به گزارش ایسنا، ایران درودی یکی از شناختهشدهترین زنان نقاش ایران است؛ کمتر کسی پیدا میشود که نامش را نشنیده و محو سخنانش نشده باشد که با لحن همواره قدرتمند و نگاه پر از ابهتش، افتخارآمیز سخن میگفت. ایران درودی نقاش نامداری است که حالا حدود سه سال از زمان درگذشتش میگذرد؛ زنی با چشمان گیرا و روحی عمیق که آرمان و باورش را با صدای بلند فریاد میزد.
آنچه در هر جمعی در وهله اول از ایران درودی عیان میشد، عشق او به سرزمین خود بود. محبت ایران درودی به سرزمین و مردم سرزمینش آنچنان پیش رفته بود که بارها درباره آن سخن گفته است؛ «حضور تخت جمشید در نقاشیهایم، تنها اشاره به تاریخ نیست، بازگو کردن افسانه یک عشق است؛ عشق من به سرزمینم.»
درودی سال ۱۳۹۰ حدود ۱۹۵ اثر از نقاشیهای خود را به مردم ایران اهدا کرد؛ او همچنین خانهاش در فرانسه را فروخت و پول آن را به ایران فرستاد تا برای ساخت موزهاش هزینه شود. اما ساخت موزه به دلایلی مانند جابهجایی مسئولان و کارهای اداری به تعویق افتاد.
او پیش از درگذشت خود، زمانی که باید برای یک جراحی به فرانسه میرفت گفته بود: خیلی بیرحمی است که عید نوروز در ایران نباشم و نتوانم کلنگ موزهام را به زمین بزنم. البته یک موسسه غیرانتفاعی دارم که کارهای مربوط به بنیاد و موزه را در نبودن من پیگیری میکند. همچنین سال خوبی را برای ملت ایران آرزو میکنم و امیدوارم سال خوشیمنی برای آنها باشد.
سرانجام شهریور سال ۹۵ کلنگ موزه در تهران، در خانهای که ایران درودی ۴۸ سال در آن زندگی کرده بود، به زمین زده شد و دو سال بعد از قرارداد واگذاری، حق بهرهبرداری از زمینِ موزه به او ابلاغ شد؛ در نهایت اما با وجود پیگیریهای او تا روزهای پایانی عمرش، هیچ کدام از قول و قرارها در این رابطه عملی نشد.
او در مراسم واگذاری زمین و افتتاح پروژه عمرانی موزه گفته بود: «خوشحالم آنقدر صبر و شکیبایی کردم که بالاخره توانستم به نتیجه برسم. لازم است که هنر معاصر ایران گسترش یابد و راهاندازی این موزه میتواند آغاز این امر باشد. امیدوارم موزههای متعدد دیگری توسط هنرمندان و دولت ایران ساخته شود و ملت ایران که سابقه هنر هفتهزارساله را دارد، نشان بدهد که تا چه اندازه در هنر معاصر نیز باهوش و بااستعداد است.»
او همچنین در همین مراسم گفته بود: «من همیشه به عنوان یک زن افتخار کردهام ایرانی هستم و امیدوارم که لیاقت داشتن نام «ایران» را داشته باشم؛ برای این اسم خیلی زندگیام را گران پرداختم. برای تأسیس این موزه نیز همهجانبه تلاش و چهار سال پایداری کردم تا در این مرحله معجزه رخ دهد. در سال ۴۷ وقتی اثرم در اکثر مجلههای معتبر دنیا چاپ شد به این فکر افتادم که موزهای از آثارم را در کشورم بسازم. از آن زمان دیگر آثارم را نفروختم و برگزیدههایش را برای ملت ایران انتخاب کردم. من ایرانی و خراسانی هستم و آثارم به اینجا تعلق دارد و نه جای دیگر.»
بیشتر بخوانید
چه کتابی سر سفره هفت سین «ایران درودی» بود؟
ایران درودی زنی است ایرانی، که در میان تاریخ نقاشان ایران، خوش درخشیده است و با لحن تیز و گیرای خود همواره بر آنچه به آن معتقد بود پافشاری کرد؛ به طوری که شاید هر یک از ما آرزو کنیم، کاش کمی شبیه به ایران درودی باشیم.
در مقاله «تاریخ غایب زنان نقاش ایران» درباره آثار ایران درودی اینچنین آمده است: «شاخسارها و گلهای یخزده که از دل مردابها سر برآوردند، اشیایی که در فضایی موهوم انتزاعی و غریباند و ویرانهها و دشتهایی که شیوه سوررئالیستی دارند، تماما آرایههایی است برساخته از ایران درودی. نقاشیهایی برای گذر از بُعد جنسیت. درودی با حذف مادی انسان و بهکارگیری اندیشهای جهانشمول، مبتنی بر ساحتی از رنگهای تیره و روشن، نمودی از هستی در ابتدای ازل و انتهای ابدیت را نمایش میدهد.»
ایران درودی نقاش، نویسنده و منتقد هنری سال ۱۳۱۵ در خراسان به دنیا آمد. او با علاقهای که از دوران کودکی داشت نقاشی را ادامه داد، به فرانسه رفت و در دانشگاه هنرهای زیبای پاریس (بوزار) تحصیل کرد.
آثار او در مجموعههای معتبر هنری از جمله موزه هنرهای معاصر تهران، موزه ایکسل بلژیک و موزه هنرهای معاصر نیویورک نگهداری میشود.
انتهای پیام
نظرات