به گزارش ایسنا، در هر شرایطی حتی در بدترین موقعیتها زندگی همچنان جاریست و باید زندگی کرد. خرسندی همواره یکی از غایتهای اصلی بشر بوده و هست اما زندگی برای هرکسی در هر جایگاهی، چه پیر چه جوان چه دارا چه ندار، همیشه دغدغه و تب و تاب است و بیم و امید. در این بین کسانی که فکر میکنند خودشان فقط مشکل دارند و اوضاع دیگران از آنها بهتر است، یا اصلا اطلاعی از جامعه و انسانها ندارند یا خودخواه هستند چراکه مشکل برای همه هست اما نوع مواجهه آن در انسانها متفاوت است. موفقها همیشه مشکلات را به فرصت تبدیل میکنند و حتی در بحرانهای زندگی به سرعت خود را با شرایط موجود پیش آمده وفق میدهند و پیش میروند.
قصه فیلم «در جستجوی خوشبختی» فیلمی مناسب خانواده است که همین مساله را عنوان میکند که «تا شقایق هست زندگی باید کرد» تا عشق و امید هست زندگی باید کرد. شاید برای دستهای از خانوادهها بحران جدایی والدین رخ دهد اما این مساله باید به عقلاییترین شکل ممکن و با تصمیمی راسخ و البته تحمل گذار از دورهای سخت، به مسیر درست خود منتهی شود. چیزی که فیلم «در جستجوی خوشبختی» آن را به خوبی هرچه تمامتر به تماشاچی نشان میدهد.
در جستجوی خوشبختی (به انگلیسی: The Pursuit of Happyness) فیلمی درام و زندگینامهای محصول ۲۰۰۶ آمریکا به کارگردانی گابریل موچینو است. داستان فیلم بر اساس بیخانمانی حدوداً یکساله کریس گاردنر است که ویل اسمیت نقش وی را بازی میکند.
داستان فیلم روایت واقعی کریس گاردنر سیاه پوست، خرده فروش اسکنرهای پزشکی در سال ۱۹۸۱ است که به همراه همسرش لیندا و پسر کوچکش، کریستوفر، در سانفرانسیسکو زندگی بسیار سختی دارند. وضع مالی کریس بسیار بد است. او که توانایی پرداخت اجاره خود را ندارد، صاحبخانهاش بیرونش کرده و از این رو همسرش لیندا نیز او را ترک میکند. کریس که هم باید پدر خوبی باشد و هم خرج کریستوفر را تأمین کند، دچار مشکل شده است. کریس سعی میکند در شرکتی استخدام شود و از سویی باید کریستوفر را حفظ کند؛ مبارزه سختی برای زندگی کردن پیش روی کریس قرار دارد.
نوع روایت داستان «در جستجوی خوشبختی» در نوع خود کم نظیر است و شاخصه اصلی فیلم محسوب میشود. روایت برشی از دشواریهای زندگی که به تدریج در طول فیلم بیننده را در رسیدن به موفقیت، با قهرمان داستان همراه میسازد. این اثر سینمایی در تمام طول فیلم بر کلیدواژه «تلاش» و نترسیدن از شکست، تاکید دارد. کارگردان آنچنان روایت یک خانواده را به تصویر میکشد که بیننده به راحتی با آن همذاتپنداری میکند. بیننده در طول فیلم غم و ناراحتیهایی را با قهرمان داستان با تمام وجودش احساس میکند و نکته مهم این است که میتواند شرایط مشابه را در برشی فشرده از زمان برای اطمینان از مسیری که درست مینماید، را برای خود تداعی کرده و به اطمینان برسد. «در جستجوی خوشبختی» به ما این جمله معروف را میگوید که: «خوشبختی یک راه دارد و بدبختی هزار و یک راه».
البته تعداد انسانهایی که به مقصود و به خوشبختی برسند محدودتر از بقیه هستند زیرا این مهم تنها به نگرش و اراده هر انسان دارد. آدمی در نهایت خود میداند چه مشکلاتی دارد و باید خودش آن مشکلات را حل کند. ازاینرو فیلم میگوید کریس گاردنر با تلاش و امید و اراده توانست بر مشکلات زندگی خانوادگیاش مسلط شود و در نهایت در راه موفقیت گام بردارد.
نتیجه اینکه در شرایطی که مشکل یا بحرانی برای ما یا خانوادهمان پیش میآید باید به دو نکته توجه کنیم، اول اینکه در برابر مشکلات سر خم نکنیم و دوم اینکه شرایط پیش آمده و مشکلات را گردن دیگران نیاندازیم.
فیلم «در جستجوی خوشبختی» به کارگردانی گابریل موچینو با ساخت درست و بازی درخشان «ویل اسمیت» علاوه بر جلب نظر منتقدین و تحسین تماشاچیان، توانست، نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد در هفتاد و نهمین دوره جوایز اسکار(ویل اسمیت)، نامزد جایزهٔ بفتا برای بهترین بازیگر مرد 2007(ویل اسمیت)، نامزد جایزه انجمن بازیگران فیلم 2007(ویل اسمیت و نامزد انجمن منتقدان فیلم شیکاگو 2006 را کسب کند.
انتهای پیام
نظرات