حمیدرضا کشاورزی با تاکید بر مطلب فوق، تصریح کرد: انجمن خوشنویسان بهعنوان داعیهدار خوشنویسی، نباید فقط یکی دو خط را ببیند، بلکه باید به سایر اقلام نیز توجه کرده و یک مجموعۀ کامل را ارائه کند، درعین حال باید به تحقیق و پژوهش روی بیاورد، کنفرانسهای جهانی برگزار و خطوط ایرانی را به دنیا معرفی کند.
بخش دوم گفتوگوی اختصاصی با حمیدرضا کشاورزی میاندشتی، پژوهشگر و طراح خط بنایی را در ادامه بخوانید.
- چه تألیفاتی دارید؟
کتاب اولِ من «بنای خط» نام دارد با زیر تیتر «خط بنایی» که در واقع موضوع آن خط بنایی است. این کتاب ۴ فصل اصلی با عنوانهای «تعریف»، «تقسیم»، «تعلیم» و «تحلیل» دارد. کتاب بنای خط سال ۹۸ منتشر شد، اما اقدام برای تألیف این کتاب از سال ۹۳ بهواسطه پایاننامۀ من آغاز شد که حدود ۶ سال روی آن کار کردم و درواقع حاصل دورۀ تحصیل من در مقطع کارشناسی ارشد است. در این دوره یاد گرفتم که یک مطلب را چگونه بهصورت علمی بیان کنم. در بنای خط ضمن بیان اصول خط بنایی شامل چارچوب، شبکه، فرد بودن و تعریف خط بنایی در فصل اول و تقسیمبندی علمی این خط در فصل دوم پرداختیم. در فصل سوم برای اولین بار به شیوۀ آموزش خط بنایی براساس تقسیمبندیهای فصل دوم رسیدیم. در فصل چهارم نیز طبق مطالب و اصول گفته شده در سه فصل اول به تحلیل نمونهها پرداخته شده و ضمیمیۀ انگلیسی نیز در پایان کتاب آورده شده است. این کتاب مورد استفاده معماران، گرافیستها، طراحان سنتی و خوشنویسان است.
تالیف دومِ من کتاب «بنای قلم» است. در این کتاب اصول و روش ساده طراحی تایپ فیس هندسی بر پایه خط بنایی بیان شده است. تایپ فیس طرح فونت است که بر روی کاغذ طراحی میشود.
- شما از چه زمانی در اصفهان حضور دارید؟
من متولد شهرری هستم اما اصالت پدریام از شهر بوئین و میاندشت و عنوان «میاندشتی» پسوند فامیلیام است. درواقع باید بگویم که دوره شکلگیری شخصیت من اصفهان بود. سال ۵۴ به اصفهان آمدیم و تا ۶۵ هم در این شهر بودیم و بعد در شهر بویین میاندشت ساکن شدیم و سال ۷۱ برای تحصیل تربیت معلم به تهران رفتم. سال۷۶ دانشجوی رشته صنایعدستی دانشگاه شیراز شدم و سال ۷۸ به اصفهان برگشتم و دو ترم در دانشگاه هنر اصفهان مهمان شدم. سال ۸۰ دفاع کردم و تا الآن اصفهان ماندهام.
- از نگاه شما هویت فرهنگی ایران و البته به طور ویژه، اصفهان در حال از بین رفتن است؟
متاسفانه مشکلات هویتی در جامعه ما بسیار است. دانش آموزانِ ما نسبت به هویت ایرانی خود بیگانه هستند چراکه داشتههای فرهنگیشان برای آنها تبیین نمیشود؛ کسی به آنها نمیگوید که داشتههای شما فرهنگتان است، فرهنگی که شامل مؤلفههای بسیاری است از جمله انواع هنر، آداب و رسوم، خط، خوراک و بسیاری دیگر که همگی، فرهنگ ما را شکل میدهند. چرا باید روی انواعی از محصولاتی که تولید کشورمان هستند از واژههای بیگانه استفاده کرد و با این کار به هویت ایرانی آسیب زد؟ این در حالی است که رسمالخط و زبان ما یکی از مؤلفههای ایرانی و هویتساز ما است. چرا باید شهرداریها در قسمت ورودی شهرهای مختلف و ازجمله شهرهای استان اصفهان از حروف غولآسا برای نوشتن اسامی شهرها استفاده کنند و رسمالخط ایرانی را کنار بگذارند؟ این نوع اقدامات یعنی کنارگذاشتنِ خطوط ایرانی، معماری ایرانی و کنارگذاشتنِ بسیاری از مواردی که جزئی از هویت ایرانیِ ما محسوب میشوند. من فارغ از مباحث سیاسی، یکی از دلایل برخی از اعتراضات را عدم توجه به هویت ایرانی میدانم، چراکه در صورت بیتوجهی به این هویت، دشمن میتواند بهراحتی یک موج مخالفت با نظام را هدایت کند.
