در همین راستا تصمیم گرفتیم با حسین بهروزینیا (آهنگساز و نوازنده بربط) که چند دورهای داور این جشنواره بوده و خود سابقه حضور در جشنوارههای معتبر خارجی را دارد، درباره شرایط کنونی جشنواره موسیقی جوان گپوگفتی داشته باشیم.
در ادامه مشروح این گفتوگوی ایسنا را میخوانید.
ـ به نظر میرسد باتوجه به برگزاری جشنواره پس از یک سال تأخیر و البته تغییر دبیر جشنواره، این رویداد دیگر آن حال و هوای پرشور سابق را ندارد. آیا شما به این مسئله قائل هستید؟ اگر هستید علت چیست؟
باتوجه به تعداد داوطلبان شرکت در جشنواره، چندان با شور و هیجان نداشتن آن موافق نیستم. ولی مسئله این است که همه جهان بیشتر از دو سال با ویروس کرونا دست و پنجه نرم کرد و به واسطه آن نحوه برقراری ارتباط شکل و شمایلی متفاوت به خود گرفت و همین شد که انسانها تا حد زیادی از هم فاصله گرفتند. پس از پایان همهگیری ویروس کرونا، اتفاقاتی که در ایران رخ داد باعث شد فاصلهای بین هنرمندان و مراکز دولتی ایجاد شود که موسیقی هم فارغ از این جریان نبود.
البته که برای ما موسیقیدانها، حضور موسیقی در زندگی جوانها بسیار مهم است و اصلا نگاه دولتی یا خصوصی به جشنواره نداریم؛ چراکه کلیت ماجرا یک مسئله فرهنگی است. همه ما علاقهمند هستیم موسیقی در بین جوانها رشد و نمو داشته باشد و اگر برخی از هنرمندان حضور در جشنواره را به عنوان داور متوقف کردهاند، حتما دلیلی داشتهاند.
ـ به نظر شما جشنواره موسیقی جوان که تاکنون ۱۷ دوره برگزار شده است، تا چه حد توانسته موثر واقع شود؟
هر چقدر تعداد این جشنوارهها بیشتر باشد، رقابت و تعداد علاقهمندان بیشتر میشود و افراد یادگیری هنر موسیقی را از سنین پایینتری شروع میکنند و اینگونه میشود که وقتی به نوجوانی و بزرگسالی میرسند، اطلاعات و تواناییهای زیادی در موسیقی پیدا میکنند. اما اگر جشنوارهای برای نمایش استعداد آنها نباشد که بخواهند در آن به رقابت بپردازند و هر جوان فقط برای خودش نواختن سازهای مختلف را یاد بگیرد، این نتایج حاصل نخواهد شد.
درحقیقت مصداق این امر در بخشهای ورزشی است که افراد به واسطه حضور در مسابقات تلاش میکنند، بهترین خودشان باشند.
ـ چگونه میتوان موجب اثرگذاری بیشتر جشنواره شد؟
دوستانی که در سالهای مختلف در این جشنواره کار کردهاند، به خصوص آقای اسعدی که سالها در این جشنواره زحمت کشیدهاند، تمام موارد را در نظر گرفته و خیلی خوب عمل کردهاند. چنین جشنوارهای شاید در کشورهای دیگر کمتر برگزار شود ولی در ایران یک رویداد رقابتی موسیقی را داریم که در ردههای مختلف سنی و ژانرهای مختلف موسیقی برگزار میشود.
البته فراموش نکنیم افرادی که در جشنواره مقام کسب میکنند، پس از پایان جشنواره رها میشوند، اگرچه که باید شرایطی فراهم شود که بتوان از این استعدادها استفاده کرد؛ مثلا برایشان کنسرت برگزار کرد و ارکستر تشکیل داد تا بتوانند فعالیت داشته باشند.
ـ نقاط ضعف جشنواره چیست؟
حقیقت این است که ارتباط مسئولین و برگزارکنندگان جشنواره با داوران و تمام کسانی که با این جشنواره همکاری دارند، بعد از اتمام جشنواره تا شروع دوباره رویداد، کاملا قطع میشود و این قطع ارتباط باعث میشود به علت ضیق وقت، هیچ اتفاق و فکر نویی صورت نگیرد. اگرچه که میتوانند با برنامهریزیِ یک ارتباط مستمر با هنرمندان، به راهها و برنامههای بهتری برای سال بعد برسند.
ـ آیا لازم است دبیرخانهای برای جشنواره تشکیل شود که بلافاصله بعد از اتمام جشنواره برای سال بعد برنامهریزی شود؟
بله؛ حتی میتوانند با اساتید و هنرمندان جلسات ماهانه داشته باشند تا ببینند برای سال بعد چه کار بهتری میتوانند انجام دهند، نه اینکه به گونهای عمل کنند که داوران گمان کنند فقط برای داوری سراغ آنها میآیند.
مسئولان برگزاری جشنواره تازه سه ماه قبل از آغاز آن، به خاطر میآورند که باید کارهای دور جدید جشنواره را شروع کنند و با داوران و هنرمندان ارتباط بگیرند، در نهایت یک فراخوان صادر میکنند که جوانان آثار خود را ارسال کنند و یک روز هم برای داوری وقت میگذارند.
