به گزارش ایسنا، امیر قادری منتقد در ششمین قسمت از سری جدید برنامه سینمایی «هفت» که با اجرای بهروز افخمی شامگاه ۱۸ خرداد ماه پخش شد، ابتدا عنوان کرد: سینما هنر صنعت رسانه است، برای همین جنبههای مختلفی دارد. قرار نیست فیلمهایی که در مورد آن صحبت میکنیم، مورد علاقه ما باشد و شاید منظور ما جنبههای صنعت و رسانه سینما باشد. هیچ کمدی این ماههای سینمای ایران برای من «فسیل» نمیشود. من در زمان جشنواره هم گفتم امیدوارم «فسیل» صنعتکی را در سینمای ایران ایجاد کند و آن را ادامه دهد. فیلم «تگزاس ۳» مورد علاقه من نیست و به کسی توصیه نمیکنم اما در حال حاضر ادامه دهنده صنعتک نوپا در سینمای کمدی ایران است. من «تگزاس ۳» را اخیرا در یک سالن پر دیدم که مردم آخر فیلم کم و بیش دست زدند و از آن راضی بودند. علاوه بر اینکه کمدی این فیلم با اکشن منزوج شده بود، مشخصا برای فیلمنامه هم زحمت کشیده بود که گرههایی برای فروش داشته باشد.
در ادامه رضا صدیق بیان کرد: من حاضر نیستم برای ایجاد این صنعتک اجازه دهم از نگاه ایدئولوژیک، فیلمی مثل «تگزاس ۳» پیشبرنده آن صنعتک باشد. این صنعت اگر به این شکل ادامهدار باشد مانند جزام خودش را خواهد خورد. این صنعت نه تنها با «تگزاس ۳» ایجاد نمیشود بلکه با این فیلمها سقوط میکند و محکوم به شکست است. کمدی از نگاه کلاسیک و فلسفه ارسطو باید سه ویژگی داشته باشد. یک آگاهیدهنده باشد، دوم باید بتواند بخش انباشته شده ذهن جامعه را تخلیه کند و سوم اینکه بعد از تماشا منبسطگر ذهن باشد. در «فسیل» این ویژگیها تا حدودی وجود داشت و میتوان به عنوان پدیده سینمای کمدی درباره آن حرف زد.
این منتقد ادامه داد: «تگزاس ۳» یک فیلم ضدملی، سخیف و مثل زالویی است که سابقه حرفه ای بازیگرانی که سالها تلاش کردهاند را ارتزاق میکند تا بفروشد. فیلم از ژاله صامتی، مهدی هاشمی، پژمان جمشیدی و سام درخشانی ارتزاق میکند. بازیگران این فیلم در اینجا هزینه یک عمر بازیگر حرفهای بودنشان را گرفتهاند چون «تگزاس ۳» هیچ آبرویی ندارد. متاسفانه مشکل اخیر ما این است که نسبت به فیلمهای بهتر از این تندتر عمل میکردیم اما در حال حاضر انقدر دست به عصا و مهربانانه بیدلیل با یک سری فیلمها برخورد میکنیم. این خیانت در حق ملتی است که اتفاقا ممکن است در سینما دست هم بزنند. مخاطب ممکن است از فیلمی خوشش بیاید اما این نباید مانع نقد شود.
سپس امیر قادری اظهار کرد: من خیلی به مقایسه اعتقاد دارم، در واقع هنر ما این است که نگوییم همه محصولات کمدی مبتذل هستند. من برخی فیلمهای کمدی سالهای اخیر را که در جشنواره اکران نداشت، حتی نتوانستهام ادامه دهم. وقتی «تگزاس ۳» را با آنها مقایسه میکنم متوجه میشوم به نسبت کمدیهای قبلی سعی کرده به استانداردهایی نزدیک شود و برای هر بخش فیلم ایده دارد. مشخصا حمزه صالحی نویسنده فیلم برای این ایده زحمت کشیده و یک سوم پایانی فیلم نیز کمدی اکشن است. کل حرف من این است که تهیهکننده و این سینما باید از این چرخه صنعت و درآمد برای فراتر رفتن استفاده کنند. کل چالش سینما این است که در عین استفاده از ذائقه مخاطب اگر ذائقه را بالا نبرید و ذائقه نسازید، این صنعت خودش، خودش را میخورد.
