به گزارش ایسنا، منصور براتی در یادداشتی در پایگاه خبری ایران آنلاین نوشت: ضربه کاری هفتم اکتبر ۲۰۲۳ موجودیت رژیم اسرائیل را به مخاطره انداخت به نحوی که پس از آن دستگاههای امنیتی این رژیم، انتقامگیری از کلیه «افراد»، «گروهها» و «دولتهای» زمینهساز این حمله را در دستورکار خود قرار دادند. حمله به کنسولگری ایران در دمشق یکی از ابعاد همین سیاست رژیم اسرائیل به حساب می آید. حمله انتقامی ایران در ۱۴ آوریل ۲۰۲۴ به اسرائیل که یک تهاجم بزرگ موشکی – پهپادی بود، تهدید جدیدی را متوجه اسرائیل ساخت که تا کنون شاهد آن نبودیم.
حمله متقابل ایران نخستین حمله یک دولت مستقل به قلمرو اسرائیل پس از ۳۳ سال بود و این رژیم را با چالشی در سطح کلاسیک روبهرو ساخت. اسرائیل بجز در ۲۵ سال نخست عمر خود که با دولتهای همسایه چهار جنگ کلاسیک را از سرگذارنده بود، پس از جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ تنها یک بار دیگر مورد حمله قرار گرفته بود. حمله موشکی عراق در سال ۱۹۹۱ به این رژیم اگرچه تهاجمی در سطح کلاسیک است اما ناشی از تضاد ایدئولوژیک و راهبردی دو طرف نبود، بلکه صدام حسین در آستانه جنگ نخست خلیج فارس، خواستار یافتن هوادارانی جدید میان کشورهای اسلامی بود.
نخستین معیار برای ارزیابی نتایج این حمله این است که موشکها و پهپادهای ایرانی برای نخستین بار در تاریخ تقابل دو طرف به قلمرو اسرائیل رسیده و تصاویری از آنها بر فراز شهرهای مختلف منتشر شد. این رویداد باعث شده شهرهای اسرائیلی در معرض تهدید مستقیم قرار گیرد. امری که تا کنون سابقه نداشته است. ایران با این اقدام یک معادله بازدارندگی جدید با فرمولی متفاوت در برابر رژیم اسرائیل ترسیم کرده که این رژیم را آسیبپذیر میسازد.
در همین راستا نداو آرگامان، رئیس پیشین شین بت (سرویس امنیت داخلی اسرائیل) با انتقاد از وضعیتی که کابینه نتانیاهو به وجود آورده گفت: «حمله ایران ما را در وضعیت بدی قرار داده است. وضعیت امنیتی و اقتصادی اسرائیل به سوی بحرانی شدن حرکت میکند. ما باید هرچه سریع تر از شر این کابینه خلاص شویم.»
یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون اسرائیل نیز در حملهای شدید به کابینه اسرائیل گفت: «نتانیاهو ابتدا اسرائیل را دچار دو دستگی کرد و سپس باعث رقم خوردن ۷ اکتبر شد و اکنون نیز بازدارندگی اسرائیل در برابر ایران را نابود ساخت.» وی افزود: «سابقه ندارد که ایران با بیش از ۳۰۰ موشک به اسرائیل حمله کند و این اتفاق برگ ننگین دیگری در کارنامه نتانیاهو ثبت کرد.»
در معادله جدید بازدارندگی، اگر اسرائیل که تا پیش از این دست خود را در حمله به منافع ایران و محور مقاومت باز میدید، برای هرگونه اقدام بعدی علیه این مجموعه باید محاسبات جدیدی انجام دهد و واکنش طرف مقابل را بسنجد.
از سوی دیگر کابینه جنگی رژیم اسرائیل در حالی صحبت از اقدام مجدد علیه ایران کرده که در عین حال چنین حمله را به شرایطی خاص محدود کرده است. کابینه جنگی سه نفره اسرائیل ادعا کرده واکنشی که علیه تهران نشان خواهد داد به یک جنگ منطقهای منجر نخواهد شد. اگرچه در درستی این ادعا تردید داریم اما اگر اسرائیل چنین برنامهای داشته باشد ناچار است پاسخی پایین تر از سطح پاسخ ایران به حمله ۱۴ آوریل دهد.
هر اقدامی از سوی تلآویو که دو طرف را به جنگ رودررو نکشاند، باعث خواهد شد ادعاهای رژیم اسرائیل مبنی بر اینکه تلآویو ابرقدرت منطقه است، زیر سوال برود و اسرائیل را به هدف آسانتری و در دسترس تری مبدل خواهد ساخت.
اسرائیل همچنین برای هماهنگی پاسخ مورد نظر خود با دولت بایدن نیز دچار اختلافاتی است. بروز یک جنگ منطقهای جدید همچنانکه در شرایط کنونی نمی تواند منافع اسرائیل را تأمین کند، با سیاست موازنه سازی از راه دور آمریکا نیز در تضاد است. آمریکا می خواهد عمده توان و ظرفیت خود را متوجه روسیه و چین نگه دارد و لذا یک جنگ جدید در خاورمیانه باعث کاهش شدید این امکان خواهد شد.
پاسخ ندادن اسرائیل به عملیات انتقامی ایران نیز از سوی دیگر به افزایش نارضایتیهای داخلی میانجامد و نتانیاهو را که در مدیریت جنگ غزه هم چندان موفق نبوده، دچار بحرانی جدید سازد. مخالفتها با تداوم حضور نتانیاهو در قدرت در دو ماه اخیر به شدت افزایش یافته و اعتراضات به خیابان های تل آویو بازگشته است.
نارضایتی از این شرایط به حدی است که روز گذشته روزنامه یدیعوت آحارونوت در یک مقاله سوال کرد: «چرا باید اساسا چنین عملیات تروری توسط اسرائیل انجام میشد؛ عملیاتی که میتوانست به یک رویارویی جدید برای ارتش اسرائیل که میلیونها برابر پیچیدهتر از درگیری کنونی در جبهه شمال و جنوب است منجر شود؟ آن هم درحالی که هنوز جنگ در این جبههها ادامه دارد؟»
در این میان به نظر میرسد اسرائیل در فضای جدیدی که عملیات انتقامی ۱۴ آوریل ایجاد کرده ناچار از پذیرش قدرت ایران و عقب نشینی از پاره ای سیاستهای خرابکارانه اش خواهد بود.
انتهای پیام
نظرات