سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا در خصوص راهکارهای والدین برای افزایش اعتماد به نفس کودکان گفت: برای افزایش اعتماد به نفس در کودکان بهترین روش سپردن مسئولیت انجام کارهای شخصی به خود کودک است، مثلا اگر کودک ما از لحاظ شرایط جسمی، روانشناختی، زبانی و کلامی به قدری رشد پیدا کرده که میتواند یک سری از کارها مانند غذا خوردن، تنهایی بازی کردن، لباس پوشیدن را خودش انجام دهد، اجازه دهیم که کودک این فعالیتها را به شکل مستقل انجام دهد؛ اگر به عنوان والد مانع انجام کارهای شخصی کودک شویم و اجازه امتحان و تجربه کردن را به او ندهیم، کودک در پذیرش خود و کسب استقلال دچار مساله خواهد شد.
این متخصص کودک افزود: اجازه بدهیم با نظارت غیرمستقیم و نامحسوس ما کودکان تجربهگری داشته باشند یعنی از راه آزمون و خطا به نتایج عملکرد خود برسند. چرا که شرایط شناختی کودکان در این سن به شکل عینی است. بنابراین درک توضیحات ما به عنوان بزرگتر که فلان کار خطرناک است، «تو این کار را نمیتوانی انجام بدهی» یا «حتما من باید کنار تو باشم»، در کودک وجود ندارد، چرا که کودک به شیوه مشاهدهگری اطلاعات را کسب میکند حال آن اتفاق برای خودش یا دیگری رخ داده باشد.
وی ادامه داد: در شرایطی که پدر و مادر دچار کمالگرایی افراطی نباشند و اجازه امتحان کردن و تجربه کردن را به کودک بدهند باعث خواهند شد کودک استقلالورزی مثبت را تجربه کند، اگر در میانه این تجربه هم اتفاق منفی رخ داد والدین میتوانند در زمینهیابی و ریشهیابی و فهم آن به کودک کمک کنند و به هیچ عنوان از شیوه سرزنشگری استفاده نکنند.
سلام کردن یا صحبت کردن به جای کودک در گذر زمان باعث می شود که کودک فقط با پدر یا مادر یا اشخاصی که نزدیک هستند صحبت کند که این موضوع میتواند زمینه را برای ایجاد اختلالاتی مانند میوتیسم(سکوت انتخابی)، اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی و مواردی از این قبیل فراهم کند
پهلوان نشان با تاکید بر این موضوع که وجود واکنشهای مثبت به کودک باعث افزایش اعتماد به نفس کودک خواهد شد، افزود: نگاه والدین باید از نتیجه محوری بر فرایند محوری باشد.
وی با اشاره به این موضوع که باید در تصمیم گیریهای حتی کوچک خانواده نظرات کودک پرسیده شود گفت: حتی وقتی کودک در سن پایین است در خصوص تصمیم گیریهای کوچک مانند «تو چی دوست داری؟»، «الان میخواهیم بریم بیرون تو دوست داری، کجا برویم؟» باید نظرات کودکان پرسیده شود. پرسشگری از کودک باعث افزایش اعتماد به نفس آنان خواهد شد.
پهلوان نشان با اشاره به جملاتی مانند «نکن»، «تو بلد نیستی»، «تو نمیتونی»، «بعدا بزرگ شدی انجام میدی»، «من بهتر از شما میدانم» اظهار کرد: یک پدر و مادر کمالگرا و ایده آلگرا که فکر میکنند فقط خودشان میتوانند بهترین انتخابها را برای بچهها داشته باشند، جز وابستگی چیزی را برای کودک به همراه نمیآورند. بنابراین در این سالهایی که کودک وارد نوجوانی یا جوانی میشود برای کوچکترین کارها نیاز حضور و تصمیم پدر و مادر خواهد داشت.
