ بهتر است دولت آپشنی به عنوان هزینه کمک خودرو برای افراد معلول داشته باشد تا این افراد بتوانند مستقل شوند.
وی بیان کرد: افراد زیادی را سراغ داریم که به جامعه برگشتند، اما توان جابجایی را ندارند. در شهر سرویس بهداشتی مناسب برای من و افراد معلول نیست که بتوانیم از آن استفاده کنیم و مجبور میشویم طوری برای بیرون رفتن زمان بگذاریم که برای استفاده از سرویس بهداشتی زودتر به خانه برگردیم؛ تمام اینها موضوعاتی است که ما افراد توانیاب را اذیت میکند.
به تعمیرگاه آقای اسفندیاری رسیدیم. در بدو ورود همکارش ویلچر مخصوص کار ایشان را آورد. تعمیرگاه کوچکی که در آن انواع ویلچرها برای تعمیر قرار داشتند و قسمتی کوچک برای انجام تعمیرات تعبیه شده بود.
از شواهد مشخص بود که آقای اسفندیاری مشتریان زیاد و مخصوص به خود را دارد. این توانیاب در رابطه با تعمیرگاهش گفت: بعد اینکه دچار ضایعه نخاعی شدم، با نیروهای جدید به فعالیت سابق خودم یعنی تاسیسات پرداختم. با مراکزی مانند بهزیستی، هلالاحمر و شهرداری به صورت پیمانکاری فعالیت داشتم. تا حدود ۶ سال، نورپردازی المانهایی که نزدیک عید نوروز در سطح شهر قرار میگیرند، توسط ما انجام میشد.
وی بیان کرد: پس از مدتی تصمیم گرفتم شاخه کار خود را عوض کنم و از حدود ۴ سال پیش تعمیرات ویلچر را راه انداختم؛ اکنون مغازه تعمیرات ویلچر دارم و تخصصی تعمیرات آن را انجام میدهم و چون در استان کار تخصصی بر روی این مورد زیاد نیست، خداروشکر اوضاع خوب است. از سال ۱۴۰۰ کار را شروع کردیم و تا کنون مشتریانی حتی از شهر و یا کشورهای دیگر به ما مراجعه کردهاند. متاسفانه اغلب افراد ضایعه نخاعی که در اثر حادثه دچار این مشکل شده، قبل آن شغل مخصوص خود را داشتند و بعد به دلیل آسیب، بسیار گوشهگیر شدهاند. در انجمن سعی داریم شرایط برای فعالیت این افراد را فراهم کنیم.
۹۹ درصد افراد در ابتدا سالم و به دلیل حادثه، دچار ضایعه نخاعی میشوند
اسفندیاری در رابطه با انجمن افراد دارای ضایعه نخاعی بیان کرد: حدود ۱۵۰۰ نفر از افراد دارای ضایعه نخاعی ثبت شده بهزیستی، در استان خراسان رضوی وجود دارند. بیش از ۳۰۰ نفر در انجمن ضایعه نخاعی استان خراسان رضوی عضو هستند که بنده رئیس هیات مدیره آن هستم. تمام اعضای این انجمن، افراد دارای ضایعه نخاعی هستند و ۹۹ درصد آنان، به دلیل حوادث پیش آمده دچار این مشکل شدهاند.
وی بیان کرد: ما دچار یک دگرگونی خاص شدهایم؛ چراکه در ابتدا سالم بودیم اما به دلیل حادثهای دچار این مشکل شدیم، بازگشت از حادثه و اینکه بتوانیم به خوبی خود را در روال زندگی جدید قرار دهیم، بسیار زمانبر است. در انجمن سعی داریم که زودتر افراد را به روال عادی زندگی خود برگردانیم تا بتوانند به تنهایی کارهای روزمره خود را انجام دهند.
این توانیاب در رابطه با اقدامات انجام شده در انجمن بیان کرد: انجمن ما حدود ۶ سال است که فعالیتش بیشتر شده است. کلاسهای آموزشی مربوط به سفالگری، هنرهای دستی، نقاشی و ورزشی را در انجمن برگزار میکنیم. در انجمن افراد قهرمان در رشته ورزشی تنیس و تیراندازی داریم و ۴ نفر از اعضای تیم ملی بسکتبال معلولین، مشهدی هستند.
