مطالعه تاریخ برای همهٔ مردم، جاذبهای ندارد. به همین دلیل ادبیات داستانی، تا جایی که به تحریف تاریخ منتهی نشود، میتواند تاریخ سرد و بیروح را برای مخاطبان و به ویژه نسل جوان، خواندنی کند.
«ناقوسها به صدا درمیآیند» کتابی درمورد کلیسای مسیحیان نیست، بلکه کتابی است که تلاش کرده از عینک بیرونی به ذخایر و داشتههای مذهبی تشیع بپردازد. چالشهای داستان، شاید به آن اندازه که باید از تعمق برخوردار نیستند و هرچند خواننده را با پمپاژ معارف و استدلالهای مذهبی دچار دلزدگی نمیکنند، اما قلاب محکمی هم برای همراه کردن دل مخاطب پرتاب نمیکند. هرچند اگر مخاطب خواندن کتاب را ادامه دهد، بعید است که دل به مهر علی(ع) نسپارد.
«کتاب ناقوسها به صدا در میآید»، روایتی داستانی از زندگانی امام علی علیه السلام است و همانطور که از اسم کتاب پیداست ماجرا در کلیسای مسیحیان مسکو شکل گرفته است. مرد تاجیک ۳۰ سالهای که از دست دزدان فرار کرده، سراسیمه وارد حریم کلیسا شده و یک کتاب قدیمی به کشیش میدهد. کشیش، کتاب قدیمی جوان را که به نظر میرسد یک کتاب مذهبی باشد، از او میگیرد تا ارزش واقعی آن را تخمین بزند. در این میان، خوابی اسرارآمیز میبیند. در خواب، مسیح موعود، نوزادی را بهعنوان هدیه به او میبخشد.
داستان کشش زیادی ندارد، اما باز هم بهعلت معمایی بودن آن، مخاطب را با خود همراه میکند. کشیش با کمک یک دوست پرفسور متوجه میشود که این کتاب، ارزشمندتر از چیزی است که تاکنون فکر میکرده و گویا کتاب توسط چندین نفر در چندین دوره تاریخی نوشته شده است. کشیش، به دلیل ارزشمندی کتاب و خوابی که دیده بود، ترغیب میشود که آن را به خانه برده و اوراقش را مطالعه کند. محتویات کتاب اعجازانگیز، جرعه جرعه به کام مخاطب ریخته میشود. کشیش کهنسال، که بر خط و زبان عربی تسلط دارد، بر بالای صفحه اول کتاب، با این عبارات روبهرو میشود: «آغاز کتابت: سال ۳۶ از هجرت / کاتب: عمروعاص»
فصلهایی از کتاب «ناقوسها به صدا در میآیند» به محتویات کتابی عتیقه میپردازد و در ادامه بخشهایی از این کتاب فرضی را که به قلم عمروعاش روایت شده، در صفحاتش ذکر میکند. محتوای نامههایی که بین معاویه و علی علیهالسلام در و بدل شده و قضاوتهای شخصی و نیرنگهای عمروعاص، این بخش از کتاب را به خود اختصاص دادهاند. در ادامهٔ کتاب، راهنمایی جرج جرداق مسیحی، که علیشناس مشهوری است، وارد روایت داستانی خواهد شد. او میآید تا به کشیش در درک کردن کتاب خطی گرانقیمتش کمک کند.
وجه تمایز این کتاب با سایر کتابهایی که در حوزه تاریخ اسلام، به روایت داستانی درآمدهاند، این است که کمتر به شکل واضح محتوای ایدئولوژیک را در ظرف ذهن خواننده میریزد. نویسنده تلاش میکند که مخاطب را به تاریخ ببرد و علی(ع) را از همان دورهای که زندگی میکرده، به خواننده نشان دهد. مخاطب این کتاب وقایع دوران زندگی امام علی علیهالسلام را با وقایع امروزی تطبیق نمیدهد تا آنچه که مطلوب خودش هست را تأیید و تثبیت کند. این مخاطب دچار مغلطه نمیشود.
