به گزارش ایسنا، خانه محل « حریم و خلوت» است و در معماری ایرانی سعی شده است این «حریم و خلوت» حفظ شود. بنایراین یکی از خصوصیت اصلی معماری ایرانی درونگرایی است. تاثیر معماری و فرهنگ رابطه دوسویه است. هم فرهنگ میتواند بر معماری تاثیر داشته باشد و هم نوع معماری خانه می تواند بر فرهنگ تاثیر بگذارد.
در فرهنگ ایرانی اسلامی و دینی ما توجه به درون بیشتر از بیرون است و به قول مولوی ما درون را بنگیرم و حال را نپرداختن به ظاهر و در عوض کار بر روی درون و حالات درونی، به معماری کشیده است، تا جاییکه معماران ایران نمای بیرون جز خشت و گل کار نمیکردند ولی در داخل بنا، دنیایی از ظرافت، نور و رنگ به کار میرفت که یکی از اصول معماری ایرانی را شکل میداد که همان معماری درونگراست.
معماری مانند هر پدیده زندگی که نمود بیرونی و درونی دارد در تهی شکل نمیگیرد ایرانیان براساس دین اسلام و محرم و نامحرم دو فضای اندرونی و بیرونی را طراحی کردند. علاوه بر فرهنگ، اقلیم نیز در معماری بسیار مؤثر هست و درونگرایی در مناطق گرم و خشک ایران بهترین راه حل ممکن برای تعدیل هوا بوده است. امروزه که ایرانیان در خانه آپارتمانی زندگی میکنند و خانهها مرتفع شده است ساکنین سعی میکنند پنجرههای خانه را با پردههای ضخیم بپوشانند و بدین طریق از دیدِ دیگران خود را مصون نگه دارند.
خصوصیات معماری درونگرا
با توجه مسایل مطرح شده قبل از هرچیز باید دید خانهای که با نماد درونگرایی ساخته شده است. از چه ویژگی برخوردار است. یکی از این ویژگی نداشتن ارتباط بصری مستقیم فضاهای داخل با فضای بیرون از خود است که فضاهای مختلف آن را عنصری مانند حیاط و یا صفههای سرپوشیده سازماندهی کرده است به نحوی که روزنها و بازشوها به طرف این عناصر باز شوند.
چگونه حریم خانه با معماری حفظ میشد
در برخی از خانههای ایران با استفاده از هشتی و راهرو، خانهها بدون دسترسی مستقیم به فضای خصوصی خانه، تا پنج ورودی داشتند. پیرنیا در کتاب معماری اسلامی ایران به مواردی از جمله سکوهای کناری، سردر و پاخوره اشاره میکند و آن را برای استفاده کسانی میداند که با صاحب خانه کار داشته، ولی لازم نبوده وارد خانه شوند و یا فضای هشتی و راهروهای پیچ در پیچ منتهی به حیاطهای اندرونی و بیرون مانع دید افراد غریبه به داخل حریم مقدس خانواده میشده است. او این موارد را رویکرد اصلی فرهنگ در ساخت خانههای مسکونی میداند که خود را به صورت عالی نمایان کرده است.
معماران ایرانی برای اینکه خانه را برای اهل خانه جذاب کنند جهان بیرون را در قالب کوچک به داخل خانه میآوردند. حیاط در واقع مرکز و قلب خانه است و وجود حیاط مرکزی در خانههای سنتی ایران نمودی از درونگرایی است. حیاط با مرکزیت حوضی که در آن آب بود نمادی از بهشت بود و درختان بلند و قد افراشته حیاط را به مکانی آرام و دلپذیر تبدیل میکرد. حیاط وحدت دهنده چند عنصر خانه و ارتباط دهنده فضا برای محیطی سر سبز و با نشاط و برای آسایش خانواده به شمار میرفت. حیاط چنان نقش مهمی در معماری ایرانی داشت که انگار لازمه زندگی ایرانی محسوب میشد فضایی آرام بخش و نشانهای از آرزوی مومن و مسلمان در زندگی در بهشت بود که قطعه ای از آن در زمین ساخته میشد. حیاط با توجه به نیازهای مادی معنوی و رعایت سلسله مراتب عرصههای عمومی و خصوصی درون و بیرون خانه انواع حیاط سنتی شکل گرفته است. البته این امکان وجود داشت که حیاط از نظر هندسی مرکز خانه نباشد اما از نظر زندگی و انجام فعالیتها و ایجاد ارتباط بین قسمتهای مختلف خانه تعبیه دید و سایر مسائل مرکز خانه محسوب میشد.
انتهای پیام
نظرات