- یکی از جنبه های هویت فرهنگی ایران، خوشنویسی است. از این جنبۀ هویتی چه دیدگاهی دارید؟
با بررسی تاریخ خط متوجه میشویم که خط کوفی بهعنوان اولین خط یا (قالب خوشنویسی) توسط ایرانیها وضع شد و وقتی میگویند خط کوفی یعنی خط ایرانی. در واقع اولینبار ایرانیها خوشنویسی را ابداع کردند و بعد هم اقلام سته شامل ثلث، نسخ، تعلیق، ریحان، محقق و رقاع توسط آنها وضع شده و سپس دو خط نستعلیق و شکسته را نیز خلق کردند. این در حالی است که ترکیه به صورت جزیرهای روی خوشنویسی کار میکند و رسمالخط عربی ندارد، اما داعیهدار خط در جهان اسلام میشود و ایران علیرغم سابقۀ بسیارش و با داشتن اساتید بسیار در خطوط مختلف، از رقابت بازمانده است. چرا ما نباید به مرکز خط در دنیا تبدیل شویم؟
از سوی دیگر در ایران انجمن خوشنویسان تاسیس شده و فعالیت دارد، اما آنقدر که به خط نستعلیق میپردازد در مورد سایر خطها چنین نیست و با این وضع بهتر است نام آن را انجمن نستعلیقنویسان بگذارند! آیا این انجمن در زمینههای مختلف خط، تحقیق و پژوهش دارد؟ همه اعضای این انجمن، خوشنویس هستند اما آیا میتوانند برای خطوط ایرانی بالندگی ایجاد کرده و آن را به دنیا معرفی کنند؟ انجمن خوشنویسان باید تمام اقلام خط ایرانی و حتی خطوط فراموش شده را زیر چتر خود بیاورند. میتواند کمیته اصلی این انجمن، کمیتۀ نستعلیق باشد. اما لازم است که کمیتههای خط ثلث، نسخ و سایر اقلام را نیز داشته باشد.
انجمن خوشنویسان که داعیهدار خوشنویسی است نباید فقط یکی دو خط را ببینید، بلکه باید به سایر اقلام نیز توجه کرده و یک مجموعۀ کامل را ارائه کند، درعین حال باید به تحقیق و پژوهش روی بیاورد، کنفرانسهای جهانی برگزار کرده و خطوط ایرانی را به دنیا معرفی کند.
- راههای بازیابی هویت فرهنگیِ ازدسترفتۀ اصفهان را چه میدانید؟
من با توجه به تخصص خودم در این زمینه یعنی با تمرکز بر رسمالخط و به ویژه خط بنایی صحبت میکنم؛ مدتی قبل نیز نامهای به استاندار اصفهان و رئیس حوزه هنری استان ارسال کرده و به این موضوع اشاره کردم که ایران، مبدع خط معقلی یا کوفی یا همان کوفی مربع است یعنی سابقۀ هزار سالۀ این خط متعلق به ایران است و رسالت اولیه این خط، تزئین بنا بود؛ درحال حاضر نیز خط کوفی جزء خطوطی است که کاربرد زیادی در گرافیک دارد؛ بنابراین اولین موضوع، سابقۀ خط بنایی در ایران است.
نکتۀ دوم این است که عمده بناهایی که از این خط در معماریِ آنها استفاده شده در ایران قرار دارند؛ ضمن اینکه در استان اصفهان بیش از سایر نقاط کشور از خط بنایی استفاده شده است. اما موضوع سوم، تألیفات در مورد خط بنایی است. مرحوم فضائلی در این خصوص دارای تألیف است، مرحوم زمررشیدی و مرحوم ماهرالنقش نیز دربارۀ خط بنایی به تفصیل نوشتهاند. کتاب من با نام بنای خط-خط بنایی نیز یکی دیگر از تألیفات در این باره است که علاوه بر اینکه در آن به تعریف علمی خط بنایی اشاره شده، برای اولینبار آموزش خط بنایی نیز در این کتاب بیان و تحلیل شده است. درمجموع، اساتید بسیاری در حوزه خط بنایی فعالیت داشته و دارند و این خط را بهصورت اصولی مینویسند و اتفاقاً بیشترِ آنها هم در اصفهان حضور دارند. این پتانسیل بسیار قوی است ولی آزاد نمیشود.
