به گزارش ایسنا، حنیف غفاری، کارشناس مسائل بینالملل در یادداشت اختصاصی در راهبرد معاصر نوشت: در روزهای اخیر شاهد تصاعد بحران در جنگ اوکراین و گسترش دامنه و عمق میدان نبرد میان روسیه و اعضای پیمان آتلانتیک شمالی هستیم. ناتو به وسیله کریدورهای زمینی به دنبال انتقال سریع نیروهای آمریکایی به خط مقدم جنگ در صورت رویارویی احتمالی اروپا با روسیه و به معنای حرکت به سوی میلیتاریزه کردن مطلق میدان منازعه با روسیه و ایجاد نوعی بحران دامنه دار در نظام بین الملل است.
گویا ایجاد گره های کور راهبردی در جهان همچنان اصلی ترین هدف آمریکا در عرصه سیاست خارجی این کشور است و حتی در صورت پایان جنگ اوکراین (با انعقاد پیمان صلح موقت یا دائم)، بحران های بالقوه بر روابط دو طرف منازعه سایه خواهد افکند.
ایجاد بحران های راهبردی مزمن و دامنه دار به وسیله آمریکا و اروپا در نظام بین الملل به معنای پایان دادن به بحران خودساخته به وسیله غرب نیست
مقامهای آمریکایی و اروپایی مدعی هستند کریدورهای زمینی جدیدی برای انتقال سریع نیروها به وسیله اروپای مرکزی و با دور زدن موانع محلی در حال احداث هستند که ماهیت دفاعی دارند، اما آنچه در جنگ اوکراین (به ویژه هفته های اخیر) رخ داد، نشان میدهد کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه و انگلیس سناریوی حمله به خاک روسیه و گسترش میدان نبرد از شرق اوکراین به غرب روسیه را در دستور کار قرار دادهاند.
همین موضوع میتواند گویای چشم انداز خطرناک طرح جدید احداث کریدورهای انتقال نیروهای آمریکایی به اروپا باشد.این به معنای عقبگرد غرب به قرن بیستم و احیای میلیتاریسم افسار گسیخته در دو سوی آتلانتیک خواهد بود.
بسیاری از راهبردنویسان غربی سال های گذشته و اخیر در زمینه عواقب این رویکرد منسوخ هشدار داده اند و معتقدند، ایجاد بحران های راهبردی مزمن و دامنه دار به وسیله آمریکا و اروپا در نظام بین الملل به معنای پایان دادن به بحران خودساخته به وسیله غرب نیست. به عبارت بهتر، آمریکا و دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) می توانند به صورت بالفعل آغازگر منازعه با روسیه یا هر بازیگر دیگری در جهان باشند، اما هرگز تضمینی درباره پایان دادن به منازعه خودساخته وجود ندارد. سرنوشت ناتو در جنگ افغانستان بیانگر همین قاعده روشن است.
اکنون جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به عنوان فردی که خود را راهبردنویس حوزه سیاست خارجی کشورش قلمداد می کند، در حال حرکت به سمت بدترین گزاره ممکن، یعنی تنش زایی مستمر در نظام بین الملل و حفظ بحران با دیگران است. این راهبرد در آینده ای نزدیک به پاشنه آشیل آمریکا و دستگاه امنیتی و سیاست خارجی این کشور پرادعا تبدیل خواهد شد.
در تشبیهی کاملاً گویا می توان شرایط امروز اروپا را با شرایط قبل از جنگ جهانی دوم مقایسه کرد. طرح اخیر سربازان آمریکایی اجازه می دهد در یکی از پنج بندر سراسر اروپا فرود آیند. یکی از این بنادر امکان دسترسی مرز غربی اوکراین و چهار بندر دیگر امکان دسترسی به مرز روسیه را به وسیله فنلاند ایجاد می کند. این به معنای ادغام ناهمگون و نامتوازن مرز بازدارندگی و اقدام به شمار می رود و قطعاً تبعات راهبردی آن برای پیمان آتلانتیک شمالی و دیگر طرف های حاضر در منازعه غیر قابل کنترل، سخت و سهمگین خواهد بود. آری! معمای امنیت در اروپا روز به روز پیچیده تر می شود.
انتهای پیام
نظرات