در میانه گالری شماره سه موزه هنرهای معاصر نشسته بود؛ جایی رو به روی گل و گلدانهای پروانه اعتمادی، جنگلِ منوچهر نیازی، اثرِ سه لتهایِ آبی رنگ پری یوش گنجی و ...؛ بدنه چوبی ویلون سل بر بالا تنهاش تکیه زده و سر بر سینه یار نهاده بود. دستان نوازنده در هر دو سوی چِلو حرکت میکرد. یکی خمیده بود، گاه منقبض میشد و میلرزید و انگشت بر سیمها میگذاشت و دیگری رها بود و بر بُرداری نامرئی حرکت آرشه را تنظیم میکرد؛ لحظاتی رفت و برگشتِ کوتاه داشت و زمانهایی آرام و با ثبات نتهای موسیقی را میپروراند.
به گزارش ایسنا، کمی قبل، مراسم افتتاحیه شانزدهمین دوره از جشنوارههنرهای تجسمی فجر در آمفی تئاتر موزههنرهای معاصر برگزار شده بود. تا پیش از آن، پرده جداکننده گالری شماره یک موزه، از دو طرف بسته شده و از دور تا دور رمپ موزه راهی به داخل نبود. بعد از افتتاحیه اما پرده به روی بازدیدکنندگان گشوده شد و صدای نواختن ویلون سل، کمی بعد از ورود به فضای گالری شماره دو به شنیده میشد.
به این مناسبت، آثار مفاخر هنرهای تجسمی ایران از گنجینه موزههنرهای معاصر بیرون آورده شده و از روز گذشته در چند گالری از موزه به نمایش درآمده است. آثار هنرمندانی شناخته شده و نامدار همچون حسین محجوبی، ابوالقاسم سعیدی، محمدحسین حلیمی، جلال شباهنگی، ابوالفضل عالی، حمید شریفی آل هاشم، مرتضی کاتوزیان، محمد خزایی، کوروش شیشهگران، بهزاد شیشهگران و ... .
در گالری شماره سه موزه آثاری از پروانه اعتمادی، منوچهر نیازی، پری یوش گنجی، مصطفی گودرزی، ناصر اویسی، ایرج اسکندری، بهمن بروجنی، هادی هزاوهای، همایون سلیمی و یعقوب عمامهپیج بر دیوار نصب شده بود. آثار در فضای نواختنِ ویلون سل غوطهور و گویی در عمق تصاویر به حرکت درآمدند؛ صدای حرکت رفت و برگشتی یکنواخت و گاه سریع و کوتاه آرشه به گوش میرسید. آوایِ نافذِ ساز به نقاشیها نیز رسوخ کرده و عمق بخشیده بود. این چند متر از گالری شماره سه، فقط متشکل از یک دیوار و چند اثر نبود. در این فضا، عواطف و احساسات مختلف انسانی با یکدیگر درگیر میشد؛ چشم و گوش آدمی بود که با صدای کشیده شدن آرشه به عمقِ جنگلِ منوچهر نیازی پناه میبرد و با اندوه نهفته در عمق نقاشی، به صلح میرسید.
دیگر بار صدای ساز اثر پری یوش گنجی را نیز به حرکت درآورد. گویی شاخههای آبی رنگ با جوانههای ظریفش به حرکت افتادند و همچون گیاهی روی دور تند تصاویر بر خود لرزیدند و شکوفه کردند. در فضای سفید بومِ سه لتهای نور تازهای میتابید و درخشش رنگ سفید دوچندان میشد.
استفاده از افکتهای صوتی بر فضاسازی اثر قابل توجهی دارد. در گالری های آثار هنر تجسمی که بینایی حرف اول را میزند، حس شنوایی نیز درگیر خواهد شد و اگر صدا به خوبی انتخاب شود، درگیری احساسات انسانی با یکدیگر را به مرحلهای دیگر خواهد رساند؛ البته این اتفاق در موزه هنرهای معاصر تهران که در واقع باید آرمانشهری در میان گالریها باشد دور از ذهن و اتفاقی بزرگ نیست؛ اگر چه استفاده از موسیقی در گالریها مرسوم نیست و کمتر به آن توجه شده اما پیشتر نیز در برگزاری رویدادهایی از این دست چه در موزه هنرهای معاصر و دیگر گالریها شاهد پیوند این دو هنر بودهایم. باید به یاد داشت که رونق جنبش هنرهای معاصر مفهومی در ایران مدیون موزه هنرهای معاصر و البته بالعکس است؛ به عقیده بسیاری فعالان هنری نمایشگاه های اول و دوم این موزه بود که هنر معاصر را در فضای هنری ایران رسمیت بخشید و پایهگذاری رسوم جدید در چنین موزهای حتما از وظایف آن است.
نواختن ویولن در محدوده گالری شماره سه موزه هنرهای معاصر نیز در واقع فضاسازی ایجاد بستری گستردهتر برای ادراک هنر بود؛ حرکت دستان هنرمند نوازنده با حرکت دستان هنرمندان معاصر که بر بوم نقش زده بودند به زبانی جدید مکالمه می کردند.
ساعتی از گشایش نمایشگاه گذشته و تاریکی آسمان را فرا گرفت. اندک بازدیدکنندگانی در موزه مانده بودند، ورودی بسته شده و گالریها یکی یکی خالی و خالیتر میشد. هنرمند نوازنده اما نواختن ساز را ادامه می داد و هنرمندانی که اثرشان بر دیوار بود بدون حضور، نمایش را.
معماری در موزه هنرهای معاصر نیز دست به دست فضاسازی داده بود. سازهای که خود به تنهایی اثری هنری است و آن هم در تنهایی خویش هنر را ادامه می داد؛ به قولی، در جهانی که معماران موزه و گالریها را معابد مدرن هنر معرفی میکنند و بخشی از آمار بازدید از نمایشگاههای شناخته شده نیز به دلیل معماری آن میدانند، موزههنرهای معاصر تهران سرآمد معماری فضای هنری در ایران است و با هر جزء حاضر در موزه به زبان خود سخن میگوید.
انتهای پیام
نظرات