در ادامه رضا صدیق یادآور شد: قبل از پلتفرمها یک سری فیلمهای سوپرمارکتی داشتیم که تهیهکننده سالانه با بازیگران قرارداد میبست و کیلویی فیلم تولید میکرد. این فیلمها به فیلمهای شانه تخممرغی معروف بودند؛ سطح فیلم «تگزاس ۳» در همین حد است. مردم جامعه ایران به دنبال خنده هستند و حوصله ندارد فیلم اجتماعی سیاه ببینند. پس نباید از این جامعه انتظار داشت که اگر با کالای مبتذل یا سخیف مواجه شود، آن را پس بزند یا موضع بگیرد. اگر «تگزاس۳» قبلا پخش میشد قطعا موضع جدی نسبت به آن وجود داشت. قطعا انگشت نقد من به سمت مردم نیست و به این سلیقه بیاحترامی نمیکنم چرا که آن را حاصل یک فرآیند میدانم. فرآیند هم از آنجا میآید که سینمای شبه خصوصی اینگونه میتواند خود را سرپا نگه دارد. در واقع کارکرد عرضه و تقاضا را بهم میریزد. در این شرایط انگشت نقد من سینمای حکومتی است که باید چرخه رقابت و سینمای گیشه محور را گردن بگیرد و پیش ببرد. عید امسال نشان داد که این فیلمهای دولتی اصلا گیشه ندارند. این در حالی است که سرمایهگذار خصوصی دغدغهاش فروش است اما ارگانهای دولتی به گیشه فکر نمیکند و صرفا به گزارش پر کردن اهمیت میدهند. سینمای امروز نسبت به جامعه منقطع است. علت فروش «تگزاس ۳» انحصار بدون رقابت با فیلمهای غیر ایرانی و همچنین سینمای حکومتی است که با این کمدی رقابت نمیکند.
امیر قادری خاطرنشان کرد: من به تفاوتها احترام میگذارم اما هرگز «تگزاس ۳» را توصیه نمیکنم. در عین حال از آن دفاع میکنم چون اگر این مسیر پیش برود امیدوارم به حضور سینماییهای دیگر کمک کند. فیلمهای شانه تخممرغی که به آن اشاره شد یک امکان بزرگ برای سینمای ایران بود چون در سوپرمارکتها محصول فرهنگی برای فروش داشتیم اما چون بیکیفیت بودند، سریع از بین رفتند. من به عنوان وکیل مدافع تماشاگر ایرانی میگویم، اگر این سینما خود را ارتقا ندهد، خود این کمدی ها دیگر نخواهد فروخت.
رضا صدیق اظهار کرد: بعد از کرونا سینمای ایران به طور جدی وارد بحران گیشه شد یعنی تهیهکنندگان به سراغ سینمای عامهپسند و بیدر و پیکری رفتند که فقط پول به جریان بیفتد؛ من جریان افتادن پول در سینما را جدی و مهم میدانم و به همین جهت هم سینمای حکومتی را نقد میکنم که چرا فروش ندارد. نتیجه این کار تهیهکنندگان، پایین آوردن سطح سلیقه مردم شد. پیشنهاد من به سینمای ایران ندیدن یا جلوی اکران گرفتن فیلمهایی مانند «تگزاس ۳» نیست. اتفاقا رقابتی شدن سینمای ایران مشخص میکند هر فیلمی چند مرده حلاج است؛ باید تولیدات جدی در این سینما رخ دهد تا رقابت معنا پیدا کند. سینمای ارگانی باید از این دست به عصا بودن فاصله بگیرد و وارد ژانرهای مختلف شود.
وی افزود: امر ملی و امنیتملی در تمام دنیا چیزی نیست که با آن شوخی شود حتی اگر فیلم کمدی بخواهد به این اشاره کند و یک شخصیت احمق داشته باشد از دل فرآیند قصهگویی به یک قهرمان مردمی تبدیل میشود. فیلم «تگزاس ۳» به صورت قلابی و سفارشی حادثه گنگستری رخ داده میشود و به دو شخصیت احمق فیلم گفته میشود که شما آبروی ایران هستید. این دو نفر در نهایت به کسانی تبدیل میشوند که باید یک فرد خارجی را از دست تروریست ها نجات دهند و این کار را هم بسیار احمقانه انجام می دهند. نکته جایی است که شالودهای برای این تعریف نشده و جوری ساخته شده که اسپانسر فیلم خوشش بیاید. فیلمساز باید بداند وقتی که به سراغ موضوعات مهم میرود نباید به آن آسیب زد.
