به گزارش ایسنا، به نقل از خبرآنلاین، در یادداشت قبلی اشاره کردم که ژاپن چگونه بعد از 2 قرن انزوای مطلق در روند توسعه ای قرار گرفت.
البته اینطور نبوده و نیست که تمام کارها و برنامه های توسعه در ژاپن از ابتدا کامل و بدون نقص انجام پذیرفته و هیچ اقدام اشتباهی صورت نگرفته باشد. یقینا چنین فرضی درست نیست و اشکالات زیادی در مسیر پیشرفت کشور وجود داشته و دارد. ولی به اعتقاد من فرهنگ بررسی کارشناسانه و بدون تعارف عملکرد در تمام زمینه ها و درس گرفتن از اشتباهات و عدم تکرار آنها، تاثیر شگرفی بر روی سرعت و صحت روند توسعه پایدار در این کشور داشته است.
شش سال پیش مسئولان تداکس تهران از من دعوت کردند در یکی از برنامه های تد در مورد فرهنگ ژاپن سخنرانی کنم. بعد از بحث و بررسی های بسیار، با توجه به تجربه مسئولان برگزاری این سری سخنرانی ها، به این نتیجه رسیدیم که بهتر است روی یک موضوع مشخص تمرکز داشته باشیم.
یکی از عادت های ارزشمند و اخلاقیات بسیار قابل احترام و قابل تأمل ژاپنی ها/ فرهنگ پذیرش اشتباه و عذرخواهی است که متاسفانه با تمام علاقه و احترامی که برای مردم خوب مان و فرهنگ و تمدن کهن ایران قائل هستم باید اعتراف کنیم که این اخلاق مهم در بین ما مردم آنچنان رواج و عمومیت ندارد ولی در ژاپن، فراگیر و عادیست.
اولین بار که کلمه "هانسِی" را شنیدم بشدت تحت تاثیر قرار گرفتم و خیلی به آن فکر کردم... هشت سال نویسنده و مجری یک برنامه رادیوئی هفتگی ارتباط با شنوندگان از رادیو ژاپن بودم و تصمیم گرفتم یکبار این کلمه یا بهتر بگم فرهنگ با ارزش ژاپنی را به شنوندگان فارسی زبان معرفی کنم. هر چه فکر کردم معادل فارسی برای اون پیدا نکردم. تردید نداشتم که دانش من از زبان ژاپنی ناقص و ناکافی است. با چند دوست و استاد زبان ژاپنی مشورت کردم و متوجه شدم که هیچکس واژه دقیقی را برای هانسی در نظر ندارد. هانسی فکر و ذهنم را مشغول کرده بود و در نهایت به این نتیجه رسیدم که چون در عادتهای اخلاقی و رفتارهای اجتماعی ما چنین فرهنگی، ریشه ندارد، اصلا کلمه ای هم برای آن نداریم... بنابراین اجازه میخواهم برای شما توضیح بدهم:
هانسی یعنی فکر کردن عمیق و بررسی اتفاقاتی که مدتی از وقوع آن گذشته/ یافتن عیب و ایرادات احتمالی/ پذیرفتن آن اشکالات و اعتراف به اشتباهات احتمالی/ عذرخواهی و در نهایت تلاش برای جبران و اطمینان حاصل کردن از عدم تکرار خطاهای صورت گرفته.
حدس می زنم موافق باشید که این مسئله ساده ای نیست. سعادت و فضیلت بزرگیست با دامنه ای وسیع و تاثیرگذاری ژرف...
در راستای آمادگی برای سخنرانی در تد سعی کردم از خودم شروع کنم ببینم آیا واقعا هانسی کرده و می کنم؟
آخرین بار چه زمانی و در چه موردی بود که اشتباه خودم را پذیرفتم؟ شاید این پرسش در همین لحظه به ذهن تمام شما دوستان عزیز هم برسد. پاسخ من برای خودم زیاد امیدوارکننده نبود ... مطمئنم شما از من انسان های بهتر و کم اشتباه تری هستید ... وقتی با خودم صادق شدم با نهایت شرمساری دیدم من بیشتر از خودم، عیب دیگران را می دیدم و از پیدا کردن و پذیرفتن اشتباهات خود غافل بودم یا صادقانه تر آنست که حتی به سمت آن نمی رفتم.
اصولا پذیرش اشتباه خویش، ساده نیست درد دارد و دشوار است و هر چه این اشتباه بزرگتر باشد، دردناکتر و دشوارتر ...
ولی کیست که نداند تا زمانیکه انسان اشتباه خود را نپذیرد و آن را اصلاح نکند، هیچ پیشرفتی صورت نخواهد گرفت.
راه رفتن در مسیر نادرست، به سرانجام خوبی منتهی نمی شود. هیچ بیراهه ای انسان را به مقصدی والا رهنمون نمی کند.
