به گزارش ایسنا، آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی «جوان» با احمد یوسفزاده، نویسنده کتاب «آن ۲۳ نفر» است: مستند «کودک سرباز» تلاش دارد ابزاری را که حدود ۴۰ سال پیش صدام معدوم برای اتهامزنی به کشورمان جلوی دوربینهای تلویزیونی عراق برد، مجددا مورد استفاده قرار دهد، چه اینکه تصاویری واقعی از حضور رزمندگان نوجوان کشورمان در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله را با چاشنی مصاحبه با سه نفر از افرادی که در نوجوانی به جبهه رفته و امروز از آن پشیمان هستند در کنار هم نشانده تا با چاشنی چند خط نریشن به مخاطب چنین القا کند که نوجوانان در آن ایام تحت تأثیر تبلیغات و فریب حاکمیت به جبهه میرفتند!
احمد یوسفزاده، نویسنده کتابهای معروف «آن ۲۳ نفر» و «اردوگاه اطفال» که در دوران نوجوانی فضای جبهه و طعم تلخ اسارت را چشیده است، سندی گویا و غیرقابل خدشه برای برملا کردن دروغپردازیهای مستند «کودک سرباز» است.
من سندی زنده هستم
یوسفزاده در مورد تلاش پیمانکار و کارفرمای مستند «کودک سرباز» که از تجربه رسوایی و دروغگویی ۴۰ سال پیش صدام معدوم درس نگرفتهاند، میگوید: من نمیخواهم به عنوان پاسخگویی به فیلم «کودک سرباز» صحبتی کنم، ولی میخواهم برای روشنتر شدن ذهنیت مردم توضیحاتی ارائه دهم. این سؤال به صورت جدی مطرح است که در جنگ عراق علیه ایران، نوجوانان یا به تعبیر این مستند کودکسربازها هم حضور داشتند و اگر پاسخ مثبت است با چه کیفیتی به جبهه رفتند. هیچکس منکر حضور نوجوانان در دفاع مقدس نبوده و نیست، چون خود من یکی از آنها بودم، اما اینکه این افراد چگونه وارد جبهه میشدند، بسیار مهم است.
واقعیت این است که قوانین و مسئولان اعزام اجازه نمیدادند افراد زیر ۱۵ سال به جبهه بروند برای همین اگر از اکثر نوجوانانی که در آن زمان به جبهه رفتهاند، بپرسید حتماً تأیید میکنند که برای اعزام موانعی بر سر راهشان بود. مثلاً من خودم شناسنامهام را دستکاری کردم. در بخش اعزام کتاب آن ۲۳ نفر نوشتم که حاج قاسم سلیمانی، فرمانده وقت لشکر ثارالله کرمان میآمد و لابهلای افراد بهصف شده، میگشت و بدون توجه به شناسنامه افراد، کسانی را که جثه و قیافهشان کمسن و سال نشان میداد از صف بیرون میکشید و به خانه برمیگرداند.
دیپلماتهای کوچولو
نویسنده کتاب «آن ۲۳ نفر» ادامه میدهد: در یک جنگی که هشت سال طول کشید، افراد به هر شکل و ترفندی که بود به جبهه میرفتند، اما سؤال این است که اینها افراد فریبخورده بودند؟! من گمان میکنم یک شخص فریبخورده بالاخره بعد از گذشت پنج، شش ماه متوجه میشود یا مثلاً نوجوانی که اسیر دشمن میشود به محض خوردن اولین کابل باید اظهار ندامت کند، ولی شما اگر کتاب اردوگاه اطفال یا دیگر آثاری را که در این زمینه نوشته شدهاند، مطالعه کنید متوجه میشوید که هیچ فریبی در کار نبوده و این را به عنوان کسی که خودش یک سند زنده است، عرض میکنم. این نوجوانان در طول اسارت جوری رفتار میکردند که موجبات تحسین بازرسان صلیب سرخ جهانی را در پی داشت. یادم هست وقتی میخواستند بروند مسئول آنها دستش را بلند کرد و به مترجم گفت: «خداحافظ دیپلماتهای کوچولو.»
این رزمنده سالهای دفاع مقدس میافزاید: همین داستان ۲۳ نفر که من هم یکی از آنها هستم، اگر بحث شستوشوی مغزی یا تأثیر تبلیغات بود، چطور میتوانستند آن کارها را انجام دهند؟! کسی که برای رفتن به جبهه فریب خورده باشد، وقتی که اسیر میشود اظهار ندامت و پشیمانی میکند یا حتی حاضر نمیشود ذرهای از عقاید و ارزشهایش عقبنشینی کند؟! بحث آن ایام بحث یک تحول اجتماعی بود که در کل کشور ایجاد شده بود و این چیزی است که اینها متوجه آن نیستند.
یوسفزاده در پایان خاطرنشان میکند: البته حالا اینکه یک یا چند نفر پیدا شوند که اظهار ندامت کنند یا حتی به نفوذی دشمن بدل شوند هم چیز خیلی عجیبی نیست و نه فقط در مورد جنگ و اسارت که در موارد دیگر هم چنین است. ممکن است افرادی از یک جمع کثیری نسبت به اقداماتشان اظهار ندامت کنند، ولی تعمیم دادن این مسئله به همه آنها اقدامی ناجوانمردانه است. ما در این زمینه اسناد و خاطرات زیادی داریم که نشان میدهد بچههای نوجوان با چه روش و ترفندهایی خودشان را به جبهه میرساندند.
واهمه از نسل نوجوان امروز
شهامت و شجاعت نسل ایرانی، بهخصوص نسلهای جدید امری واضح و روشن است و دقیقاً به همین علت است که دشمنان کشورمان با ساختن فیلمهای به اصطلاح مستندی مانند «کودک سرباز» و معوج نشان دادن اتفاقات تاریخی از جمله واقعیات دفاع هشت ساله مردم ایران از کشورشان در مقابل تهاجم دشمنان سعی میکنند آنها را از هرگونه اقدام مشابه در آینده منصرف و برحذر دارند. اقدام بیبیسی فارسی و سازنده مستند «کودک سرباز» در اتهامزنی به جمهوری اسلامی برای به جنگ فرستادن نوجوانان زیر ۱۵ سال با استفاده از تبلیغات دروغین و فریب آنها، دقیقاً همان حرکتی است که بیش از ۴۰ سال پیش صدام معدوم در یک نمایش تلویزیونی با حضور تعدادی از نوجوانان ایرانی که به اسارت نیروهای بعثی درآمده بودند، ترتیب داد.
اینکه وقتی یک کشوری مورد تهاجم دشمن قرار میگیرد، مردمش به نبرد دشمن متجاوز میروند و همه شئونات زندگیشان تحت تأثیر آن قرار میگیرد، امری روشن و عقلایی است، بهخصوص اگر این دفاع چندین سال به طول بینجامد. نکتهای که در این مستند بهگونهای از آن یاد میشود که انگار بحث دفاع از کشور نباید هیچ اثری در بیرون از مناطق جنگی داشته باشد و به غیر از منطقه درگیری بقیه افراد و جاها باید مشغول روزمرگی عادی خودشان باشند!
گویا سازنده و سفارشدهنده مستند «کودک سرباز» انتظار دارند خلأ ذهنی و تاریخی که در خودشان ایجاد کردهاند برای مخاطب هم صورت بگیرد و حماقت و نادانی خودشان را همراه با کینه و دشمنی به مخاطب تسری بدهند.
انتهای پیام
نظرات