امیر قادری در نهایت بیان کرد: به نظر من مهم است که سینمای ایران روی زیباییشناسی کلیاش کار کند. نباید فیلمی مانند «تگزاس ۳» انقدر چرک باشد. مخاطب ایرانی دوست دارد تصاویر جذاب و باسلیقه ببیند. جدا از اینها حالت کمدی که نیروی انتظامی فیلم دارد برای من بسیار جالب بود که نیروی انتظامی چگونه این را قبول کرده است.
در ادامه برنامه «هفت»، میز پرونده ویژه با موضوع بازگشت فیلمفارسی؟ با حضور حسین فرحبخش و مهدی فرجی برگزار شد.
مهدی فرجی درباره معنای لغت فیلم فارسی در بین مردم بیان کرد: طی سالهای اخیر و به ویژه بعد از اکران فیلمهایی که مضمونی نزدیک به همان سالها داشتند، این لغت دوباره برای مردم معنی زنندهای پیدا کرد. من معتقدم که این لغت ظلمی بود که علیه فیلمهای فارسی اتفاق افتاد. فیلم فارسی از نظر من دو بخش دارد. یک بخش محتوا و مضمون که بسیار تکراری شد و به سمت ابتذال پیش رفت؛ مضامینی مانند کاباره، کافه و زنهای رقاصه در نود درصد فیلمهای آن دوره وجود داشت. بخش مهم سینمای فیلم فارسی این بود که زن یک موجود نحیف و ضعیفی بود که برای مسائل مالی تن به هر خفتی میداد. من از این بخش دفاع نمیکنم و معتقدم به سرعت عجیبی هم به سمت سراشیبی سقوط رفت. اما من بخشهای دیگر فیلم فارسی را تایید میکنم؛ بخشی که سینمای فارسی قصهگو بود و قهرمان داشت. من به لحاظ ساختاری معتقدم فیلم فارسی درست بود و سینمای قصه گو بسیار طرفدار داشت و دارد. بعد از انقلاب تا اوایل دهه ۷۰ ما سینمای قصهگو و قهرمانمحور داشتیم اما کم کم سینمای اجتماعی در ساختار سینمایی ما معنا پیدا کرد که نه قهرمانی داشت و نه قصهای را تعریف میکرد که به اعتقاد من به سینما آسیب جدی زد.
حسین فرحبخش ضمن یادآوری این نکته که فیلم دهه۳۰ را باید با دوران خودش مقایسه کرد، یادآور شد: خدا لعنت کند کسی را که کلمه فیلم فارسی را باب کرد چرا که این در وهله اول توهین به زبان ما است. این کلمه برای یکسری شاگرد تنبلهای بیلیاقت جا افتاد. این کلمه برای کلاس اولیهاست؛ که امروز هم فیلمهایی را میکوبند و ایرادات حسادتانه و دروغین میگیرند. اما دم وزارت ارشاد گرم که به این فیلمها مجوز میدهد و به این نقدها گوش نمیدهد. خود دکتر کاووسی که این واژه را باب کرده دو فیلم ساخته که زیر مبتذل است. من به عنوان کسی که در سینما هستم با این نگاهی که مسئولین را در تنگنا قرار میدهند، مبارزه میکنم. البته که ما از مسئولین خواهش میکنیم که نسبت به سینمای اجتماعی هم وسعت دید بیشتری داشته باشند. نباید خیلیها راجع به سینمای کمدی اظهار نظر کنند چون این باعث عقبنشینی جوانان میشود. شرع برای ما از همه چیز مهمتر است و باید گفت فیلمهایی که پروانه کسب دارند ذرهای خلاف شرع نیستند. پس ما به دنبال چه هستیم؟ تکنیک ضعیف و قوی آن به من و شما ربطی ندارد. مردم میروند و میبینند.
وی ادامه داد: فیلم «تگزاس ۳» ساخته شده که مردم را بخنداند. ازقضا خنداندن مردم این روزها کار بسیار سختی است. سال گذشته ما تعداد زیادی فیلم کمدی داشتیم که فروش نکردند. در واقع کمدی که داستان داشته باشد و برای مردم جذاب باشد، فروش میکند. من با سینمای قبل انقلاب به لحاظ محتوا مشکل دارم و ضمن احترام به همه، از نظر من پولش هم حرام است؛ اما به معنای واقعی سینما بود و آرتیست داشت !
