هواداران فوتبالی که امروز دستکم ۳۰ سال دارند، احتمالا هنوز بهار عجیب سال ۱۳۸۱ را بهخاطر دارند. فصلی که در آن استقلال در روز پایانی اولین دوره لیگ برتر، در بندر انزلی شکست تلخی را متحمل شد و جامی که در دستان خودش بود را تقدیم رقیب دیرینه کرد. همزمان در سری آ ایتالیا، اینتر که سالها در حسرت قهرمانی بود، روز آخر به خانه لاتزیو رفت تا با پیروزی در المپیکو جشن قهرمانی برپا کند. اما در آن عصر دلگیر، عقابهای شهر رم مهار نشدنی بودند. ۴ گل به یاران رونالدوی برزیلی زدند و نشستند اشکهایش را تماشا کردند.
همان روزها در جام جهانی هم اتفاقات غریبی رخ داد. آرژانتین و پرتغال در مرحله گروهی حذف شدند، ایتالیا و اسپانیا به دست کره جنوبی و داوریهای بحث برانگیز از جام کنار رفتند و هلند هم که اصلا جواز حضور در جام جهانی را کسب نکرده بود!
اما همه این اتفاقات برابر چیزی که برای هواداران بایر لورکوزن رخ داد، شوخی بود. لورکوزن آن سال همه رقبای ریز و درشت را زمینگیر کرده بود. در بوندسلیگا، دورتموند که اصلیترین رقیبش بود را چهار بر صفر شکست داده بود و در لیگ قهرمانان اروپا هم یوونتوس، آرسنال، لیورپول و منچستریونایتد را حذف کرده بود. حتی جام حذفی را هم رها نکرده و به فینال رسیده بود.
هر سه جام لای انگشتان کلاوس تاپمولر و میشائیل بالاک بود. آنها به شگفتانگیزترین تیم اروپا تبدیل شده بودند اما هنوز هم پس از ۲۲ سال، کسی به درستی نمیداند چگونه هیچ جامی در دستشان نماند تا بالای سر برود؟!
آن روزها هر که را میدیدی طرفدار منچستریونایتد و بارسلونا، رئال مادرید و آ.ث میلان، یوونتوس و بایرن مونیخ یا نهایتا آرسنال و اینترمیلان بود. کسی فکرش را هم نمیکرد که بایرلورکوزن در کشورمان هواداری داشته باشد. اما امروز به لطف فضای مجازی با چندتن از آنها آشنا هستیم. کسانی که نه تنها آن روزهای باشکوه تیمشان را تماشا کردهاند، بلکه در سالهای بعد و در نداریها هم کنارش ماندهاند و بیش از ۲۰ سال خاطره را با خود حمل کردهاند.
آنها بالاخره امسال پاداش یک عمر وفاداریشان را گرفتند. تیمشان با یک مربی جوان اسپانیایی، کاری کرد که در تاریخ فوتبال ثبت خواهد شد: قهرمانی بدون حتی یک شکست! چیزی که کمتر تیمی در جهان توانایی تجربه کردن آن را دارد.
لورکوزن تحت هدایت ژآبی آلونسو را در بوندسلیگا فقط ۶ تیم توانستند متوقف کنند! در ۲۸ بازی دیگر، همگی رقبا تن به شکست دادهاند. شیرهای بای آرهنا در مسابقات لیگ اروپا و جام حذفی هم بدون باخت تا فینال پیش رفتهاند و فاصلهای با ثبت هتتریک در قهرمانی ندارند!
آنها ۶ هفته پیش از پایان فصل، توانستند جشن قهرمانی بوندسلیگا را برپا کنند. چیزی که هوادارانش برای اولینبار به چشم میدیدند و حتی طاقت نیاورند که سوت پایان بازی را بشنوند. به زمین مسابقه ریختند و لحظات ماندگاری را نه فقط برای خود، که برای همه هواداران فوتبال در جهان ثبت کردند.
پس از این قهرمانی سراغ هواداران ایرانی این تیم را گرفتیم. همان هواداران خاصی که کاری به ستاره، پول و تعداد قهرمانیها ندارند. پس چه چیزی آنها را به این سمت کشیده است؟
*آن انتقام شیرین
سید محسن علویزاده، ۲۹ ساله از سبزوار است. وقتی ۷ ساله بوده، از اسم و لباس لورکوزن خوشش میآید. تیم ۲۰۰۲ را هم که به چشم میبیند، دیگر به یک هوادار پر و پا قرص تبدیل میشود.