هنوز قلمرو خط بنایی را مشخص نکردهایم، هنوز نگفتهایم آقای خط بنایی دنیا چه کسی است؟ هنوز به دنیا اعلام نکردیم که ما خاستگاه خط بنایی دنیا هستیم. این خیلی مهم است که این موضوع را به دنیا اعلام کنیم. حتی به آقای استاندار هم گفتم که خط بنایی، اسبِ زینکرده است و اگر شما میخواهید چیزی علاوه بر سایر داشتههای اصفهان را معرفی کنید باید روی خط بنایی تمرکز کنید، برای آن کنفرانس جهانی برگزار کرده و بودجه خاصی برایش تعیین کنید، برای آن فیلم مستند بسازید. حتی در حال برنامهریزی هستم تا بهصورت شخصی وبسایتی کاملاً علمی و پژوهشی با تمرکز بر خط بنایی راهاندزای کنم که طبیعتاً به دنبال آن فضاهای مجازی در این زمینه نیز هم راه میافتد. ثبت جهانیِ خط بنایی نیز اهمیت بسیار زیادی دارد.
- قطعا ثبت جهانی شدن به تنهایی کافی نیست و نباید به گونهای باشد که ثبت و رها شود. نظر شما چیست؟
برای ثابت کردن این موضوع که دارای فرهنگی ویژه هستیم باید این خط را ثبت کنیم تا در مرحلۀ نخست ازسوی کشور دیگری ثبت نشود و مدعی پیدا نکند؛ هرچند که متأسفانه خط بنایی حتی به ثبت ملی هم نرسیده است. این مسئله نشان میدهد که کسی به این خط توجهی نمیکند و متأسفانه خط و خوشنویسی جزو اولویتهای مسئولان مربوطه نیست. درواقع، این توجه را ندارند که هویت، چه چیزهایی را شامل میشود و هنوز فکر میکنند که هرآنچه بهعنوان مشکل در جامعه جاری و ساری شده به دلیل گوشی موبایل است! درحالی که آنها پایههای هویتی را رها کردهاند و طبیعتاً کودکان، نوجوانان و البته جوانان به سایر موارد روی میآورند.
- تعریف شما از هویت چیست؟
هویتِ ما برگرفته از فرهنگمان است؛ یک ایرانی در هرجای دنیا که باشد یکسری رفتارها یا انگارههای مشترکی دارد، (البته اگر مسخ نشده باشد.) خط نیز جزو هویت ما است و مجموعۀ این داشتهها هویت ما را میسازد که اگر این مؤلفهها گرفته شود بیهویت میشویم. اینها هویتساز هستند، اما متاسفانه هم به جهت ماشینی شدن تغییر کردند و هم برای ازبین بردنشان هزینه کردند.
- و از هنرمند چه تعریفی دارید؟
هنوز کسی نتوانسته این واژه را بهطور دقیق تعریف کند، به این دلیل که هنر با احساس سروکار دارد. بعضی کارها مهارتی هستند و مثلاً دیگران میگویند «ببین چه هنری دارد» درحالیکه مهارتی است. درهرحال کار نیکو کردن از پر کردن است. جایی شما حرکتی انجام میدهید که ناشی از خلاقیت است و میتوان آن را بهعنوان هنر قبول کرد، اما اینکه کسی کاری را بارها و بارها انجام داده و نتیجه گرفته، هنر محسوب نمیشود. هنر به معنی داشتن خلاقیت و یک استعداد ویژه است.
- شما سالها تدریس داشتید، آیا در بین هنرجویان کسی بوده که به خط بنایی علاقهمند شود؟
بله هستند؛ اما افراد که میآیند بیشتر خط بنایی را برای استفاده در گرافیک و معماری آموزش میبینند و کمتر هستند که فقط خط بنایی کار کنند و اصطلاحاً مقیم خط بنایی شوند. مثلاً خوشنویس، معمار یا گرافیست از خط بنایی برای فعالیتهای خود بهره میبرند اما اینکه زندگی آنها صرفاً خط بنایی شود خیر چنین نیست.
- بهعنوان یک معلم چقدر اهمیت دارد که یک دانشآموز، علاقهاش را ادامه دهد؟
من عکاسی دوست داشتم ولی عکاس نشدم چون امکانات عکاس شدن برایم وجود نداشت. من باید با توجه به استعداد و علاقهمندی و امکاناتم به سمت یک رشته بروم. آدمها باید متناسب با توانایی خود تلاش کنند. اگر کار برایش وجود ندارد خودش برود و شغل ایجاد کند؛ همه مشاغل آینده دارند به شرطی که برای آن تلاش کنیم.
- علاقه، مهم است ولی امکانات محیط و توجه مسئولین نیز اهمیت زیادی دارد؟
مادرم یکچیزی به من یاد داده که اگر میخواهی کارهایت پیش برود و راحت باشی از کسی انتظار نداشته باش و نایست تا دیگران بیایند، بلکه تو حرکت کن. وقتی از کسی انتظار نداشته باشی و کسی هم به تو کمک نکرد ناراحت نمیشوی. شخصا انتظار ندارم که کمک کنند تا کار به نتیجه برسد، کار خودم را میکنم. ما به فلان مسئول و فلان رانت چهکار داریم؟ تحقیق و پژوهش که خیلی پول نمیخواهد.
