به گزارش ایسنا، لیلا فاطمی؛ کارشناس کتابداری در یادداشتی با این عنوان نوشت:
در عصر ما، زمان سریعتر از همیشه میگذرد؛ از این رو، ما همیشه درحال دویدن برای رسیدن به مقصد هستیم: از خانه تا مترو، از مترو تا محل کار، و برعکس. در این مسیرهای هرروزه، اگر فرصتی دست بدهد، ترجیح میدهیم سری به گوشیمان بزنیم و شبکههای مجازی را بالاوپایین کنیم. در چنین زمانهای، مطالعه به کاری سخت بدل شده که «حوصله» میخواهد. جدا از آن بخشی که در هر شرایط و محیطی، کتاب را بهعنوان یک «ضرورت» در زندگیشان تعریف کردهاند، بخش بزرگی نیز هست که سطح مطالعهشان به «زردخوانی» تقلیل یافته است؛ کافی است چند ساعت پشت میز امانت کتابخانهای باشی تا هرچه بیشتر متوجه پدیده «زردخوانی» شوی.
این تغییر ذائقه مخاطبان به سمتوسوی «خودت باش»ها، «رهاشدن»ها، «پولدارشدن»ها، «معجزه»ها، «قدرت»ها، «ونوسی»ها، «مریخی»ها، «لطفا گوسفند نباشید»ها، «دخترم صورتت را بشور»ها، «چگونه یکشبه پولدار شویم»ها و «بیشعوری»ها شاید در وهله اول مثل هر جامعه نُرمالی موضوع نهچندان مهمی باشد، اما برای جامعه جنبشی و هیجانیِ ما که در آن «پول و ثروت» بهدلیل شرایط بحرانی اقتصادی، حرف اول را میزند، دارای اهمیت دوچندان است؛ از اینرو موضوعی نگرانکننده است. ویترینها، پیشخوانها و فروشگاههای مجازی یکی پس از دیگری گوی سبقت را در تبلیغ و ترویج آثار زرد از هم ربودهاند تا ما را به قلهی آگاهی و خوشبختی برسانند؛ قلهای که در نگاهِ دولتمردان نیز مدام به آن اشاره میشود.
آمار موجود در مکانهای فرهنگی عمومی همچون کتابخانهها نشان میدهد که استقبال مراجعهکنندگان برای دریافت آثار زرد بسیار بالا رفته است. تولیدکننده محتوای زرد با بهرهبرداری از معضلاتی که گریبانگیر جامعه جهان سومی ما است، بهخوبی مخاطب را اغوا میکند؛ او درواقع رویافروشی است که با وعدههای فریبنده و با استفاده از مولفههای هوشمندانه، مخاطب را وادار به خریدن و خواندن اثر میکند. مواردی چون نامها و عناوین هیجانانگیز یا دستگذاشتن روی موضوعاتی که حساسیتبرانگیز است. بهعنوان مثال اگر موضوع کتاب پیرامون زنان است، در جایجای اثر از مسائل مربوط به روابط با جنس مخالف حرف به میان میآورد یا در آثاری که پیرامون کسبوکار است همواره وعده سرمایهداری و ثروت میدهد.
مساله مقابله با زردخوانی این روزها دغدغه پررنگی نیست، اما گاهی خلاقانه با این پدیده مقابله شده است؛ مثلا روی درِ ورودی یک کتابفروشی نوشته شده بود: «در این کتابفروشی به عمد این کتابها موجود نیست» و در ادامه نام چند کتاب بسیار زردِ پُرفروش را درشت نوشته است؛ یکی از بهترین اقداماتی که میتوان در این بازار مکاره کتابهای زرد انجام داد همین است؛ نادیدهگرفتهشدن از سوی فروشگاههای معتبر. در مجموعهسازی کتابخانههای عمومی هم اخیرا به مساله خریدن یا نخریدن منابع زرد برای قفسهها توجه شده است. اما واقعیت این است که فروشگاهها یا سازمانهای مربوط به کتاب، به تنهایی نمیتوانند با این مساله مقابله کنند. جامعه زردخوان هرگز به رشد و تعالی دست پیدا نمی کند، بخصوص آگاهی و اندیشه نسل جوان عمقی نخواهد یافت. سوقدادن خوانندگان به سمت مصرفی نگاهکردن به محتوای کتابها و تنها برای انتشار در صفحات مجازی مجالی را برای نویسندگان آثار زرد ایجاد کرده که بهواسطه آن در مدتزمان کوتاهی آثارشان به تیراژ بالایی برسد و گاهی حتی چندین برابر تعداد دنبالکنندههایشان، منتشر شوند. درنتیجه شبکههای مجازی نقش عمدهای را در ترویج آثار زرد داشته اند. این مساله به این دلیل نیز حائز اهمیت است که مخاطبان هدف والایی را برای خواندن مدنظر ندارند؛ در زمینه هدفگذاری در خوانش، مورتیمر آدلر، فیلسوف و پژوهشگر آمریکایی در کتاب کلاسیک «چگونه کتاب بخوانیم؟» پیرامون مطالعه میگوید: «کتابهایی را انتخاب کنیم که کمی از سطح درک و آگاهی ما بالاتر باشند. اگر قرار باشد کتابی را انتخاب کنیم که همه نکات و توضیحات آن بهسادگی قابل درک باشد، احتمالاً در مقابل وقتی که برای خواندنش صرف میکنیم، دستاورد چندانی نخواهد داشت. البته واضح است که خواندن کتابی که سطح آن کمی از ما بالاتر است، ممکن است زمانبَر و کمی کُندتر باشد و فشار ذهنی بیشتری هم به ما وارد کند. اما اگر هدف ما از کتابخوانی، توسعه نگرش و عمقبخشیدن به دانش باشد، این شیوه انتخاب کتاب، اثر بخشتر خواهد بود.»
منبع: آرمان امروز
انتهای پیام
نظرات