من عاشق شعر فارسی هستم و به دور از تعصب ملی گرائی اعتقاد دارم زیبایی، سادگی و عمق معنای شعر فارسی، این ادبیات کهن را به یکی از قدیمی ترین و قابل استنادترین گنجینه های ادبی بشر در طول تاریخ تبدیل کرده است. اگر در این اقیانوس شعر فارسی هم در این رابطه جستجو کنیم به نتایج فوق العاده جالبی میرسیم که واقعیت های مهمی را برای ما آشکار می کند
چو عیب تن خویش داند کسی ز عیب کسان بر نخواند بسی فردوسی
موی بشکافی به عیب دیگران ور بپرسم عیب تو کوری در آن عطار
عیب خود یک ذره چشم کور او مینبیند گرچه هست او عیبجو مولانا
عیب جویانم حکایت پیش جانان گفتهاند من خود این پیدا همیگویم که پنهان گفتهاند سعدی
واقعا افسوس می خورم و در شگفتم که چرا این فضیلت عیب یابی خویش به یک فرهنگ غالب و رایج برای ما تبدیل نشد که بخشی از اخلاق روزمره ما شود و برای جامعه رستگاری به ارمغان بیاورد.
برای نوشتن این یادداشت، ناخواسته و ناخودآگاه احساس کردم واجب است یکبار دیگر از خودم شروع کنم و در چندین مورد هانسی کنم، به گذشته برگردم و اتفاقاتی که با آنها مواجه بودم را به دقت مورد بررسی قرار دهم ...
حال که ادعا می کنم قصد دارم از خودم شروع کنم و به کردار گذشته خویش بپردازم، قبل از هر چیز لازم می دانم بطور علنی بدون هیچ بهانه و بدون هیچگونه تلاش خاصی برای توجیه اخلاق و رفتارهای ناشایست خود، صریح و بی پرده از تمام عزیزانی که زیاده گوئی ها و زیاده خواهی ها و خودخواهی های من باعث آزار و اذیت و بر جای ماندن حس ناخوشایندی در دل آنها شده، صمیمانه عذرخواهی کنم، امیدوارم مرا به بزرگواری خود ببخشید. اگر به هر شکل در هر زمان، من در صحبتها یا نوشته هایم مطلبی را بیان کرده ام که شما را آزرده خاطر ساخته، عمیقا شرمنده ام پوزش مرا بپذیرید.
سپس به کمک حافظه ام به سی چهل سال پیش برگشتم و به یاد آوردم خود من نیز آن زمان ها که جوان بودم به دلیل فرهنگی که بر جامعه غالب بود از جان گرانقدری که خالق هستی به من هدیه داده بود چگونه بهره برده ام؟ چقدر ارزش و قدر آن را دانستم؟ در آن دوران که برخلاف این روزها سالم بودم و هیچ مشکل جسمانی نداشتم واقعا وقت خود را برای چه موضوعاتی صرف کردم؟ برای خودم، خانواده ام و جامعه ای که در آن زندگی می کرده ام چقدر مفید بودم و چه اقدامات سودمندی انجام دادم؟
پاسخ من به این پرسش ها، بیشتر از آنکه موجب سربلندی ام باشد باعث سرشکستگی ام شد. قصد ندارم تمام عملکرد گذشتهی خود را پر اشتباه جلوه بدهم و مدام خویشتن را سرزنش کنم، اینطور نیست اما به باور من هر کسی باید در چند مرحله در طول زندگی مقابل آینه بنشیند و پرسش های صریح و ضروری از این قبیل از خویش بپرسد و سپس به پاسخ های شفاف خود فکر کند. و البته هر انسانی از لحاظ اجتماعی نیز وظایف و مسئولیت های غیرقابل اجتنابی بر عهده دارد که نمی تواند از آنها چشم پوشی کند. در این ظرفیت و از این لحاظ هم لازم می بینم اذعان کنم که فرصت سوزی ها و عدم استفاده مناسب از زمان و موقعیت هایی که داشتم، بطور غیرمستقیم در عدم توسعه یافتگی و مشکلاتی که امروز هموطنان عزیزم در مناطق کم برخوردار با آن دست به گریبان هستند بی تاثیر نبوده است و به همین دلیل شرمنده ام و عذرخواهی می کنم.
توسعه و پیشرفت یک کشور نیازمند یک حرکت جمعی و تلاش گروهی است و سهیم بودن در آن یک وظیفه ملی ...
پس از سفرهای بسیار به بسیاری از کشورهای پیشرفته و دوستی و ارتباط با مردمان گوناگون در سراسر این جهان، صادقانه احساس می کنم؛ اگر ایران را خاک پاک خود، و ایرانیان را هموطن و همزبان و خانواده خود می دانیم و عاشقانه دوستشان داریم باید هر یک از ما به سهم خود تلاش کنیم در جهت آبادانی این خاک، و سربلندی مردمان شریفش انسان مثبت و سازنده ای باشم. هیچ راه و چاره دیگری وجود ندارد؛ به طور مشخص نمونهی موفق پیشرفت و توسعه در ژاپن، نتیجه و حاصل کوشش پیگیر و خستگی ناپذیر و پشتکار تک تک مردم آن کشور، زن و مرد، پیر و جوان بوده است ...
به باور من این شعر ساده که از کودکی در کتاب های دبستان می خواندیم را باید هر روز زمزمه کنیم و نه به عنوان یک شعر یا شعار، بلکه یک چراغ راه عملی به آن اعتقاد داشته باشیم و در راستای محقق ساختن آن بکوشیم
این درختان که پر گل و زیباست باغ و بستان و کوه و دشت همه
خانه ما و آشیانهی ماست دست به دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
انتهای پیام
نظرات