احمد اکبری در گفتوگو با خبرنگارایسنا با بیان اینکه با تنوع داستانها در ادبیات فارسی میتوان نمونه داستانهای مناسب کودکان را یافت، اظهار کرد: نظامهای تعلیم و تربیت که درپی کارآمدی هستند، همه تلاش خود را صرف پرورش شهروندانی توانمند در تصمیمگیری مربوط به زندگی فردی و گروهی میکنند تا زمینه تعالی خود و جامعه را فراهم کنند.
وی بیان کرد: با چنین تلاشهایی بود که برنامه فلسفه برای کودکان طرح شد. آنچه لیپمن بهعنوان فلسفهای کاربردی در سال ۱۹۶۹ میلادی مطرح کرد، در اندیشه فیلسوفان زیادی وجود داشته است.
این صاحبنظر آموزش فلسفه برای کودکان در حوزه تعلیم و تربیت با بیان اینکه لیپمن این تلقی از فلسفه را بهعنوان فلسفهای کاربردی مطرح کرد، گفت: هرچند رویکرد فرآیندی لیپمن با انتقادهایی همراه شد، اما مفهوم فلسفه در معنی محتوای فلسفه با تأکید بر فلسفی بودن متون فلسفی و استفاده آرا و اندیشههای فلسفی مطرح شد تا شأن فلسفه حفظ شود.
وی افزود: در p4c (فلسفه برای کودک) فلسفه را با فرهنگ وابسته میدانند و معتقدند در هر فرهنگی، فلسفهای خاص شکل میگیرد یا حداقل جنبههای خاصی از فلسفه مورد توجه قرار میگیرد. بر این اساس، چهار رویکرد مختلف در فلسفه برای کودکان از یکدیگر متمایزند، رویکرد فرآیندی با تأکید بر فعالیت فلسفی و طرح محتوای داستانی تأملبرانگیز با هدف تسهیل فرآیند فلسفیدن با تأکید بر تقویت تفکر کودک و رشد قوای عقلانی او.
او ادامه داد: رویکرد دیگر، رویکرد محتوایی با تأکید بر تاریخ فلسفه و محتوای فلسفه در قالب داستان است. در این رویکرد، فلسفه به معنی محتوای فلسفه بهشکل داستانی است که با تأثیر از دیدگاه یوستین گُردر تلاش کرد تاریخ چند هزار ساله فلسفه را به کمک داستان به دختری به نام سوفی آموزش دهد.
وی اظهار کرد: رویکرد دیگر مبتنی بر پیوند فلسفه و ادبیات است که در آن بر متون داستانی ادبیات کهن بهعنوان محتوای فلسفی تأکید میشود. در این حالت، فلسفه در حکم متون داستانی تأملبرانگیز و مبین پیوند فلسفه و ادبیات است. در این حالت همانگونه که بسیاری از اندیشههای بزرگ فلسفی مانند اندیشههای سقراط لزوماً از متون فلسفی استخراج نشدهاند، میتوان مضامین فلسفی را در سایر متون از جمله ادبیات نیز یافت.
وی گفت: آخرین رویکرد مبتنی بر زمینه فرهنگی متون است که بر فرهنگ وابستگی محتوای داستان فلسفی و طرح، انتخاب و بازنویسی داستانهایی از فرهنگ بومی تأکید دارد.
اکبری ادامه داد: کودک در برنامه p4c با کودک روانشناختی پیاژه و با کودک به حاشیه راندهشده عهد باستان و با کودکی که از نظر لاک، هر چیزی میتوان روی آن نوشت و با کودک گناهکار فروید متفاوت است. در این برنامه کودک موجودی توانمند است که میتواند فرآیند فلسفیدن را دریابد.
متخصص آموزش تفکر به کودکان گفت: تأکید بر علاقه کودک به داستان، بخصوص داستانهایی که غنای ادبی زیادی داشته باشند، فیشر و پیکمال را بر آن داشت تا از داستانهای کهن موجود در متون ادبی بهره برند. البته نگاه به چنین کودک توانمندی با یکسانانگاری کودکان از نظر علایق و خواستها متمایز است آنگونه که کودک دانمارکی برخلاف کودک آمریکایی به منطق علاقهای ندارد.
وی بیان کرد: نتایج مربوط به مفهوم کودک در برنامه p4c نشان میدهد که کودک در این برنامه موجودی توانمند است که قادر است هر محتوای سخت فلسفی را دریابد. به شرط آنکه با زبان داستانی و بخصوص ادیبانه مطرح شود. هرچند این کودک متأثر از فرهنگ بومی کشورش در فهم برخی مضامین راحتتر یا از برخی متون استنباطهای متفاوتی بهدست میآورد.
اکبری با اشاره به اینکه گستردگی و تنوع داستانی در ادب کلاسیک فارسی بهعنوان ظرفیتی قابل اعتنا میتواند برای استفاده در فلسفه برای کودکان مورد مطالعه قرار گیرد، اظهار کرد: تنوع این داستانها باعث شده است تا در زمینههای مختلف، نمونه داستان مناسب کودکان را بتوان یافت.
وی با تأکید بر اینکه استفاده از داستانهایی که بتواند تداعیکننده سوالاتی برای کودکان باشد در پرورش نیروی خلاقیت آنها میتواند مفید باشد، افزود: داستانهایی که از متون ادب فارسی استخراج شدهاند، مشکل فرهنگ وابستگی را نخواهند داشت.
انتهای پیام
نظرات