به گزارش ایسنا، مریم مشاورینیا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی البرز در یادداشتی برای ایکنا به مناسبت روز بزرگداشت حافظ به دلایل محبوبیت و بررسی ماندگاری اشعار شاعر شیرینسخن ایران پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«صبحخیزی و سلامتطلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
درباره حافظ مطالب زیادی نوشته شده اما همچنان حرفهای زیادی ناگفته و نانوشته مانده است. هر بار روز حافظ فرامیرسد، با خود فکر میکنم که چه چیزی حافظ را حافظ کرده است؟ چه چیزی باعث شده حافظ بعد از قرنها همچنان خواندنی بوده و هر بار نکات تازهای برای ما داشته باشد؟
اگر این سوالات را از حافظ بپرسید خود به شما پاسخ خواهد داد. حافظ دلنشین و نغز بودن سخنش را به دلیل رخنه عشق در دل و جانش و پذیرفته شدن سخنش از سوی معشوق (ازلی) میداند:
دلنشین شد سخنم تا تو قبولش کردی
آری آری سخن عشق نشانی دارد
او که به گفته معشوق چشم و چراغ شیرینسخنان است، باید بنده او شود تا کیسهاش از سیم و زر و سیمتنان خالی نماند:
شاه شمشاد قدان، خسرو شیریندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان
مست بگذشت و نظر بر من مسکین انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرینسخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود؟
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
اما غیر از این تسلط زیاد حافظ به صنایع و فنون ادبی و استفاده متعادل از آنها نیز یکی از دلایل زیبایی اشعارش است.
حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگرچه صنعت بسیار در عبارت کرد
در تاریخ ادبیات فارسی شاعرانی بودهاند که به صنایع و فنون ادبی تسلط داشتهاند اما استفاده زیاد از این صنایع و آرایهها باعث مهجور شدن اشعارشان شد ولی حافظ تعادل را در این کار رعایت کرده است.
همچنین یکی از دلایل موفقیت حافظ، داشتن دایره لغات گسترده است که بر اثر مطالعه گسترده متون ادبی فارسی و تسلط به زبان عربی پدید آمده است.
اگرچه عرض هنر پیش یار بیادبی است
زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی است
از رموز دیگر موفقیت حافظ مطالعه اشعار فارسی و عربی شعرای قبل از خود است. او از بسیاری از این شعرها ایده گرفته و به بهترین وجه آنها را اجرا کرده است. همچنین تاویلپذیر بودن اشعار حافظ باعث شده ضمن بالا رفتن ارزش ادبی آنها استقبال مردم از آنها زیاد شود و به اشعار او تفال بزنند.
مثلا خواجوی کرمانی میگوید:
خرم آن روز که از خطه کرمان بروم
حافظ میگوید:
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
بعضی از مفسرین میگویند حافظ این شعر را زمانی سروده که در یزد بوده و بیمار شده و دلش هوای شیراز را کرده بوده. حتی اگر چنین باشد با مهارت تمام به نحوی از استعارهها استفاده کرده که شعر تاویلپذیر شده است. همین باعث میشود که هر کس بتواند منظور خود را در شعر حافظ پیدا کند و به آن تفال بزند.
در مورد حافظ و شعر تاویلپذیر و چندلایهاش چه از دیدگاه ادبیات و چه از دیدگاه زبانشناسی میتوان بسیار نوشت که بسیار گفتهاند و نوشتهاند و در این مقال نمیگنجد. آنچه گفته شد تنها بهانهای بود برای یادبود حافظ به مناسبت روز گرامیداشتش.
عشقت رسد به فریاد، گر خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت»
انتهای پیام
نظرات