به گزارش ایسنا، یکی از اصول اساسی دین اسلام و در پی آن سبک زندگی اسلامی رعایت امانتداری است به خصوص زمانی که امانت از بیتالمال باشد رعایت آن باید با دقت بیشتر صورت بگیرد.
رعایت حقوق بیتالمال آن هم توسط شهدایی که برای این مرز پرگهر و اسلام عزیز جان در کف اخلاص گذاشتند افسانه نیست. اینان در میان ما زندگی کردند اما امروز میبینیم برخیها چگونه اموال بیتالمال را به یغما میبرند. یکی از این شهدا که در رابطه با رعایت حقوق بیتالمال از هیچ کاری دریغ نمیکرد حاج احمد متوسلیان بود.
در زندگی نامهاش آمده است. یک کلاهخود سرش بود، افتاد ته دره. حالا آن طرف دموکراتها بودند و آتششان هم سنگین. تا نرفت کلاه خود را برنداشت، برنگشت.
گفتیم: «اگر شهید میشدی…؟»
گفت: «این بیت المال بود.»
رعایت بیتالمال برای کلاه خود تا جایی که شاید خطر جانی داشته باشد شاید برای مخاطب امروزی شبیه افسانه باشد اما این شهیدان با فهم درست از دین اسلام و اینکه امانتداری یکی از ملزومات دین است بیتالمال را رعایت میکردند. برای اینکه بدانیم بیتالمال چه اندازه اهیمت دارد نخست باید آن را تعریف کنیم؟
بیتالمال
بیتالمال شامل مجموعهای از اموال عمومی است که در اختیار نظام اسلامی قرار گرفته تا در مصارف عامه هزینه شود. کارگزاران بیتالمال باید به عنوان امانتداران، تمام تلاش خود را بکنند تا این اموال حفظ و در موارد خاص خود مصرف شود. هرگونه تصرف مالکانه در این اموال حرام بوده و مجازات دنیوی و اخروی به دنبال دارد.
رعایت بیتالمال از نظر امام علی(ع)
امام علی(ع) بر اساس اصل امانتداری هرگز حاضر نبود هیچگونه تصرفی برخلاف حق و شریعت در بیتالمال داشته باشد؛ زیرا از نظر آن حضرت(ع) راس الاسلام الامانهًْ؛ اساس اسلام، امانتداری است؛ بنابراین حاضر نمیشود تا سر اسلام را برای تنه آن کنار بگذارد؛ زیرا با فقدان سر، تنه ارزشی ندارد. کسی که امانتدار نیست، اصولا از اسلام بهرهای نبرده و نباید او را مسلمان دانست.
در روایت است که امام علی(ع) در برابر درخواست برادرش عقیل که خواسته بود قدری به سهمیه او از گندم بیتالمال بیفزاید، آهن را در آتش گذارد و نزدیک دست برادر برد و در برابر اعتراض و فریاد و ناله عقیل فرمود: «عقیل! از آهن تفتیدهای که انسانی آن را به بازی، سرخ کرده ناله میکنی، اما مرا به سوی آتشی میکشانی که خداوند جبار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته است.»
رعایت بیتالمال و امانتداری از اساس دین است و رعایت آن از تاکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز است که در سخنرانی در سال ۱۳۷۱ بر لزوم نهایت دقت در صرفه جویی و جلوگیری از اسراف بیتالمال توسط مسئولان فرمودند: «مسئولان اگر مسؤولی خدای ناخواسته، در امر بیتالمال اسراف بورزد، یا آن را در مصارف شخصی و یا برای دوستان و نزدیکان و مرتبطین خود مصرف کند، این، تخلف از عدل و قرار واقعی در امر بیتالمال است. باید بیتالمال مسلمین در همان طریقی که قانوناً معین شده و همان مصارف عمومی و بخشهایی که وظیفهای از وظایف کشور را بر عهده دارد، مصرف شود. لذا امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، آن روز به کسانی که مسؤولیت امور کشور را بر عهده داشتند، سختگیری را به جایی رساندند که به قول امروز، بخشنامه کردند: «ادقوا اقلامکم»؛ سر قلمهای خودتان را که با آن مینویسید، ریز بتراشید. هم صرفهجویی در قلم، هم صرفهجویی در کاغذ، هم صرفهجویی در مرکب! «و قاربوا بین سطورکم»؛ سطوری را که در کاغذ مینویسید به هم نزدیک بنویسید و در کاغذ صرفهجویی کنید. «و اقصدوا قصد المعانی»؛ مطالب لازم را بنویسید. از زیادهروی و زیادهنویسی پرهیز کنید.
اگر امروز بخواهند این حرفها را تکرار کنند، به این شکل خواهد بود که از ایجاد دستگاههای زاید، استخدامهای زاید و توسعه دادنهای زاید، خودداری کنید. یعنی باید از کاغذپراکنی و زیادهنویسیهای بیهوده و وقت تضییع کن، خودداری کنیم. این خصوصیات را، امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، رعایت میکردند. در آخر این جمله هم، که بعضی از فقراتش را من عرض کردم، میفرمایند: «فان اموال المسلمین لا یحتمل الاضرار.»(۱) ضرر رساندن به اموال مسلمانان را تحمل نمیکردند که کسی بخواهد ولو به اندازهی کمی به اموال عمومی ضرر برساند. این، یعنی امانتدار دانستن خود و همهی مسؤولین بیتالمال. این، آن عدل امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است. و این آن قلهای است که ما باید به آن برسیم. آن بزرگوار - امام رضواناللَّهتعالیعلیه - هم فرمودند، و همهی ما هم گفتیم: بدیهی است که ما به امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، نمیرسیم. بدیهی است که بشر معمولی، نه در این زمان، نه حتی در آن زمان، قادر بر این نیست و نبود که مثل آن بزرگوار، مشی کند، یا عدالت را آنگونه اجرا کند و یا آنطور زندگی کند. موضوع این است که آن حضرت نمونهی کاملند».
برای اینکه پایان گزارش با نام یک شهید دیگر متبرک شود روایتی دیگر از محمد ناصر ناصری را میخوانید.
شهید محمّدناصر ناصری
ناصری بچّه گازار بود. گازار بین بیرجند به قایق است، از جاده اصلی هم چند کیلومتر فاصله دارد.
به ما مأموریت داده بودند برویم قاین. ناصری گفت «وقت که داریم، خوبه سری هم به گازار بزنیم.»
اتفاقاً من هم آنجا کار داشتم. از خدا خواسته گفتم: «حرف ندارد.»
اوّل جاده گازار یک روستا بود. اسمش درست خاطرم نیست. گفت: «ماشین را بگذار توی پایگاه بسیج، این جا باشد تا برویم و برگردیم.»
حالم گرفته شد. ماشین را که گذاشتیم، برف هم باریدن گرفت. نیم ساعت کنار جادّه معطل شدیم. بالأخره یک ماشین رسید و سوارمان کرد. سردم شده بود. حسابی از دستش کلافه شده بودم. به او گفتم: «تو که این همه به گردن بیت المال حق داری، این چند کیلومتر هم با ماشین بیت المال میرفتی. به جایی برنمیخورد،» گفت: این توقّع نابه جاست، تمام اینها بیت المال است.
انتهای پیام
نظرات