• یکشنبه / ۴ شهریور ۱۴۰۳ / ۱۳:۳۲
  • دسته‌بندی: خوزستان
  • کد خبر: 1403060401896
  • خبرنگار : 50228

/گزارش/

امسال هم جا ماندم...

امسال هم جا ماندم...

ایسنا/خوزستان در حالی که بغض امانش را بریده، اشک‌هایش به یک باره سرازیر می‌شود، کلمات را بریده بریده می‌گوید و فقط متوجه می‌شوم که می‌گوید بازهم جا ماندم امام حسین... 

سال‌هاست آرزوی رفتن به کربلا را دارد و حسرت بزرگی بر دلش مانده، آن هم پیاده روی اربعین از خوزستان تا کربلا؛ می‌گوید دلم پر می‌کشد برای هم قدم شدن با زائران امام حسین ولی امسال هم جا ماند.

به گزارش ایسنا، زهرا یک جا مانده از اربعین است. او در حالی که اشک هایش بند نمی‌آید می‌گوید «تا حالا قسمت نشده است به کربلا بروم. سال گذشته با دوستانم قصد زیارت امام حسین را داشتم که متاسفانه نشد. امسال گفتم هر طور که شده به کربلا می‌روم اما بازهم نشد و جا ماندم. احساس می‌کنم بدبخت‌ترین فرد عالم هستم.»

زهرا می‌گوید «در این چند روز پای تلویزیون نشسته‌ام و با دیدن زوار امام حسین فقط حسرت می‌خورم، بغض می‌کنم و اشک می‌ریزم. دلم برای خودم می‌سوزد و نمی‌دانم چه حکمتی بود که امسال هم باید از دور امام حسین را آن هم با حسرت فراوان زیارت کنم. اربعین یک معجزه الهی است و خوش به سعادت آن‌هایی که خود را به کربلا رساندند و همدم من حسرت به دل هم خواندن زیارت عاشورا بود و بس...»

او ادامه می‌دهد «خیلی تلاش کردم حداقل خودم را به یکی از مرزهای چذابه یا شلمچه برسانم تا حداقل بخشی از مسیر را پیاده‌روی کنم که از این هم جاماندم. آنقدر دلم پر می‌کشد برای کربلا که توصیف حالم بهم ریخته‌ام سخت است. شاید تنها چیزی که حالم را کمی بهتر کرد، این بود که یکی از دوستانم که به کربلا رفته بود، به من پیام داد و گفت: زهرا در حرم امام حسین برایت ویژه دعا کردم. این جا بود که احساس کردم خدا و امام حسین صدای قلب من جا مانده از اربعین را شنیده‌اند.»

علی ۲۰ ساله نیز به رسم سال‌های اخیر، امسال هم به کربلا رفت. او می گوید «امسال هم به کربلا رفتم و هم قدم شدن با زوار امام حسین افتخار بزرگی است و رسیدن به کربلا اوج خوشبختی هر دلداده به امام حسین. امسال ابتدا خانواده‌ام رفتند و بعد هم من سفری سه روزه به کربلا داشتم. سفری که قدم به قدم آن خاطره بود.»

علی می‌گوید «اما آنچه برایم هر سال عجیب و عجیب‌تر به نظر می‌آید، خدمت رسانی‌ها در مواکب به زائران است. احساس می کنم عشق عجیبی به امام حسین دارند که روزهای زیادی با برپایی مواکب به زوار امام حسین خدمت می‌کنند؛ از دختر و پسرهای کودک که سینی خرما و آب به دست دارند و اصرار می‌کنند که زائران از بطری‌های آب و خرماهای نذر امام حسین آن‌ها بردارند تا پیرزن و پیرمردی که یکی نان می‌پزد و خیاطی می‌کند و یکی هم کفش‌های پاره زوار را می‌دوزد. همه این صحنه‌ها را جز اوج دلداگی به سید و سالار شهیدان چیز دیگری نمی‌توان نامید و شاید اگر کسی این صحنه‌ها را از نزدیک نبیند نتواند درک این همه عشق را دردک کند.»

او از لحظه رسیدن به کربلا پس از کیلومترها پیاده‌روی و گذر از عمودها می‌گوید؛ «وقتی به آخرین عمود رسیدم از شوق حال عجیبی داشتم و باورم نمی‌شدم بار دیگر در نزدیک‌ترین مکان به امام حسین هستم. امامی که از کودکی عشقش در قلبم نهادینه شده بود. همان امامی که با نشستن پای روضه‌هایش من جوان متحول شدم و خود را امام حسینی دانستم. وقتی به کربلا رسیدم گفتم خدایا شکرت و ممنونم که الان این جا هستم و همین برایم کافیست»

کربلا و اربعین را می‌توان گذرگاه رسیدن به خدا دانست. گذرگاهی که هر که از آن جا ماند در سینه‌اش غوغاست و جنس غمش فرق دارد؛ هر ساله افراد زیادی در روز اربعین برای زیارت امام حسین به سمت کربلا می‌روند. برخی با پای پیاده خود را به کربلا می‌رسانند و برخی هم به هر دلیل علی‌رغم شوق فراوان برای زیارت، از کاروان اربعین جا می‌مانند. اما هر دو گروه عشق به امام حسین را درک کرده‌اند که این‌گونه بی‌تاب زیارت او هستند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha