به گزارش ایسنا، شنبه ۲۸ مهرماه مراسم رونمایی از یک اپلیکیشن آموزش موسیقی در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد.
در این برنامه چهرههای سرشناس موسیقی از جمله مینا افتاده، فردین خلعتبری، بهنام ابوالقاسم، سیامک جهانگیری، حسین بهروزینیا، شهرام صارمی، حمید قنبری، فرهاد فخرالدینی، محمد سعید شریفیان، علیاکبر قربانی، پوریا اخواص، شروین مهاجر، نیلوفر محبی، اردشیر کامکار، زکریا یوسفی، احسان عبایی، علیاصغر عربشاهی، وحید تاج، سامان احتشامی، کیهان کلهر، همایون نصیری، پویا سرایی، علیرضا قربانی، حسین علیزاده، بابک خضرائی، امین غفاری، پرواز همای، مجید اخشابی، باران نیکراه، میلاد کیایی، محسن رجبپور و ... حضور داشتند.
در ابتدای این برنامه باران نیکراه روایتی از سیر تحول آموزش موسیقی در ایران را قرائت کرد.
همچنین اجرای علیرضا قربانی به افتخار فرهاد فخرالدینی یکی از بخشهای این برنامه بود که قربانی در پایان اجرای خود گفت: خدمت آقای فخرالدینی عذر میخواهم اگر کمی و کاستی در اجرا بود؛ چراکه فرصت چندانی برای تمرین نداشتیم و تنها دوبار توانستیم، تمرین کنیم. آخرین اجرای من و استاد ۲۵ سال پیش بود و هنوز خاطرات آن برایم زنده است. عمر این استاد فرزانه دراز باد؛ کما اینکه تا کنون عمر درخشانی داشتهاند.
چرا محمدرضا شجریان در موسیقی ایران مهم است؟
صحبتهای بابک خضرائی درباره اهمیت «محمدرضا شجریان» در موسیقی ایران هم بخش دیگری بود.
او گفت: این نظریه در تاریخ هنری و اجتماعی وجود دارد که برخی افراد جمعبند تاریخ پیش از خود هستند که نمونه آن در ادبیات شاعرانی هستند همچون حافظ و یا مولوی؛ اگر جایگاه حافظ در ادبیات ایران بینظیر است، تنها به خاطر این نیست که به عنوان بهترین شاعر شناخته میشود؛ بلکه دارای این امتیاز بزرگ است که جمعبندی شاعران پیش از خود را دارد. در سایر مکاتب هنری هم مثلا پل خواجو، از آن رو سمبل معماری است که پایههای آن یادآور معماری هخامنشی است.
او ادامه داد: آن اتفاقی که شاید به جهت تاریخی برای شجریان افتاده این نیست که بگوییم او بزرگترین خواننده به جهت ویژگیهای صوتی است اما در یک چیز تردیدی نیست و آنکه او جمعبند خوانندگان قاجار به بعد تا زمان خودش است؛ یعنی جامعیتی که در کار او هست، او را ممتاز میکند. او به یک دایرةالمعارف تبدیل شد و عجیب نیست جایگاهی منحصر به فرد در تاریخ هنر ایران داشته باشد. عجیب نیست آواز ایرانی به پیش و بعد او از تبدیل شود و جوانها بخواهند از لحن او تقلید کنند، همان طور که شاعران میخواهند از حافظ تقلید کنند.
این هنرمند تصریح کرد: شجریان یک نقطه عطف و جمعبند پیش از خود است. یکی از نکاتی که او در آموزش و آواز داشت این بود که میکوشید در همه برنامههای خود اثری و نکتهای تازه گنجانده باشد. این پژوهندگی و جامعیت است که او را از خوانندگان پیش از خودش ممتاز کرده است. بسیاری از مدهای موسیقی ایران و توسعه آوازی آنها با شجریان است.
از آن ور بام نیفتیم!
و اما حسین علیزاده دقایقی در این برنامه به ایراد سخن پرداخت و درباره اهمیت ارتباط استاد و شاگرد توضیحاتی داد.
