به گزارش ایسنا، محمدعلی حسننیا در یادداشتی در وطن امروز نوشت: یدیعوت آحارانوت بعد از حمله ۷ اکتبر سال گذشته نوشته بود: یک صبح دردناک داشتیم. این تیترها چند ماهی است برای اسرائیلیها تکرار میشود. اسرائیلیها هر لحظه منتظرند حزبالله انتقام ترور پیجری و همچنین ترور فرماندهان ارشد مقاومت را که در حمله ضاحیه بیروت به شهادت رسیدند بگیرد. شنبه شب نخستین مرحله این عملیات آغاز شد و شهرهای نهاریا، حیفا و بخشهای شمالی فلسطین اشغالی شاهد شدیدترین حملات موشکی چند ماه اخیر بودند. تصاویری که از این حمله موشکی منتشر شد، صحنههای هالیوودی بود که بسیاری از رسانههای اسرائیلی در ابعاد مختلف آن را پوشش دادند اما نکته اساسی و اصلی در حملات حزبالله لبنان به اسرائیل، ابعاد راهبردی آن است.
۱- سیدحسن نصرالله بعد از عملیات انفجار پیجرها در لبنان با خونسردی کامل سخنرانی کرد. او حجم عملیات دشمن را پنهان نکرد و آن را بیسابقه توصیف کرد اما نکته اساسی صحبتهای او این بود که حزبالله راهبرد خود را انتخاب کرده است و تا جنگ غزه پایان نیابد دست از عملیات در شمال نخواهد کشید.
۲- آیا اسرائیل به دنبال جنگ تمامعیار است؟ اساسا به نظر میرسد تلآویو قدرت نظامی حزبالله را میداند و نسبت به هزینههای سنگین عملیات زمینی در خاک لبنان به دلیل جنگهای گذشته واقف است. بنابراین قصد دارد با شوک ترورها کاری کند که حزبالله طرح آمریکایی هوکشتاین را بپذیرد تا جنگ در شمال پایان یابد.
۳- اکنون حزبالله لبنان وارد مرحله جدیدی از جنگ شده است. اگر یک دهه قبل حزبالله کوچکترین حرکتی علیه اسرائیل انجام میداد با حملات زمینی، دریایی و هوایی روبهرو میشد اما با وجود گذشت یک سال از عملیات توفان الاقصی و درگیری زیاد حزبالله با اسرائیل، هنوز این رژیم وارد جنگ زمینی با حزبالله نشده و همچنان بر خط عملیات هوایی است.
۴- حزبالله راهبرد جنگ فرسایشی را دنبال میکند. سیاست ۲ ستونی تلآویو همواره در جنگها بر ۲ موضوع سرعت و قدرت استوار بوده است. یعنی جنگهای کوتاه با قدرت بالا که دشمن با قبول شکست، ناچار به پذیرش یک توافق بد شود. همین سیاست در عملیاتهای ترور و خرابکاری پیجری دنبال شد. تلآویو قصد داشت از قدرت تکنولوژی و سایبری و ترور خود استفاده کند تا با چند شوک بتواند حزبالله را بدون در نظر گرفتن جنگ غزه پای میز مذاکره بیاورد.
۵- عملیات نظامی سنگین حزبالله در ۲ شب گذشته هم بیشتر حامل پیام است تا اقدامی نظامی. حزبالله میخواهد این سیگنال را مخابره کند که ترور نمیتواند توقفی در عملیاتهایش در جنوب ایجاد کند و همچنان با قدرت به جنگ ادامه خواهد داد.
۶- اسرائیل هم میداند که جنگ تمامعیار (Total war) برای آنها گران تمام خواهد شد. البته حزبالله لبنان هم به دلایل مختلف به دنبال این جنگ تمامعیار نیست و مانند سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵ و سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ با جنگ فرسایشی میتواند اسرائیل را مجبور به عقبنشینی کند.
۷- از طرفی راهبرد اصلی محور مقاومت، خروج آمریکا از منطقه و همچنین زوال اسرائیل است. اگر جنگی تمامعیار رخ دهد، امکان دارد دوباره واشنگتن به این بهانه وارد منطقه شود، بنابراین جنگ فرسایشی و زد و خورد نظامی در ابعاد، سطح و عمق معین و حسابشده برای حزبالله بسیار بهتر از جنگ تمامعیار است، زیرا با این کار جنگ را فرسایشی کرده و مانع بازگشت ۱۰۰ هزار آواره شمال اراضی اشغالی به مناطق درگیر میشود.
۸- حملات حزبالله هم در نوع خود دقیق و جالب است؛ از هدف قرار دادن مقر ۸۲۰۰ تا پایگاه اطلاعاتی میرون. روزهای گذشته هم پایگاههای مختلف دیگری هدف قرار داده شد. حزبالله لبنان تأسیسات نظامی شرکت صهیونیستی تولید جنگافزار «رافائل» را هدف حملات موشکی خود قرار داد؛ در پی این حملات گسترده موشکی، آژیرهای هشدار در تمام مناطق اسرائیل به صدا درآمد.
۹- همچنین حملات اسرائیل به مناطق مختلف لبنان باعث اتحاد مردم این کشور هم شده است. در ابتدای درگیریهای حزبالله با اسرائیل برخی گروههای مسیحی مخالف این موضوع بودند و خواستار عدم دخالت حزبالله در جنگ غزه شدند. بعد از ترورهای مختلف اسرائیل در لبنان و شهادت بسیاری از غیرنظامیان این کشور (بویژه کودکی ۴ ساله به نام نایا غازی)، احساسات مردم لبنان جریحهدار شده است و حتی برخی مسیحیان منطقه اشرفیه به دیدار و عیادت شیعیان زخمی شده منطقه «حاره حریک» واقع در ضاحیه جنوبی رفتند که همین موضوع هم دست حزبالله را در انسجام داخلی پر میکند.
۱۰- در آخر به نظر میرسد راهبرد انتقام حزبالله همان «مرگ با ۱۰۰۰ زخم» است، یعنی بدلکاریای که اسرائیلیها قصد داشتند به تهران بزنند. تلآویو درگیر چندین جبهه شده و این درگیریها هم به صورت طولانیمدت است.
انتهای پیام
نظرات