- اما مواردی هستند که مسیر را هموار میکند، اینطور نیست؟
بله اما من نمیتوانم بایستم. اینکه مسئول باید از پژوهشگران حمایت کند، این یک اصل است ولی وقتی حمایت نمیکند نمیتوانم متوقف شوم. وقتی متوجه نیستند، باید چه کنم؟ پس بهترین راه ادامه مسیر و عدم توقف است.
- درنهایت محیط و مسئولین را مؤثر میدانید؟
همه را گردن مسئولین نمیاندازم بههرحال فعلاً شرایط اینگونه است، اما من نباید زندگیام را بر اساس بایدها و نبایدها ببینم، بلکه بر اساس هستها و نیستها زندگی میکنم و آخر سر بایدها و نبایدها را تعیین میکنم.
- توصیه شاید واژه موردپسندی برای نوجوانان و جوانان نباشد، اما جمله شما برای روشنترشدنِ مسیر و راهگشایی برای این نسل چیست؟
کسی را نمیشود بهاجبار به یک مسیر وارد کرد مخصوصاً در هنر، چون در این صورت نتیجه نمیگیرد. محصول هنر، یک اثر است و اثر باید با علاقه به وجود بیاید و باید از درون فرد بجوشد؛ بنابراین استعداد و علاقه لازم است یعنی دو بال لازم دارد، یک بال آن استعداد است و دیگری علاقه؛ برای استفاده از این دوبال باید تلاش کنیم تا پیشرفت حاصل شود. البته در کنار آن، انتخاب مسیر درست اهمیت بسیاری دارد؛ یعنی متوجه شوم که در این زمینه موفق میشوم و در آن زمینه کار میکنم. اگر فرد در یک زمینه کارو تلاش کرد به یک عمقی میرسد که هیچکس نرسیده است و به دلیل تلاش و تعمق و مطالعه زیاد خود، به کشف و شهودی میرسد که کسی نرسیده است، به مرحلهای میرسد که دیگران نمیرسند. فضای مجازی، اقیانوس وسیعی از اطلاعات با عمق کم است ولی ما به حداقل دریاچهای با عمق زیاد نیاز داریم تا بتوانیم خودمان را ارائه کنیم، اگر آفتاب به اقیانوس با عمق کم بتابد سریع تبخیر میشود، اما دریاچه عمیق همیشه آب دارد.
- همسرتان هم فعالیت هنری دارند؟
ایشان در رشته عربی تحصیلکرده و معلم بودند، حافظ قرآن هستند و البته به هنر علاقه دارنند، ولی در این حوزه فعالیت نمیکنند.
- فرزندان چطور؟
دخترم خط خوبی دارد، اما در رشته ادبیات تحصیل میکند و پسرم در زمینه گرافیک و طراحی صنعتی استعداد دارد، ولی خیلی علاقه نشان نمیدهد.
- از آثارتان نمایشگاه برگزار کردید؟
خیلی آدم نمایشگاهی نیستم، اما در دوره کارشناسی در دانشگاه شیراز و یکبار هم سال ۸۰ در موزه هنرهای معاصر اصفهان نمایشگاه برگزار کردم، ولی بعدازآن خیر؛ مگر اینکه نمایشگاه همراه با شاگردانم بوده باشد. به نظر من صفحه اینستاگرام یک نمایشگاه زنده است و آنجا آثار خود را ارائه میکنم.
- از حضور شما ممنویم. اگر صحبت دیگری دارید در خدمت شما هستیم.
هنرمندان به بهانههای مختلفی اثر خلق میکنند؛ یک نفر به خاطر اقناع روحی خودش، یک نفر به دلیل انساندوستی، نفر دیگر به خاطر علاقه به طبیعت و یا برای صلح و هرکس بهنوعی. به نظر من همه این بهانهها در اسلام جمع شده است. شخصاً هنر را برای اسلام انجام میدهم که همه اینها در آن است. این زاویه نگاه شخصی است و شاید شما نپسندید و بگویید هنر برای هنر، اما شخصاً معتقدم اگر برای اسلام کار کنم همه اینها در آن وجود دارد. اسلام یک نرمافزار خیلی خوب و دقیقی است و اگر اشکال پیدا میکند به دلیل سختافزارهایی است که نمیتوانند آن را بهخوبی اجرا کنند یا آن را بد اجرا میکنند یا اینکه آن سختافزار، خودش ویروس دارد. اسلام بهخودیخود ایراد ندارد، بلکه برخی مجریان آن بعضاً ایراد دارند. اسلام به ذات خود خیلی بالنده و پیشرفته است و اگر اسلام نبود هنر متعالی اسلامی شکل نمیگرفت.
انتهای پیام
نظرات