او گفت: ۶۰ سال از زمانی که شاگرد استاد فخرالدینی بودم، میگذرد و هنوز اتاق و ساعت کلاس را به خاطر دارم. دنیای عجیبی شده که همه چیز باید با ارتباط از راه دور تنظیم شود؛ البته من چیزی را نفی نمیکنم و اینها در دنیا جزو پیشرفتهای بشری محسوب میشوند، ولی هیچ دقت کردهاید که هر چه بیشتر به پیشرفتهای بشری تکیه میشود، جدایی بشری هم بیشتر میشود؟
علیزاده ادامه داد: هر بار که استاد فخرالدینی را میبینم ۶۰ سال عاطفه و عشق با من همراه میشود، درصورتی که چگونه میتوانستم با اپلیکیشن از راه دور این عشق را حس کنم؟ هنوز وقتی که اسم هر کدام از استادانم را به خاطر می آورم بوی عطر حضورشان در ذهنم تداعی میشود. خیلی نمیگذرد از آخرین باری که ماه پیش قصد صحبت از هوشنگ ظریف را داشتم و بغض کردم. ما واقعا خوشبخت بودیم. هنرستان یک حیاط خیلی زیبا داشت و ما بچهها که در حیاط به سر و کله هم میزدیم، فکر میکردیم در بهشتیم و فرشتهها که معلمهای ما باشند، دانه دانه از در آن حیاط وارد میشوند. من نمیتوانم این را در هیچ اپلیکیشنی هضم کنم البته اینها به دوران و شرایط خاصی که ما در آن زندگی میکنیم، برمیگردد.
این هنرمند تصریح کرد: هر چه بیشتر قرار است ارتباط داشته باشیم، جرم بیشتری داریم؛ زیرا مدام به ما میگویند چگونه راه برویم، ساز دست نگیریم و... . من وقتی خودم را با هنرجویی که در این شرایط به هنرستان میرود مقایسه میکنم، گمان میکنم که به یک حصار میرود، گرچه که ما به بهشت میرفتیم. نمیخواهم بگویم یادش بخیر قدیمها؛ چون همیشه باید به آینده نظر داشته باشیم. البته که به آینده نظر داریم و همه موسیقیدانها در این ۴۵ سال با خون و دل موسیقی را حفظ کردند و کمترین سهم را ارگانهایی داشتند که مدام به ما دیکته کردند که موسیقی و هنرمند باید چگونه باشند. در این بین ولی افراد زیادی بودند که به طور مستقل و با جان و دل موسیقی را آموزش دادند و به زندگی خود افتخار میکنند.
زندگی فرهاد فخرالدینی سراسر افتخار است
او در بخش دیگری از سخنانش نیز گفت: زندگی فرهاد فخرالدینی سراسر افتخار است، بدون اینکه به جایی وابسته باشد و به جایی نیاز داشته باشد. این موسیقی و هنر است که کسی را به این درجه میرساند. ما شاگردهایی بودیم که معلم خود را واقعا درک کردیم و آنچه از آنها آموختیم را به شاگردان خود آموختیم؛ یعنی این نکته که وقتی کسی معلم تو بوده، تا آخر عمر معلم توست. این نیست که وقتی یاد گرفتی و حتی بهتر از استادت ساز زدی برتری داری. اگر واقعا شاگرد نجیبی باشی همیشه هر وقت استادت را میبینی کلاهت را از سر برمیداری و همیشه ابهت معلمت تو را میگیرد. استاد فخرالدینی در جان و دل من جا دارد و خودش میداند چه عشقی به او دارم، دیگر مهم نیست چه سازی میزنم و کجای موسیقی هستم. من اگر گلی از این گلستان بزرگ باشم، تنه اصلی آن استادان من بودهاند.