این متخصص کودک افزود: والدین در سنین 7 سالگی به بعد و به ویژه در دوره نوجوانی باید در کنار نوجوان خود حضور داشته و پیشنهاد دهنده باشند و با ارائه پیشنهادات خود کودک و نوجوان را یاری کنند، اما مسئولیت انتخاب را به خود او واگذار کنند.
وی در پاسخ به این سوال که در شرایط حساستر برای آنکه کودک مقاومت کمتری را نسبت به انتخاب و تصمیم والدین داشته باشد باید چه کرد، گفت: باید احساس کودک را نسبت به این موضوع بررسی کنیم مثلا چه چیزهایی تو را نگران میکند که نخواهی آن را انجام بدهی یا چه چیزی باعث میشود، انگیزه بیشتری برای انجام کار داشته باشی، یا فکر میکنی من کجاها میتوانم به تو کمک کنم.
وقتی کودک در سن پایین است در خصوص تصمیم گیریهای کوچک مانند «تو چی دوست داری؟»، «الان میخواهیم بریم بیرون تو دوست داری، کجا برویم؟» باید نظرات کودکان پرسیده شود. پرسشگری از کودک باعث افزایش اعتماد به نفس آنان خواهد شدپهلوان نشان درباره این که چگونه والدین میتوانند خلاقیت فرزندان خود را افزایش دهند، گفت: سعی کنید که نوآوری و خلاقیت را در حوزههای مختلف زندگیتان پیادهسازی کنید که کودک هم یاد بگیرد. مثلا تجربه ساخت غذای جدید، طراحی بازی جدید، کشیدن نقاشی جدید یا تجربه موقعیتها ومکانهای مختلف را در فضای زندگی کودک پیاده سازی کنید. همچنین گاهی مواقع باید تاکیدمان روی این باشد که ابزارهایی که انتخاب میکنیم باید ساده، کاربردی و دم دستی باشند، تا ذهن کودک را زیاد دچار چالش نکند، این که حتما باید فلان اسباببازی یا فلان وسیله باشد تا من بتوانم کارم را انجام دهم.
وی در ادامه افزود: والدین باید این موضوع را مدنظر قرار دهند که اگر من کودک ایزولهای داشته باشم که با شخصی ارتباط نداشته باشد، فضاهای محیطی خاصی را تجربه نکند و دائما من یا پدرش کنارش باشیم و از او حمایت کنیم، کودک ممکن است مدام پس ذهناش این باشد که اگر روزی والدینم نباشند باید چه کار کند، بنابراین عملکرد او میتواند در موقعیتهای مستقلانه در حوزه تحصیل، روابط اجتماعی، فضای آموزشی و روانشناختی با مشکلات بسیاری مواجهه شود و کودک یک چسبندگی افراطی هم به خانواده پیدا میکند بنابراین باید خاطرمان باشد که برای تجربه یک تحول مثبت توسط کودک و نوجوانان، تجربه استقلال با نظارت غیرمستقیم، نامحسوس، بسترسازی و نظارت مناسب میتواند فضا را برای تجربه استقلال مثبت فراهم کند.
این روانشناس تاکید کرد: در مواردی که خطرات بارز و مشخصی وجود ندشته باشد اجازه داده، کودک تجربه و اشتباه کند تا هراس از اشتباه نداشته باشد. مثلا اگر در حال کشیدن نقاشی است. از اینکه بخشی از نقاشی به خوبی به تصویر کشیده نشده اشکالی نداشته باشد یا این که در برخی مواقع اگر کار به صورت معمولی صورت پذیرفت مشکلی ندارد که کار مثلا به صورت ایدهآل انجام نشده است. چون اگر در انجام کارها از کودک بخواهیم حتما آن وظیفه را به صورت ایدهآل و کامل انجام دهد این برخورد باعث میشود، کودک به خاطر اضطراب از اینکه نتواند از پس کار برآید نخواهد به تنهایی وظیفه را به سرانجام برساند و به این ترتیب کودکمان به استقلال نخواهد رسید.