او مدعی است در سالهای بعد ما سینما نداشتیم. خوشبختانه ما اکنون مسئولینی داریم که اجازه اکران به «فسیل» و «هتل» میدهند چرا که دولت های قبل چنین جراتی را نداشتند؛ مردم هم از این موضوع لذت بردند.
وی درباره کلمه فیلم فارسی گفت: ما کارگردان و منتقد خوبی نداشتیم که از کلمه فیلم فارسی به عنوان کلمه منفی و مبتذل استفاده کند. این ها تحریف اندیشه است؛ مثل کسانی که در دهه ۶۰ حاکم سینما بودند و تروریست تفکر بودند؛ مانند آقایان بهشتی و انوار. همین آقایان جمشید هاشمپور را ۵ سال ممنوعالکار کردند چون قهرمان نمیخواستند. زمانی که دکتر لاریجانی وارد سینما شد اوضاع تغییر کرد و این سیاستها عوض شد و ما توانستیم مقداری آزادی وارد کنیم. ما هر فیلمی که ساختیم از آن ایراد میگرفتند و مسئولین ما در ارشاد به ندرت پیدا می شوند که به دنبال راضی کردن رئیس بالاترشان هستند. اما اکنون مسئولین به مردم و شرایط روحیشان توجه دارند. حتی علم پزشکی معتقد است که نیم ساعت فیلم کمدی برابر یک دوره درمان بیمار قلبی است. خود رهبری همواره گوشزد میکنند که ما باید به جامعه امید دهیم. مگر فیلم کمدی چیزی غیر از امید است؟
افخمی درباره واژه فیلم فارسی بیان کرد: کلمه فارسی انقدر باحیثیت است که نتوانسته این کلمه معنا پیدا کند. برای من این کلمه هرگز بار معنایی منفی نداشته و ندارد. باید در برابر این واژهها مقاومت کرد و این را مانند چماق و فحش به کار نبرد. من بار معنایی این کلمه را قبول نمیکنم و به همه فیلمها، فیلم فارسی میگویم.
در ادامه مهدی فرجی خاطرنشان کرد: در میان مدیران انگ کلمه فیلم فارسی به فیلمنامه کافی است تا فیلمی را رد کنند. هیچکس با سینمای گیشه و فروش مخالف نیست. عدهای که مخالف هستند مساله را به گونه دیگری نگاه میکنند. سینما بخشی از مسئولیتش فرهنگسازی است و عدهای به آن نگاه انتقاد دارند. من موافق سینمای گیشه هستم و معتقدم این جنس فیلم ها آسیب و مزاحمتی به سینمای ایران نداشته و اتفاقا سرمایهگذار با این کار پول و شغل به وجود آورده است. در زمان مدیریت من فیلمهایی مانند «پایتخت»، «نون خ» و... ساخته شد که همهاش فیلم فارسی با لهجههای مختلف است.
وی ادامه داد: من معتقدم که در فیلمهای محتوایی و اجتماعی خیلی موفق نشدیم و دو سه فیلم بهتر نداریم که در آن رفتار و فرهنگ ایرانی داشته باشد و بتوانیم از آنها دفاع کنیم مانند «بچههای آسمان»، «جدایی نادر از سیمین» و ... اما خیلی از فیلمهای این جنسی ما خوب نشد و حتی دردسری برای مدیران سینمایی شد. برای همین به فیلمهای کمدی پشت پا زدیم و آنها را زدیم. سینمای ایران از یک جایی دچار انحراف شد. من با بعضی از فیلمهای کمدی مخالفم چرا که از جایی به بعد کمتر به بعد فرهنگ و آداب و رسوم توجه شد و صرفا به فروش بیشتر توجه کردیم.
این مدیر سینمایی افزود: من با واژه سینمای عامهپسند و بی در و پیکر موافق نیستم چرا که به شرایط اجتماعی مردم باید توجه کرد. در این شرایط آوردن مردم به سینما و خنداندن آنها کار بسیار سختی است. باید دست چنین فیلمسازی که مردم را به سینما میکشاند را بوسید. البته که در کنار شاد کردن مردم باید به مسائل فرهنگی و تربیتی نیز پرداخت. سینما قابل مقایسه با هیچ وسیله تربیتی دیگری نیست. من معتقدم مهمترین وظیفه سینما سرگرمی است اما باید در کنارش عناصر انتقال تربیت و فرهنگ را هم داشته باشیم. نباید در سینما فیلم خسته کننده، ناامیدکننده و غیر جذاب اما آموزنده دید؛ این اصلا سینما نیست.
