• یکشنبه / ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ / ۱۶:۲۵
  • دسته‌بندی: هویت
  • کد خبر: 1403052114291
  • خبرنگار : 71958

چرا دانش خود بنیاد غرب نمی‌تواند از پوچی رهایی یابد

چرا دانش خود بنیاد غرب نمی‌تواند از پوچی رهایی یابد

در نظریه‌های مطرح شده غربی برای رهایی از پوچی به دلیل دوری از وحی و سنت اصیل دینی فرض‌های ذهنی مطرح می‌کنند، که از اساس ناقص و خطا بوده است.

به گزارش ایسنا، شاید خود بنیان‌گذاران علم نوین مانند گالیله و نیوتن هرگز تصور نمی‌کردند که با برداشتن گامی انقلابی ایده غایت از جهان - به منزله چیزی که طبیعت را ضبط و مهار می‌کند - از طبیعت‌شناسی جدیدشان خارج کردند دو قرن بعد زمینه ساز همه گیری پوچ انگاری در جهان شوند عموما مردم دنیا تحت تاثیر اینکه جهان هیچ غرض و هدفی ندارد به این نتجیه می‌رسند پس زندگی انسان نیز بی‌هدف و بی‌معنا خواهد بود.

مکتب نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی طی دو قرن بعد، در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفت. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد.

فارغ از رفاه که امروزه بشر به آن دست پیدا کرده است اما این رفاه نتوانسته است احساس پوچی، اضطراب، التهاب‌ و افسردگی‌  ها را التیام ببخشد اما انگار رفاه ربطی به افسردگی و اضظراب ندارد. جستجوی معنای زندگی همواره به عنوان سوال ازلی و ابدی همواره با انسان بوده است. اما این حد از بحران در کل تاریخ بشر بی‌نظیر و بی‌سابقه بوده است. فرانکل در مورد شیوع این بحران می‌گوید:

«امروز معناجویی اغلب ناکام و نافرجام مانده است... ما روان‌پزشکان بیش از هر زمان با بیمارانی روبه‌رو هستیم که از احساس بیهودگی و پوچی شکایت می‌کنند... برخلاف انسان زمان گذشته، سنت‌ها و ارزش‌ها به انسان کنونی نمی‌گویند که او باید چه بکند. حال انسانِ کنونی نمی‌داند که چه باید بکند و یا چه خواهد کرد؟» (ویکتور، بی تا : 139-140).

دو نظریه مهم درباره معناداری زندگی

در واقع پرسش از معنای زندگی، بازگشت به پرسش از خاستگاه، مقصد و غایت زیستن آدمی است. غایت و هدف همواره آغازگر تحولات انسان در زندگی است. وقتی این امر دگرگون شود مسیر کوشش‌ها و فعالیت‌های انسان نیز تغییر می‌کند. هدف ما از زندگی چیست؟ چه چیزی سبب می‌شود زندگی ما دارای معنا و معنویت، عاری از پوچی و بی‌هویتی باشد؟ منظور از معنای زندگی یا زندگی معنادار، زندگی‌ای است که در آن هدف واقعی زندگی معلوم باشد و کل زندگی یا بخش قابل‌توجهی از آن در راستای هدف قرار گرفته باشد. اگر کسی در مسیر عبودیت قرارگیرد، زندگی او معنادار است؛ در غیر این صورت فاقد زندگی معنادار است، اگرچه خود هیچ احساس بی‌معنایی نکند . معنای زندگی با اعتقاد به‌وجود خداوند عزوجل، معاد و پایبندی به ارزش اخلاقی پیوند عمیقی دارد. نه تنها امکان ذاتی معناداری زندگی درباره انسان مطرح است، بلکه از امکان وقوعی معناداری زندگی در انسان باید گفت؛ زیرا انسان‌ها همواره خواهان کمالاتی هستند که ندارند . بحث از معنای زندگی دارای ساحت‌های مختلفی است و به مسائلی نظیر مرگ، هدف زندگی و رنج ارتباط دارد و محور این موضوع انسان و هدف او از زندگی است.

دو نظریه عمده در باب معناداری زندگی وجود دارد. نظریه‌ای که محور معنادارای را در امور الهی و معنوی جست‌وجو کرده و نظریه‌ای که معناداری زندگی را در امور مادی جست‌وجو می‌کند . نظریه مادی‌گرایانه تفسیری مادی از زندگی را نشان می‌دهد. نگرشی که غرب در باب ساحت فراطبیعی عالم دارد (جان هیک، بی تا: 57) این رویکرد، واقعیت اجتماعی و فرهنگ غربی را به‌وجود آورده و هر چیزی با آن سنجیده می‌شود.

در نظریه‌های مطرح شده غرب، صورت و سیرت بحث معناداری در مسیر خاصی قرار می‌گیرد. آنان به دلیل دوری از دامن وحی و سنت اصیل دینی برای این مسئله بر اساس پیش فرض‌های ذهنی خود چالش‌هایی مطرح می‌کنند، در حالی‌که از اساس، ورود آنها به مسئله‌ ناقص و خطا بوده است. با توجه به اینکه آگاهی انسان از اقتضاء اشیاء و آثار افعال خود بسیار اندک است، از این‌رو تنها خداوند شایسته تعریف راه کمال و معناداری زندگی محسوب می‌شود و از این راه، فلسفه وجود انبیاء و اولیاء الهی ضرورت پیدا می‌کند.

نقش ایمان در رهایی از پوچ‌گرایی

 از دیدگاه قرآن، عامل سعادت انسان ایمان و عمل صالح است: «ان الذین امنوا و الذین هادوا و النصاری من امن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» (بقره: 62). در این آیه اشاره می‌شود که اگر خواهان سعادتمندی و رهایی از خوف و حزن هستید، به خدا و معاد ایمان بیاورید و عمل صالح انجام دهید که عمل صالح نیز باید مطابق با وحی غیرمنسوخ و هماهنگ با شریعت پیامبر عصر باشد. بنابراین اهل کتاب که به دین حق نگرویدند و به‌خاطر ابتلا به تثلیث یا ثنویت و عدم قبول رسالت خاتم پیامبران و ارتکاب ‌نهی‌شده‌های اسلام، هرگز مصداق آیه مورد بحث نیستند (جوادی آملی، 1385ج5: 31- 29).

زندگی خالی از معنا و معنویت انسان را به پوچی می‌کشاند. علل گرایش انسان به پوچی و بی‌معنایی را باید در فقر آرمان، واژگونی ارزش‌ها و گرایش به امور مادی و نارسایی‌های تربیتی جست‌وجو کرد (نصری، 1390: 85-204). پوچ‌گرایی و فقدان معنا در زندگی، طرز فکری منفی و بیمارگونه است. نام‌آوران فلسفه پوچی با آنکه زندگی‌یشان از معنا تهی بوده، با این حال معتقدند که باید به زندگی معنا و مفهوم بخشید (همان: 208).

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha