حالا زمان اجرای برنامه رسیده است. ورود از ساعت ۶ عصر شروع شده و ساعت ۷ هنوز جمعیت زیادی در حال ورود هستند. حدود ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه درب سالن اصلی به علت تکمیل ظرفیت سالن بسته میشود درحالی که هنوز جمعیت زیادی منتظر ورود به سالن هستند، بعد از انتظار و اعتراض زیاد، مسئولان اجرای برنامه مردم را به سمت مکان دیگری راهنمایی میکنند.
ساعت حدود ۷ و ۵۰ دقیقه برنامه با قرائت قرآن آغاز میشود.
راوی، دختر نوجوانی است که سوالاتش درباره شهر اصفهان و تاریخ زادگاهش را از مادرش میپرسد، صحبت و روایت مادر از تاریخ اصفهان از ویژگیهای اصفهان و نام بردن بزرگان این شهر شروع میشود، تصاویر مشاهیر و بزرگان اصفهان از شیخ بهایی تا بانو امین با هوش مصنوعی نمایش داده میشود.
روایت مادر برای دختر نوجوانش از حمله مغول به اصفهان که با بازسازی حمله، صدای دویدن اسبها روی صحنه و آتش در دست بازیگران رعب در دل مخاطب ایجاد میکند آغاز میشود و به جنگ جهانی اول، نقش انگلیس در قحطی اصفهان و دوران پهلوی میرسد. اعتراضات و تظاهرات گسترده مردم اصفهان در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب بازسازی میشود و حجتالاسلام احمد سالک به صحنه میآید.
پیشگام انقلاب اصفهان: سر شاه زیر عبای من بود
سالک گفت: بعد از پیروزی انقلاب، آمریکا زمانی که دید لقمه دندانگیری را که در حلقوم داشت از دست داده و مثل قبل که ۶۰ هزار مستشار آمریکایی بر مقدرات مردم حاکم بودند، امکان حضور و غارت کشور را ندارد شروع به توطئه و برنامهریزی کرد و در نهایت صدام را تحریک کرد تا به بهانه مالکیت اروندرود و با هدف ساقط کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی به ایران حمله کند غافل از آنکه جمهوری اسلامی خواب آنها را پریشان و اهداف آنها را نقش بر آب خواهد کرد.
او ادامه داد: آذر ۵۷ این مصلی، بیابانی بیش نبود و فقط یک ساختمان داشت. عاشورای آن سال مردم تجمع کردند و سخنران جلسه، شاه را محاکمه کرد و قطعنامۀ آن سال حکم به عزل شاه داد. جمعیت کثیری در سالگرد فوت آیتالله سیدمصطفی خمینی جمع شدند درحالی که ساواک اجازه برگزاری چهلم را صادر نکرده بود. این جمعیت کثیر به ۴ محور تقسیم شدند؛ محور بزرگمهر به سمت احمدآباد، محورپل خواجو به سمت مسجد جامع، محور چهارباغ بالا به سمت سی و سه پل و محور پل فلزی به سمت بالا. مسئولیت محور دوم با من و مرحوم علیاکبر اژهای بود. از پل خواجو به سمت فلکه شکرکن حرکت کردیم، ساواک در مقابل کلانتری ۴ مردم را به مسلسل بست. سریع حرکت کردیم؛ هدف، پایین کشیدن مجسمه شاه در سبزه میدان بود. مجسمهها به زیر کشیده شدند و سر شاه زیر عبای من بود و این یعنی پایان طاغوت، تجلی "قولوا لااله الا الله تفلحوا..." و آری به نظام اسلامی. این انقلاب امانت است باید مراقب باشیم عملکرد ما به گونهای باشد که آیندگان به وجود ما افتخار کنند نه لعنت.
حالا صدام به ایران حمله کرده و جوانان اصفهانی به جبهههای جنگ اعزام میشوند. بازسازی و اجرای این اعزامها با حرکت اتوبوسها و اسپند و حضور رزمندهها و مادران، حس خوبی دارد و مردم را همراه و درگیر کرده و این از اشکهای جاری شده روی گونهها پیداست.