فرجی درباره کم بودن فیلمهای کمدی شهرستانی بیان کرد: این موضوع چند علت دارد؛ عدم دسترسی به امکانات در شهرستان، حساسیت و خط قرمز اقوام روی زبان و لباسشان و کمبود مدیر حامی در این زمینه. پس طبیعی است که همه چیز پیرامون تهران و اطرافش اتفاق بیافتد.
در ادامه حسین فربخش اظهار کرد: من آدمهایی را میشناسم که در عین نقد به کمدی در خلوت خود با فیلم خندیده و لذتش را بردهاند. مانند فیلم «آدم برفی» که رهبری فرمودند این فیلم را در عید اکران کنید اما مسئول کجفهم آن سالهای ارشاد، جلوی اکران فیلم را گرفته بود. حال آنکه این فیلم هم در سینماها و هم در تلویزیون با استقبال مخاطبان مواجه شد. امروز ملت ما کمدی میخواهند. من معتقدم شخصیت و مسئولین تراز یک نظام با این موضوع مخالفتی ندارند و مخالفان در میانه هستند.
مهدی فرجی خاطرنشان کرد: ما در سال ۱۰۰ فیلم سینمایی میسازیم که ۱۵ تای آن کمدی است. ما در سینمای اجتماعی و معناگرا، روی کسانی سرمایهگذاری کردهایم که فیلمهای معمولی تحویلمان دهند؛ اما با افراد حرفهای مانند حاتمی کیا و احمدرضا درویشی کار نمیکنیم چون معتقدیم آنها گراناند.
وی درباره اینکه چرا تلویزیون فیلم نمیسازد بیان کرد: تلویزیون به لحاظ تخصصی به سینما نزدیک است و بسیاری از کارگردانان مهم از تلویزیون شروع کردهاند. از یک مقطعی اختلاف بین وزیر ارشاد و ریاست صداوسیما به این موضوع دامن زد. زمانی که من مدیر شبکه بودم هرگز زمان درست را در اختیار افراد تازهکار نمیگذاشتم. در سینما آدم ها پاسخگو نیستند اما در تلویزیون اگر سریال خوب ساخته نشود، مدیر شبکه و مدیر گروه فیلم و سریال و ... باید پاسخگو باشند. اما در سینما و جاهای خصوصی کسی پاسخگو نیست و برای همین سینمای ما رو به رشد حرکت نمیکند.
این مدیر سینمایی اظهار کرد: روند سینمای کمدی ما به شکلی است که اگر سیاستگذاری درست نداشته باشد، میتواند باعث افول سینمای کمدی شود و مراقبت جدیتری میخواهد. برخی از فیلمهای کمدی بنای شوخیهایشان جنسی شده است.
حسین فربخش درباره اینکه چرا مانند سابق اکشن نمیسازد، بیان کرد: در زمان ساخت فیلم اکشن هم همین ایرادات فیلم کمدی را به ما میگرفتند. جدا از این معتقدم که در این دوره دیجیتال و هوش مصنوعی مردم سینمای اکشن را دوست ندارند. با این حال که من عاشق اکشنم باید بگویم که امروزه هیچ چیزی جز کمدی جواب نمیدهد و فیلم اجتماعی که بخواهد آینه تمام نمای جامعه باشد، نداریم.
امیرقادری با پیوستن به این میز درباره «تگزاس ۳» بیان کرد: با اینکه این فیلم مورد علاقه من نیست اما این فیلم با کمدیهای دیگری که ساخته شده متفاوت است.
این منتقد عنوان کرد: ایده فیلم فارسی مسیر سینمای ایران را به باد داد و ما را به عقب انداخت. در هر شکلی ما فقط فیلم خوب و بد داریم. در خیلی از موارد دکوپاژ فیلم فارسی از فیلم موج نو بهتر ظاهر شده و نگاه مترقیانهتری دارد. بقیه تقسیمبندیها دلایل سیاسی دارند که میخواهند گروهی را بالا ببرند یا اینکه میخواهند طبقاتی رفتار کنند و به گروهی ارج اولیه بدهند. تقسیم بندی خوب و بد تنها تقسیمبندی سینماست.
