به گزارش ایسنا، احسان صالحی در یادداشتی با این عنوان در روزنامه ایران نوشت:
آقای رئیسی در شرایطی به مسئولیت رسید که چه شاخصهای اقتصادی و چه شاخصهای سرمایه اجتماعی در بدترین وضعیت بود. تورم ۶۰ درصدی، بدهی ۵۵۰ هزار میلیارد تومانی، خزانه منفی، روزی ۷۰۰ کشته کرونایی، تنشهای آبی، قطعی گسترده برق، ۸ برابر شدن نرخ ارز، وضعیت نگرانکننده ذخایر کالاهای اساسی، رشد منفی اقتصادی، منفی شدن پیاپی تشکیل سرمایه ثابت، زمینگیر شدن تولید، تعطیلی یا نیمهتعطیلی واحدهای تولیدی، اعتراضهای کارگری، افزایش بیکاری و شکاف عمیق دولت-ملت، بخشی از مهمترین چالشهای فراروی دولت سیزدهم بود که به صورت مستقیم سرمایه اجتماعی را نیز تحتتأثیر قرار داده و آن را به وضعیت بحرانی رسانده بود، به طوری که بر اساس پیمایشهای مراکز معتبر افکارسنجی، میزان محبوبیت آقای روحانی در روزهای پایانی مسئولیت خود بین ۷ تا ۹ درصد بود.
آقای رئیسی در چنین شرایطی وارد انتخابات و متعاقب آن ریاست قوه مجریه شد. قبل از انتخابات ۱۴۰۰، برخی مکرراً و دلسوزانه به او پیشنهاد کرده بودند میراث دولت یازدهم برای هر کسی که مسئولیت دولت را به عهده بگیرد یک باتلاق بالفعل است، اما شهید رئیسی در حالی که در سمت ریاست قوه قضائیه در جایگاه مطالبهگری قرار داشت و در آن شرایط، فرد دیگری از توان به خدمت گرفتن همه ظرفیتهای کشور برای حل یا ترمیم بحرانهای انباشته برخوردار نبود، ایثارگرانه وارد حوزه اجرایی و پاسخگویی شد.
سیره مدیریتی آقای رئیسی که به عنوان یک مکتب قابل بررسی است، انکار بحران یا عبور از آن نبود، بلکه پذیرش بحران، رفتن به دل آن، حل مسأله و فرصتسازی از تهدید بود. این سیره مدیریتی با نمونههای متعدد، بخصوص در سه دوره مدیریتی آستان قدس رضوی، قوه قضائیه و ریاستجمهوری قابل تطبیق و الگوسازی است. در فلسفه میگویند که «مهمترین دلیل برای امکان شیء، وقوع آن است.» مهمترین دلیل برای اثبات رویکرد فرصتسازی شهید رئیسی از تهدیدها، این است که در یک دوره ۱۰۰۰ روزه، همه مواردی که در بند یک این یادداشت به عنوان بحرانهای زمان آغاز بهکار دولت برشمرده شد و هر یک از آنها میتوانست دولتی را زمینگیر کند، امروز به نقطه حل رسیده یا در مسیر حل شدن قرار دارد. از لحاظ سرمایه اجتماعی نیز برابر آخرین نظرسنجی در اردیبهشتماه، آقای رئیسی محبوبترین شخصیت سیاسی بود.
همچنانکه در آغاز اشاره شد، پروژه احیای امید و اعتماد عمومی و نهضت تکمیل طرحهای نیمهتمام از شهید رئیسی به درستی تصویر «مرد تکمیل» ایجاد کرده بود، اما حادثه ۳۰ اردیبهشتماه که هنوز از شوک آن خارج نشدهایم، موجب شد تصویر مرد تکمیل به یک پروژه ناتمام تبدیل شود. آیتالله رئیسی در حالی که انتظار میرفت سالها کشور از خدمات او بهرهمند باشد، همچون استاد شهید خود آیتالله بهشتی به یک پروژه ناتمام برای کشور تبدیل شد.
از امروز ثبتنام برای انتخابات ریاستجمهوری آغاز میشود. انتخاب جانشین برای شهید رئیسی هنوز در باور علاقهمندان او نمیگنجد اما گریزی از واقعیت نیست. شخصیتها و جریانهای سیاسی هم در حال وزنکشی و ارائه چهرههای جذاب برای حضور در انتخابات هستند. اتفاقاً در همین وزنکشیهاست که بیش از گذشته، حسرت از دست دادن یک شخصیت بیبدیل را میخوریم. شهید رئیسی چنان تراز خدمت را بر پایه صدق و اخلاص بالا برد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «مظهر شعارهای انقلاب» و «رئیسجمهور انقلاب» شد که کار برای افرادی که میخواهند جای او را بگیرند بسیار سختتر از گذشته شده است، چراکه مردم، افراد و شعارها و عملکردشان را با شاخص رئیسجمهور شهید خواهند سنجید.
امروز ما هستیم و میراث شهید رئیسی و پروژه ناتمام او که عبارت است از رساندن کشور به قلههای پیشرفت. تلاش برای معرفی شاخصها و شیوههای خدمت در مکتب شهید رئیسی، مهمترین کار و ادای دین و وظیفهای است که علاقهمندان آن شهید بزرگوار میتوانند در روزهای پیشرو برعهده بگیرند تا مبادا مسیر خدمت، کارآمدی و انقلابیگری که با خون مطهر شهیدان عزیزمان امضا و با تشییعهای چندین میلیونی مردم همراه شد، دچار رکود یا عقبگرد شود.
نظرات