یکی از تکنیکهای شناساندن قهرمان داستانی به مخاطب این است که قهرمان را از زبان دشمن یا کسی که متضاد اوست روایت کنیم. در این کتاب علاوه بر این که امام علی(ع) در تحقیق یک عالم مسیحی شناخته میشود، بلکه از زبان عمروعاص نیز نقلقولهای زیادی از امام ذکر شده است. این نقلقولها که عموماً از نهجالبلاغه اتخاذ شدهاند و ترجمه روان و صحیحی دارند، در لحن و ادبیات راویان کتاب حل شدهاند و از متن ببرون نمیزنند.
در جایجای کتاب «ناقوسهابه صدا درمیآیند»، روایتهایی از حکومتداری امام علی(ع) و اخلاق او به چشم میخورد. در بخشی از کتاب ناقوسها به صدا در میآیند آمده است: «به علی(ع) گفتند چرا ما را از دشنام دادن به [دشمن] منع میکنید در حالی که آنان پیوسته ما و شما را لعن میکنند و دشنام میدهند؟ علی (ع) گفت: دوست ندارم شما لعنتکننده و دشنامدهنده باشید. دلها و دهانهای خود را از آنچه خدا نمیپسندد، پاک کنید. دشنامهایی که به من میدهند، با دشنام پاسخ ندهید ...»
کتاب عتیقه، چند راوی داشته است و ماجراهایی که عمروعاص نوشته بود، در میانه کتاب، احتمالاً به دلیل وقوع جنگ صفین پایان یافته و یادداشتهای او مربوط به وقایع پیش از جنگ صفین است.
۶۰ سال پس از جنگ صفین، اوراق پاپیروسی که عمروعاص وقایع پیش از جنگ را بر آنها مکتوب کرده، به دست یکی از شیعیان علی(ع) میرسد که جوانیاش را با امام علی(ع) در صفین گذرانده. این مرد که اینک کهنسال شده، واقعیتهایی را از آنچه در صفین بر امام علی(ع) گذشت، بر اوراق عمروعاص اضافه میکند تا آیندگان هر دو طرف ماجرا را درکنار هم، بخوانند و قضاوت کنند.
ترس از جان، کشیش مسیحی را به بیروت میکشاند تا با جرججرداق مسیحی ملاقات کند. در این بخش، گفتوگوهای کشیش و جرج جرداق به انضمام بخشهایی از سخنان امام علی(ع) سعی میکند شناخت متخصر اما جامعی از امام را به مخاطب منتقل کند.
در بخش دیگری از این کتاب اسرارآمیز، دست خط شفاف و خوانای دیگری توجه کشیش را جلب میکند. این بخش کتاب، دستخط یکی از پیروان شیعه امام علی(ع) به نام حسین است که مذهبش را پنهان کرده و کتابخانه سلطانی عثمانیان مشغول به کار شده است. او تلاش کردهاست که خلاصهای از آنچه که در کتابها از جنگ صفین خوانده را، به روی کاغذ ببرد.
در ادامه گفتوگوهای کشیش با جرج جرداق افزایش مییابد و ابعاد ناگفتهای از شخصیت امام علی(ع) از پرده برون میفتد. در این بخش کتاب اشاره شده است که امام علی(ع) اولین کسی بود که دستور داد که هرکس مورد ستم قرارگیرد به قاضی مراجعه کند و هیچکس نباید خود مبادرت به قصاص کند در حالی که اعراب امور قضایی را به صورت طایفهای به قبیلهای حل میکردند. علی(ع) کارهای عمرانی زیادی نیز در حوزه آب، ساخت گرمابه و مرکز آموزشی و اصلاح بذر انجام داد. او همچنین درصدد رفع اختلاف طبقاتی بود.
در فصل ماقبل آخر نیز کتاب به نحوه شهادت امام علی(ع)، وصیتنامه او و ویژگیهای افکار ابنملجم مرادی و همفکرانش پرداخته تا نوع تفکر خوارج برای مخاطب هویدا شود.
«کتاب ناقوسها به صدا در میآید» در ۱۳۵ صفحه و ۱۱ فصل نگارش شده و با وجود حجم کمی که دارد، معارف قابل توجهی را در خود جای دادهاست.
انتهای پیام
نظرات