به گزارش ایسنا، حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی در راهبرد معاصر چنین نوشت: امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در تازه ترین مواضع خود متعاقب رشد جریان راست افراطی (جبهه ملی فرانسه) در نظرسنجی های انتخاباتی اخیر، در زمینه بروز جنگ داخلی در کشورش هشدار داد. این هشدار بیانگر منازعات بنیادینی است که پاریس در سال های پیش رو تجربه خواهد کرد.
پازلهای قدرت در فرانسه در حال جا به جایی است و همین موضوع مدیریت بحران را بر مبنای عقلانیت و اقناع دشوار و حتی در مواردی ناممکن می کند
رشد تصاعدی آرای دو جریان راست و چپ افراطی در فرانسه یک پیام بیشتر ندارد؛ اینکه تاریخ مصرف سلطه احزاب سنتی در فرانسه، اعم از سوسیالست و جمهوری خواه پایان یافته است و این کشور اروپایی آینده قابل پیش بینی و آرامی پیش رو ندارد. در چنین شرایطی خروج فرانسه از اتحادیه اروپا دیگر توهم یا رؤیا نیست.
بروز جنگ داخلی در فرانسه سخت ترین اخطاری است که در دهه های اخیر از سوی کاخ الیزه به افکار عمومی این کشور اروپایی و جهان مخابره می شود. پازل های قدرت در این کشور در حال جا به جایی است و همین موضوع مدیریت بحران را بر مبنای عقلانیت و اقناع دشوار و حتی در مواردی ناممکن می کند.
در آن سوی آتلانتیک، یعنی در آمریکا سال ۲۰۱۸ میلادی هشداری از سوی رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه اسبق این کشور در زمینه بروز جنگ داخلی مخابره شد. ظهور پدیده ترامپیسم از سویی و بروز شکاف های عمیق میان شهروندان آمریکایی بر سر تبعیض اجتماعی و اقتصادی زمینه ساز نوعی منازعه مزمن و عمیق در ایالت های مختلف این کشور است. با نزدیک تر شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ و پررنگ شدن دوباره نقش ترامپ در این آوردگاه، منازعه تمام عیار بیش از پیش پررنگ و محتمل شده است.
پیروزی یا شکست دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا مولد و مقوم این جدال تمام عیار است. برخی ایالت ها مانند کالیفرنیا، تگزاس و اوهایو استعداد بیشتری در صحنه آشوب جدید در آمریکا دارند و برخی دیگر نیز ناخواسته وارد آوردگاه خواهند شد.
مخرج مشترک تحولات جاری در فرانسه و آمریکا بروز مناقشات داخلی مزمن در هر دو کشور است که قابلیت تبدیل شدن به جنگ داخلی دارد. سیاستمدارانی که خود در خلق این بحران به صورت مستقیم یا غیر مستقیم (هرچند ناخواسته) نقش داشته اند، قدرت مدیریت آن را نخواهند داشت. به عبارت بهتر، نمی توان از سیاستمدارانی مانند مکرون، ترامپ و حتی جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا انتظار داشت بر بحران های داخلی و منازعات تمام عیار در کشورهایشان فائق آیند یا حتی موفق به خط کشی میان طرف های منازعه شوند.
این سیاستمداران به صورت خودکار به بخشی از منازعه و بلکه موضوع آن تبدیل خواهند شد. نکته مهم تر اینکه با توجه به نقش کانونی هر دو کشور در ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی)، قطعاً بروز منازعات داخلی در آنها روی رفتار و قدرت دیگر اعضای این پیمان امنیتی نیز تأثیرگذار خواهد بود.
در نتیجه گیری کلی می توان گفت، دو سوی آتلانتیک آبستن تحولات تازه ای است که محاسبه و مدیریت آنها از عهده صاحبان کنونی قدرت در کاخ الیزه و کاخ سفید برنخواهد آمد.
انتهای پیام
نظرات