روایت جنگ به عملیات محرم و ۲۵ آبان اصفهان میرسد، روزی که باردیگر اصفهان را در تاریخ ایران ماندگار کرد.
خانهها را با اشک چشم تخلیه کردیم
فاطمه سادات سجادیه، همسر شهید مصطفی میرفندرسکی راوی این قسمت است که میگوید: از عملیات محرم و شهادت نیروهای اصفهانی همه خبر داریم بعد از اعلام این اتفاق به بنیاد شهید رفتیم تا ببینیم چه کاری برای انجام هست، گفتند تخلیه خانهها و اطلاع دادن به خانوادههای شهدا باید انجام شود، اثاثیه ساکنان کنار گلستان شهدا را تخلیه کردیم، نه اسبابکشی معمولی، نه، با اشک چشم، با گریه بر جوانان این شهر
با اینحال مردم راضی بودند که خانههای خود را برای شهدا میدهند، روزهای عجیبی بود باید به خانوادههای شهدا خبر میدادیم برخی خانوادهها پدر و پسر یا دو برادر شهید شده بودند و خبر دادن به آنها بینهایت سخت بود اما با این همه مردم پا پس نکشیدند، سرانجام بعد از چند روز حضور در معراج شهدا و انجام کارها، ۲۵ آبان رسید، هوا بسیار سرد بود، جمعیت عجیبی در میدان امام جمع شده بود به حدی که مجال قدم برداشتن نبود، به سختی خودم را از بازار پشت عالی قاپو به میدان رساندم صحنه عجیبی بود تابوت شهدا تا طاق اول عالی قاپو چیده شده بود و دیدن آن همه فرزند رشید اصفهان اشک به چشم همه میآورد تشییع بسیار عظیم
میدان امام بودند همین عظمت بود که باعث شد امام آن پیام تاریخی را درباره شهر ما صادر کنند.
او ادامه داد: همسرم شهید مصطفی میرفندرسکی نیز ۲ سال بعد، پس از ۶ سال حضور در جبهه به شهادت رسید. این انقلاب با قطره قطره خون شهدا و خون دل مادران و پدران شهدا آبیاری شده و نباید اجازه دهیم به دست نامحرمان و نااهلان بیفتد.
تشییع شهدای ۲۵ آبان بعد از سی و چند سال دوباره اجرا میشود و باز مردم با اشک چشم آنها را بدرقه میکنند این شهدا هنوز در میان این مردم حضور دارند، روایت ادامه دارد و به امروز میرسد و راهی که ادامه دارد...
اصفهان، تشنه رویداد است، جای خالی این برنامه در این شهر وجود داشت
یکی از مخاطبان برنامه به ایسنا گفت: جای چنین برنامهای در اصفهان خیلی خالی بود، نسل جوان و نوجوان ما باید با این تاریخ آشنا شوند و من تصمیم دارم شب بعد فرزندم و نوجوانان فامیل را برای تماشا بیاورم.
مخاطب دیگری چنین بیان کرد: این که به جای کنگرهها و همایشهای تکراری و روتین چنین بزرگداشت جذاب و مخاطب پسندی برای شهدا برگزار شده جای خوشحالی است، امیدوارم از این دست رویدادها با برنامهریزی بهتر در اصفهان بیشتر برگزار شود.
مخاطبی دیگر که سن و سالش نشان میدهد حوادث این برنامه را دیده است، گفت: گویا تاریخ برای من تکرار شد همه خاطراتم مرور شد، بچههای امروز باید از این حوادث اطلاع داشته باشند و این برنامهها میتواند اطلاعات درست را به نحوی جذاب در اختیار آنها بگذارد.
به گزارش ایسنا، اصفهان، تشنه رویداد و برنامههای فرهنگی و تفریحی است، رویدادهای فرهنگی هنری که اقشار مختلف را گرد آورد. این نیاز از استقبال و حضور خانوادهها، نوجوانان و کودکان مشخص است؛ این برنامه و برنامههایی از این دست، البته با برنامهریزی دقیقتر درباره تعداد حضار و مکان برنامه، میتواند در سبد فرهنگی خانواده اصفهانی قرارگیرد و این خلأ مهم فرهنگی شهر را پر کند.
انتهای پیام
نظرات