او نبرد انتقامی مقابل رئال مادرید که با پیروزی ۳ بر صفر در بای آرهنا همراه بود را یکی از بهترین خاطراتش میداند و میگوید: از آن شب تاکنون، روزی نبوده که به لورکوزن فکر نکنم. روزهای سختی و ناکامیاش را دیدهام و در آینده هم اگر قدرت امروزش را از دست بدهد، فرقی در میزان هواداریام نمیکند.
*بخاطر میشائیل
میکائیل قلی پور ۲۸ ساله از ساری. او هم از سال ۲۰۰۲ طرفدار لورکوزن شده و بهعنوان «فصل نقرهای» از آن یاد میکند.
میکائیل، فوتبال را با میشائیل بالاک، اسطوره فوتبال آلمان و باشگاه بایر لورکوزن شناخته است. بهترین خاطرهاش، پیروزی در بازی حساس یکی از فصلها مقابل بایرن مونیخ بوده که آن را بههمراه دو دوست در مشهد تماشا کرده است.
او اعتقاد دارد که تفکر باشگاه در چند سال اخیر بهطور کلی عوض شده است و اگر بازیکنان فعلی لورکوزن حفظ شوند و شاکله تیم با چند بازیکن باتجربه تقویت شود، میتواند فصل بعد به فینال لیگ قهرمانان هم برسد. نگرانیاش هم این است که در آینده نزدیک، ژابی آلونسو دیگر روی نیمکت تیمش نباشد.
*در چند شهر اما کنار هم
علی سارانی، ۲۳ ساله و ساکن اصفهان میگوید: دقیقا یادم نیست از چه زمانی، شاید از حدود ۱۰ سال پیش بود که به فوتبال آلمان علاقه پیدا کردم و دقیقا نمیدانم چطور درگیر لورکوزن شدم.
علی در همین سالها خاطرات زیادی از لورکوزن و بازیهایش دارد اما شیرینترین اتفاق را آشنایی با چند هوادار دیگر تیمش در ایران میداند: در این سالها هنوز آنها را ملاقات نکردهام اما یک حس دوستی و صمیمیت عمیقی بین ما شکل گرفته است. با شوق و ذوق خاصی نشستهایم بازیهای تیم را تماشا کردهایم و درباره آنها صحبت کردهایم. با اینکه هر یک در شهری بودیم، اما انگار کنار هم بازیها را میدیدیم.
او از قهرمانی امسال تیمش خوشحال است و میگوید چیز دیگری در این لحظه اهمیتی ندارد. حتی اینکه در آینده چه اتفاقی رخ دهد.
*آنها از جان مایه گذاشتند
آرین غریبی، ۲۱ ساله اهل استان مرکزی و شهر اراک است. از سال ۲۰۱۴ و پیروزی یک بر صفر لورکوزن مقابل اتلتیکو مادرید، طرفدار این تیم آلمانی شده است. جذابیت نمایش تیم، سبک بازی و لقب تیم (شیرها) او را مجذوب خود کرده است.
آرین که احتمالا جوانترین هوادار ایرانی لورکوزن است، پیروزی مقابل تاتنهام در ورزشگاه ومبلی(نوامبر ۲۰۱۶) را بهترین خاطره خود میداند: حسی که نسبت به آن بازی داشتم هیچوقت تکرار نمیشود. حس میکردم همه بازیکنها داشتند از جانشان مایه میگذاشتند. وقتی گل «کوین کمپل» به ثمر رسید، خانواده با صدای فریاد من از خواب پریدند.
او مشکل لورکوزن در سالهای گذشته را «جاهطلب نبودن» میداند و میگوید: از وقتی «سایمون رولفس» بالای سر تیم آمد، روحیه تیم عوض شد و فکر میکنم با اتفاقی که امسال افتاد، لورکوزن دیگر روزهای تلخی که با امثال «تایفون کورکوت» سپری کرد را به چشم نبیند.
*تلخیها تو را قویتر میکنند
سید حسین علویزاده، ۳۲ ساله از سبزوار که با شروع قرن جدید میلادی طرفدار لورکوزن شده است، میگوید: تیم طلایی «کریستف دام» و «کلاوس تاپمولر» خیلیها را مجذوب خود کرده بود. اما برای من که در کودکی آن تیم را دیده بودم، عشقی به لورکوزن پدید آمد. عشق دوران کودکی هم تا ابد با شما میماند و لورکوزن هم با من ماند.