وی افزود: افرادی که دچار ضایعه نخاعی شدهاند، مشکلات پزشکی زیادی دارند. کارگاههایی جهت آشنایی با کارهای روزمره برای استقلال افراد برگزار، همچنین جلسات روانشناسی برای افراد و خانواده آنان گذاشتهایم تا همبستگی افراد این خانواده قبل و بعد حادثه تغییری نکند، چون بسیار داشتهایم که پس از حادثه، افراد وارد پروسه طلاق میشوند.
اسفندیاری با بیان اینکه این انجمن در سال ۱۳۹۲ تاسیس شده است، بیان کرد: در ابتدای تاسیس، حدود ۲ سال ما به دنبال فضای مناسب بودیم و به تمام ارگانها مراجعه کردیم و با نامهنگاریهای انجام شده، بهزیستی مکانی را در اختیار ما قرار داده است. در آن مکان سالن ورزش، کاردرمانی و اتاق کار داریم که تعداد زیادی از افراد برای تفریح یا آموزش به این مکان مراجعه میکنند.
هزینه روزمره افراد معلول ۳ برابر فرد سالم است
این توانیاب در رابطه با اشتغال افراد دارای معلولیت گفت: افرادی که دارای معلولیت هستند، هزینههای جانبی روزمره دارند و اگر برآورد کنیم این هزینه، حدود ۳ برابر شخص عادی است، مثلا شخص ضایعه نخاعی روزانه حدود ۶۲ هزارتومان هزینه لوازم بهداشتی میدهد؛ اکنون هزینهای که مالیات برای من که شاغل هستم حساب میکند با فرد عادی یکسان است، در حالی که هزینه روزانه من ۳ برابر فرد عادی است.
اسفندیاری تصریح کرد: اگر در تبصره مالیاتی نسبت به اشتغال شخص معلول بخشودگی صورت گیرد، بسیار عالی است؛ در بهزیستی سرپرست شخص معلول مشمول بخشودگی میشود، مثلا پدر من اگر کار کند، ایشان بخشودگی دارد، در حالی که بنده خودم شاغل هستم و هزینه خود را میپردازم؛ این مقوله بسیار مهمی است که به سختی درآمدزایی داریم اما متاسفانه مشمول بخشودگی نمیشویم.
وی در رابطه با تسهیلات بهزیستی بیان کرد: بهزیستی برای خرید ویلچر تسهیلاتی قرار داده است و هر ۳ تا ۵ سال ویلچر میدهند، اما این ویلچرها نرمال است و تخصصی نیست، مثلا ویلچر باید سایز هر شخص باشد، اگر سایز شخص نباشد، ممکن است لگن و یا مهره کمر آسیب ببینند. ویلچر بهزیستی یکدست است، برای تعمیرات تا حدودی هزینه دارد. ویلچر برقی هزینههای زیادی دارد، باتری حدود ۴ میلیون تومان است که هر ویلچر دو باتری دارد و هر ۲ سال باید عوض شود.
این توانیاب در رابطه با حمایت خانواده افراد ضایعه نخاعی بیان کرد: خانوادهها اصلا نباید دلسوزی زیادی داشته باشند؛ درست است که فرد بیمار شده، اما باید دلسوزی در حد متعادل باشد، به طور مثال فرد دچار ضایعه نخاعی شده و برای خرید ویلچر اقدام میکند، خانواده برای تردد به طور مداوم به فرد کمک کرده و این سبب میشود فرد وابستگی زیادی به خانواده پیدا کند و این خود دلیلی برای خانهنشینی افراد است. باید خانوادهها کمک خود را محدود کرده و به استقلال فرد خدشه وارد نکنند؛ حمایت و پشتیبانی باید در حد معقولی صورت گیرد که نه سبب وابستگی فرد شود و نه فرد کامل رها شود.
انتهای پیام
نظرات