علیزاده ادامه داد: میگویند موسیقی ایران سینه به سینه منتقل میشود ولی در همه جای دنیا همین گونه است که حضور استاد و حس و نفس استاد تعیینکننده است. شاگرد تا عاشق استاد خود نشود و به استاد خود اعتقاد نداشته باشد به هیچ وجه نمیتواند یک هنرمند باشد و پیشرفت کند؛ زیرا باید یک الگو به عنوان سمبل هنر مقابل خود ببیند تا همانند او در آن مسیر قدم بردارد. ما در مراکز آموزشی که بودیم آن چیزی که حرف اول را میزد عشق بین شاگرد و استاد بود. بعضی اوقات استادان خودشان نمیدانستند، ما چقدر آنها را دوست داریم. پدر و مادر در درجه دوم برای ما قرار گرفتند وقتی که آن همه دلسوز دور و بر ما بود. زمانی که وارد هنرستان موسیقی شدم دیدم که چقدر پدر و مادر دارم که همه بسیار هنرمند هستند. زمانی که راه میرفتند نگاه میکردیم که آیا جای پای آنها نتی چیزی باقی میماند که برداریم؟
ما شاگردهایی بودیم که معلم خود را واقعا درک کردیم و آنچه از آنها آموختیم را به شاگردان خود آموختیم؛ یعنی این نکته که وقتی کسی معلم تو بوده، تا آخر عمر معلم توستعاطفه را نمیتوان از موسیقی حذف کرد
این آهنگساز گفت: ما که از غرب پیشرفتهتر نیستیم و در عصر حاضر همه چیز را از آنجا میآوریم؛ اتفاقا خیلی خوب و مثبت هم از امکانات آنها استفاده میکنیم ولی به هر حال عاطفه را نمیتوان از موسیقی حذف کرد. چنین اپلیکیشنی مکمل آموزشی برای افرادی است که دسترسی کامل ندارند و یا یک کمک آموزشی برای افراد محسوب میشود. اگر نام کیهان کلهر یا اردشیر کامکار را میشنوید، اینها نفس و جان دارند و وقتی آنها را از نزدیک میبینید، حس دیگری دارند حتی اگر ساز ننوازند. حال در آموزش این بحث قویتر است. همه شاگردان در هر سنی که باشند وقتی مقابل استاد قرار می گیرند کودک میشوند؛ کودکی که به عاطفه نیاز دارد.
او ادامه داد: باید مراقب باشیم از آن ور بوم نیفتیم. متاسفانه سیستم آموزشی این مملکت مدام رابطه استاد و شاگرد را کمرنگ میکند. ساخت این اپلیکیشن قدم مثبتی است؛ زیرا بسیاری دسترسی کافی برای یادگیری موسیقی ندارند ولی در نهایت همانند موزیسینی هستند که در پرورشگاه بزرگ شده است و نمیداند پدر و مادرش کیست؟ باید پدر و مادر موسیقی داشته باشیم. باید عشق را با آن پنجه استاد به شاگرد منتقل کنیم. ۱۵ سال داشتم که وقتی به جلیل شهناز نگاه میکردم، حس عشق از او جاری بود. برای همین است که بعد از ۶۰ سال هنوز آن تصاویر و گرد گچ و حال و هوای آنها برایم زنده است. خوشحالم که باوجود تلاش برخی برای حذف موسیقی در این سالها، موسیقی هنوز نفس میکشد.
پس از آن با حضور کیهان کلهر، حسین علیزاده و اردشیر کامکار به فخرالدینی یک هدیه اهدا شد.
میثم مروستی نیز که این اپلیکیشن آموزش موسیقی متعلق به اوست، درباره آن توضیح داد: از سال ۹۵ ساخت این اپلیکیشن را شروع کردیم. همیشه دغدغه داشتم به هنرجویان به نحوی کمک کنم تا زمانی که به ایده این برنامه رسیدم. تلاش کردیم «لیمبا» تمام بخشهای موسیقی را در بر بگیرد و از بهترین اساتید کمک بگیرد. علت انتشار این برنامه به صورت اپلیکیشن مخصوص گوشی همراه این بود که تلفنهای همراه در دست همه هست و اینگونه دسترسی افراد به آن راحتتر میشود.
انتهای پیام
نظرات