در میز سینمای جهان نقد و بررسی فیلم LaRoy, Texas (۲۰۲۳) با حضور سید حمیدرضا قادری و آرش خوشخو برپا شد.
آرش خوشخو درباره موضوع مطرح شده در میز قبل عنوان کرد: سینمای دهه ۶۰ ما چند سر و گردن از قبل انقلاب بالاتر است و چه از نظر تکنیک، چه سوژه، چه کارگردانی و چه از لحاظ بازی قابل مقایسه نیست. فیلم خوب و بد جدا از این ماجراست و من متاسفم از بحث همگرایی که نتایج اشتباهی در پی داشت. این بحث خطرناک و غلطی بود. من موافقم که فیلم باید برای مردم ساخته شود اما استقبال مردم از فیلم چیز دیگری است. منتقد نباید پیاده نظام تهیهکننده باشد مگر وظیفه ما تامین کردن منافع تهیهکننده است؟ عجیب است که تهیهکننده چند صد میلیارد سود کرده اما تحمل انتقاد ندارد.
سیدحمیدرضا قادری در این باره اظهار کرد: این حق باید برای آقایان بهشتی و انوار محفوظ باشد تا اینجا بیایند و از سیاستهایشان دفاع کنند. من توصیه میکنم یکبار برای همیشه در چنین برنامه ای به سیاستهایشان پاسخ دهند. از نظر من منتقد به سیاست و روند کار ندارد و ارزشیاب است. او حافظ وجه زیبایی شناختی و آرتی سینماست. این تحلیلگر است که سیاست را تطبیق دهد. منتقد از این لحاظ تنهاست که در برابر فیلمساز، جریان پول و مردم می جنگد. خوب است که منتقد همواره هوای مردم را داشته باشد اما بداند که سخت ترین نقد مرتبط به مردم است. گاهی اوقات قایم شدن پشت مردم کار درستی نیست و باید فیلم را درست نقد کرد چرا که بزرگترین دارایی منتقد رسیدن به سلیقه است.
بهروز افخمی یادآور شد: «برنامه ۷» در اختیار کسانی است که راجع به آنها صحبت شده است. آنها ممکن است بخواهند از خودشان دفاع کنند. ما با افتخار از ایشان دعوت میکنیم که در این برنامه حضور داشته باشند.
آرش خوشخو درباره فیلم LaRoy, Texas بیان کرد: فیلم به نظر من فیلمنامه پیچیدهای دارد اما منظر فیلم مانند برادران کوئن مذهبیطور است. با این حال یک مورد ناقصی دارد و نمیتواند جادوی برادران کوئن را داشته باشد. نئونوآر به ما کمکی در این فیلم نکرده است. برادران کوئن و تارانتینو یه موجی را راه انداختند که این فیلم مستقیما به آن برمی گردد؛ معمای فیلم هم همین است.
سیدحمیدرضا قادری درباره فیلم گفت: من این فیلم را دوست داشتم و بهترین تعبیری که از آن خواندم این بود که اگر برادران کوئن برادر سومی داشتند، کارگردان این فیلم بود. شخصیتهای این فیلم برای ماندگار شدن هوشمندانه انتخاب شده بودند. چیزی که فیلم را برای من با ارزش میکند این است که فیلم کم خرجی است و اولین تجربه کارگردان به عنوان اثر بلندش است. کمدی سیاه ساختن بسیار کار سختی است و جاه طلبی کارگردان بسیار برای من جذاب است و از این لحاظ برای من فیلم ماندگاری بود.
قادری در نهایت بیان کرد: فیلم درباره بازندههایی است که هیچجایی در سینما ندارند، آن هم در تگزاس که نماد زندگی آمریکایی و ثروت است. این کار خیلی دقیق و مکانیکی انجام شده و حتی خانم خیانت پیشه فیلم هم هیچ سنخیتی با برندگان شایسته ندارد. در انتهای این فیلم بازندهترین آدمی که کسی او را جدی نمیگیرد، برنده میشود. این موضوع من را یاد کاراکتر حبیبرضایی در «بیپولی» انداخت.
تیتراژ این قسمت از برنامه هفت به کیومرث پوراحمد تقدیم شد.
انتهای پیام
نظرات