پهلوان نشان درباره این که والدین چه زمانی میتوانند نظرات خود را به کودک بگویند، گفت: در شروع فعالیتها اجازه بدهیم بارش فکری انجام فعالیت برعهده کودک باشد و ما به عنوان والدین در ادامه فرایند همراهش باشیم. پاسخها و نقطه نظراتی که به کودک میدهیم نباید حالت سرزنش گرانه داشته باشد یا این که خود را به عنوان والد برتر نشان دهیم. نباید از جملاتی مانند «بده به من برات بکشم »، «بده من این کار را برایت انجام دهم»، «من بهتر میدانم» یا «من تجربهام خیلی بالاتر است» استفاده کرد، بلکه باید بیشتر به شکل جملاتی مثل «به نظرم میرسد»، « پیشنهاد من این است» و مواردی از این قبیل استفاده شود، یعنی جملات نسبیتر و دستوری نباشند.
وی خاطر نشان کرد: یکی از فرایندهای دیگری که میتواند به مستقل شدن کودک کمک کند به رسمیت شمردن احساسات کودک است برای مثال زمانی که کودک من عصبانی است و خشم دارد یا زمانی که کودک من از یک فعالیتی مثل تماشای تلویزیون خرسند است و دوست دارد آن را ادامه بدهد احترام گذاشتن به آنچه که کودک من را خوشحال یا ناراحت میکند یا به او احساس خوب یا بدی میدهد که پیامد روانشناختی خاصی هم ندارد و منطقی و در دایره به هنجار است. این هم میتواند به استقلال کودک کمک کند، بنایراین باید پدر و مادر حواسشان باشد که علاقهمندیها، نقاط ضعف و قوت و آن چه که برای کودک جذاب و مهم است، اگر در آن دایره تحولی و هنجار قرار دارد، را بشناسند.
این روانشناس در ادامه گفت: در حوزه کلامی هم اگر کودک ما به توانمندی رسیده است که بتواند صحبت کند و منظورش را به دیگران برساند، سلام کردن یا صحبت کردن به جای کودک در گذر زمان باعث میشود که کودک فقط با پدر یا مادر یا اشخاصی که نزدیک هستند صحبت کند که این موضوع میتواند زمینه را برای ایجاد اختلالاتی مانند میوتیسم(سکوت انتخابی)، اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی و مواردی از این قبیل فراهم کند، بنابراین اگر برای خرید به فروشگاه میرویم وقتی کودک میتواند کلام و منظورش را به فروشنده برساند، اجازه بدهیم که خواستهاش را بیان کند. در فضای خانواده نیز به کودک نگوییم که شما که سنت نمیرسد و حرف نزن، اجازه دهیم خواستهاش را بیان کند، نقاط ضعف و قوت اش را بررسی و بعد به اتفاق یک تصمیم موثر را اتخاذ میکنیم.
وی در پایان خاطر نشان کرد: در فضای تحول روانشناختی کودکان اولین تجربه استقلال آنها زمانی است که آنها را از شیر میگیریم، دومین تجربه استقلال کودک بین سنین 2 تا 5 سالگی است زمانی که آنها را از پوشک میگیریم، تقریبا در همین بازه زمانی سومین تجربه استقلال کودک، یعنی جدایی جای خواب کودک اتفاق میافتد. بنابراین شناخت ویژگیهای مرتبط با دوران تحولی کودکان از لحاظ روانشناختی برای والدین خیلی مهم است، اگر درست و به جا اتفاق بیافتد، کودک یک استقلال شیرین و اعتماد به نفس خوب را کسب میکند. اما اگر نابجا باشد مثلا با دعوا و تشر همراه باشد، باعث میشود در دوره های بعدی تحول، کودک دچار طیف وسیعی از اضطرابها، سواسها و مواردی از این دست شود.
انتهای پیام
نظرات