ـ گفته میشود که به طور کلی اشتیاق به سازهای ایرانی نسبت به سازهای غربی کمتر است؟ علت چیست؟
بله؛ سازهایی مثل عود یا نی هنرجویان کمتری دارند. یک علت آن، عدم پخش تصویر ساز از تلویزیون است؛ درحقیقت این مسئله موجب میشود فرزندان این سرزمین نتوانند با سازهای ایرانی آشنا شوند. درصورتی که اگر یک استاد موسیقی در تلویزیون در حال نواختن ساز عود باشد، کودکان و نوجوانهای بسیاری به آن ساز علاقهمند میشوند و یادگیری نواختن آن را دنبال میکنند. درمقابل اما تصویر سازهای غربی از ماهواره پخش میشود که در نتیجه نوازندگان ساز کاخون از تنبک بیشتر میشوند، تا جایی که در گروههای موسیقی ایرانی هم از این ساز استفاده میشود و ممکن است حتی در آینده جای تنبک را بگیرد.
ـ آیا آموزش موسیقی در مدارس میتواند موجب افزایش رغبت کودکان و نوجوانها به یادگیری نواختن سازهای ایرانی شود؟
اینکه روزی درسی در مدارس به یادگیری موسیقی اختصاص داده شود، آرزوی دیرینه همه ما است که در حال حاضر دور از انتظار به نظر میرسد. اگرچه که در بسیاری از کشورهای دنیا موسیقی در تمام مدارس تدریس میشود و یکی از درسهایی است که در برخی از مدارس به صورت اختیاری میتوانند یاد بگیرند.
ـ تاکنون که به عنوان داور در جشنواره حضور داشتهاید، شرکتکنندگان ساز عود را چگونه ارزیابی میکنید؟
در سنین پایین، مهم نیست که هنرجو اجرای خیلی سطح بالایی داشته، ولی در رده سنی الف ماجرا متفاوت است. درحقیقت در این رده سنی، داوران انتظاراتی از شرکتکنندگان دارند؛ مثلا برای سازهای ایرانی باید تعداد مشخصی دستگاه و قطعات ضربی را بلد باشند تا بتوانند مقام کسب کنند ولی این کافی نیست. شرکتکنندگان باید خلاقیت داشته باشند و اگر از آنها خواسته شود خارج از حفضیات خود، بداههنوازی کنند، باید بتوانند؛ چون تنها خوب ساز زدن کافی نیست. اما بسیاری در این زمینه ضعف دارند و بعضا ممکن است حتی دو دقیقه هم نتوانند بداههنوازی کنند؛ چون خلاقیت ندارند.
باید روی این مسئله کار شود و در جشنواره بررسی شود که آیا شرکتکنندگان در کنار دانستن بدیهیات، خلاقیتی هم برای اجرا دارند یا خیر؟
به همین جهت در عودنوازی بخش بداههنوازی را گنجاندیم و سال گذشته از شرکتکنندگان خواستیم به صورت بداهه اجرا کنند و در اصل بداههنوازی شرکتکنندگان ملاک رقابت آنها بود.
ـ نظر شما درباره حضور شرکتکنندگان کودک چیست؟ چه بسا که آنها اجراهای پرشور و خوبی را هم به نمایش میگذارند.
بارها دیدهام شرکتکنندگانی که سن خیلی پایینی دارند، قطعات موسیقی محلی را در سطح خیلی خوبی اجرا میکنند؛ درصورتی که شاید انتظار نداشته باشیم یک کودک بتواند چنین اجرایی به نمایش بگذارد.
همانطور که اشاره کردم، باید از استعدادها چه در سنین پایین و چه سنین بالاتر، در کنسرتها و مراسمهای مختلفی که در ایران انجام میشود استفاده کرد که آنها هم تشویق شوند. حتی میتوان برای آنها کنسرتهایی در خارج از ایران برگزار کرد.
ـ برای تحصیل استعدادهای جشنواره موسیقی جوان چه میشود کرد؟
در ایران به موسیقی بیشتر به چشم سرگرمی نگاه میکنند نه علم. در گذشته دو هنرستان موسیقی در تهران وجود داشت که امروزه تعداد آنها بیشتر شده است ولی سطح کیفی آنها بالا نیست. امروزه خیلی از دانشگاههای علمی کاربردی که رشته موسیقی دارند، صرفا مدرک صادر میکنند و فارغالتحصیلان آنها از موسیقی چیز زیادی نمیدانند. درصورتی که ممکن است همین فارغالتحصیلان با مدرکی که از این دانشگاهها اخذ کردهاند، قصد مهاجرت داشته باشند ولی وقتی در آزمون ورودی دانشگاههای خارجی یا کلاسهای آنها شرکت کنند؛ به علت نداشتن دانش کافی، موجب تعجب خارجیها شوند که اصلا چگونه توانستهاند مدرک بگیرند!
بنابراین اگر بخواهیم به موسیقی جدی نگاه کنیم، این استعدادها باید در هنرستانهای با سطح علمی خوب تحصیل کنند، ولی اگر نگاه سرگرمی باشد میتوانند در کنار درس خود، موسیقی را هم ادامه دهند.
ـ استعدادها خودشان چه کنند که پیشرفت کنند؟
باید قبول کنند که موسیقی علم است.
بارها دیدهام که یک نفر ساز مینوازد و وقتی از او پرسیدهام که چگونه نواختن ساز را یاد گرفته است، پاسخ داده: «خودم یاد گرفتهام!».
جالب اینجاست بعضی وقتها در رسانهها به این افراد با آب و تاب میپردازند.
در صورتی که موسیقی یک علم است، همانطور که برای دندانپزشکی باید دانشگاه رفت و درسش را خواند، برای موسیقی هم باید درس خواند، راهش را یاد گرفت و در محضر اساتید سرشناس تملذ کرد. حال اگر فردی نتواند به هنرستان موسیقی برود و علم یاد بگیرد میتواند به صورت آزاد معلمی را پیدا کند تا دروسی مثل ساز نواختن، تئوری موسیقی، سلفژ، هارمونی و تاریخ موسیقی را مطالعه کند.
انتهای پیام
نظرات