به اعتقاد حسین، چیزی در این باشگاه وجود دارد که هوادار را به خود جذب میکند: تمام ناکامیها، بدشانسیها و نرسیدنها، مرا بیشتر از قبل به لورکوزن چسباند. بوندسلیگا همیشه دلایل مهمی برای زندگی داشته و لورکوزن گل سر سبد این دلایل است!
او از یوپ هاینکس، روگر اشمیت، هایکو هرلیش و پیتر بوش به عنوان مربیانی قابل احترام در سالهای گذشته یاد کرده و میگوید: با هر سرمربی و هر فصل، خاطراتی دارم. بازیکن محبوب سالهای کودکیام «کارستن راملو» بود و راه او را «لارس بندر» و حالا «روبرت آندریش» ادامه میدهند.
حسین همیشه دلایلی برای دنبالکردن لورکوزن وجود داشته و دارد: فینال لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۰۲ یکی از بهترین و البته تلخترین لحظات فوتبالی من است. تعدادی از همان بازیکنان در فینال جام جهانی ۲۰۰۲ هم ناکام ماندند تا تلخی بیشتری را برایم خلق کنند. با این حال، تمام این تلخیها تو را قویتر میکنند و فکر میکنم تیم عجیب و غریب امسال لورکوزن، حاصل قویشدن در تمام شکستهای پیشین بوده است.
او به آینده هم نگاه روشنی دارد و میگوید: فکر نمیکنم لورکوزن در آینده افت فاحشی داشته باشد. سیاستی که رودی فولر در پیش گرفت با سیاست دهه نود باشگاه متفاوت است. معمار موفقیتهای لورکوزن را فولر و البته مدیران همفکر او میدانم. زیمون رولفس عزیز هم راه استاد خود را ادامه میدهد. دیگر خبری از فروش یکباره ستارگان نیست. لورکوزن بازیکنان خود را با قیمت مناسبی میفروشد و جایگزینهای بهتری جذب میکند. ستارههایی مثل برانت، چیچاریتو، هاورتس، دیابی و بیلی در این سالها لورکوزن را ترک کردهاند اما حالا نسخههای ارتقا یافته آنها مثل ویرتس و بونیفاسه در ترکیب حضور دارند و با اینها میتوان به آینده امید داشت.
*رویای فتح لیگ قهرمانان
اما قدیمیترین هوادار شناخته شده لورکوزن در کشورمان، سعید حجتی از شهر رشت است. قدمت هواداریاش را میتوان از رنگ و روی پیراهنش که مربوط به سه دهه پیش است، تشخیص داد.
سعید ۳۸ ساله است و میگوید از ۸ سالگی هوادار لورکوزن بوده است. زمانی که یکی از ستارههای آن روزهای فوتبال آلمان به این تیم منتقل میشود: رودی فولر؛ از فاتحان جام جهانی ۱۹۹۰!
حجتی، شکست در فینال لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۰۲ را بدترین خاطرهاش را میداند و در رویای این است که با تیمی که ژابی آلونسو ساخته، فصل آینده فاتح لیگ قهرمانان شود.
*وفاداری؛ درسی از هواداران فوتبال
میگویند فوتبال مثل زندگی است. قابل پیشبینی نیست و میتوان از لحظه لحظه آن درس گرفت. حتی جملهایست که میگوید فوتبال از زندگی هم مهمتر است. تعاریفی اغراق آمیز و شاید نادرست. اما در مورد هواداران فوتبال، یک چیز را میتوان به صراحت بیان کرد: آنها وفادارترینها هستند.
اینکه طرفدار چه تیمی هستی، هر سال قهرمان میشوی یا همیشه یک تیم میانهجدولی بمانی، تفاوتی نمیکند. اینکه تیمت چگونه در زمین بازی کند یا چه نوع مدیریتی بر آن حاکم باشد، در اختیار تو نیست. بنابراین هوادار تیم پرافتخار به تیمی که هرگز قهرمانی را تجربه نکرده است، ارجحیتی ندارد. بلکه کیفیت و نوع هواداری مهم است. «چقدر حاضری پای یک تیم بمانی؟ چقدر ناکامیهایش را تحمل میکنی؟ میزان تابآوری تو در مقابل نیش و کنایههای هواداران تیمهای دیگر، چقدر است؟»
وفاداری، نقطه اشتراک اکثریت قریب به اتفاق هواداران فوتبال است. به قول حسین: «کسی که در کودکی عاشق یک تیم شده است، احتمالا تا لحظه مرگ با آن خواهد ماند.» اگر بخواهیم یک درس از هواداران فوتبال بیاموزیم، همین است.
انتهای پیام
نظرات