به گزارش ایسنا، مهدی بختیاری دریادداشتی نوشت: با گذشت ۹۹ روز از آغاز عملیات «توفان الاقصی» و حدود ۸۰ روز از عملیات زمینی ارتش اسرائیل و بهرغم اشغال بخشهای زیادی از شمال نوار غزه، همچنان دولت نتانیاهو و عملکرد آن در میدان مورد انتقادات جدی مخالفان قرار دارد. از یک طرف، فرسایشی شدن جنگ (توفان الاقصی بالاتر از نبرد سال ۲۰۱۴ که ۵۰ روز طول کشید، طولانیترین جنگ اسرائیل با حماس است) و افزایش تعداد کشتهها و از طرف دیگر، محقق نشدن هیچکدام از اهداف اصلی و اعلامی این رژیم، نتانیاهو را در یک وضعیت بغرنج قرار داده و ظاهرا خود دولت صهیونیستی هم نمیداند در غزه چه کار باید کند. ارتش اسرائیل در این ۸۰ روز توانسته بخش زیادی (حدود ۹۰ درصد) از شمال نوار غزه را به تصرف خود درآورد اما این تصرف بدون پاکسازی تونلهای زیرزمینی و گسترده حماس که محل اصلی رزم آنها محسوب میشود، آورده چندانی برای این رژیم نخواهد داشت. در روزهای گذشته بهرغم اشغال شمال غزه، گروههای فلسطینی از همین مناطق اقدام به موشکباران شهرهای اشغالی کردند تا نشان دهند ارتباطات آنها در زیر زمین همچنان برقرار است و کشف یکی دو تونل هم نتوانسته به سازمان رزم حماس ضربه چندانی وارد کند.
صهیونیستها در ابتدای نبرد زمینی چند هدف اصلی را اعلام کردند که شامل نابودی کامل حماس، تصرف همه نوار غزه، آزادی تمام اسرا بدون مذاکره و تعیین یک رژیم حکمرانی جدید برای این منطقه میشد که در یادداشتهای گذشته به آن پرداختیم. با گذشت ۸۰ روز از نبرد زمینی پرحاشیه اسرائیل و بهرغم کشتههای زیاد آنها (تاکنون اداره سانسور در ارتش اسرائیل اجازه انتشار اسامی ۱۸۶ کشته نظامی در جریان نبرد زمینی را داده که شواهد و قرائن میگوید آمار بسیار بسیار بیش از این است) نتوانسته هیچکدام از اهداف فوق را محقق کند. تصرف مناطق شمال نوار غزه (و بر فرض تصرف تمام نوار غزه) ۳ راه پیش روی سران این رژیم قرار میدهد.
اول اینکه با تصرف غزه، رژیم صهیونیستی خود اداره این منطقه را در دست بگیرد و ساکنان غزه نیز اجازه حضور داشته باشند. این یعنی بازگشت به قبل از سال ۲۰۰۵ که غزه – از سال ۱۹۶۷ - در اشغال کامل صهیونیستها بود و شهرکنشینان زیادی نیز در آن ساکن بودند. این وضعیت و چالشهای بزرگی که فلسطینیهای ساکن غزه برای اسرائیل ایجاد کردند، آنقدر زیاد بود که سال ۲۰۰۵ «آریل شارون» نخستوزیر وقت اسرائیل مجبور شد نوار غزه را به صورت کامل – با وجود اینکه همه هزینههایی که برایش داشت - ترک کند.
علاوه بر این، در حال حاضر از حدود ۱۰ میلیون سکنه سرزمینهای اشغالی، ۲ میلیون نفر عرب هستند (شامل اعراب ۱۹۴۸ و اعراب ساکن کرانه باختری)، در این صورت با اضافه شدن ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار فلسطینی جدید، جمعیت ساکن در سرزمینهای اشغالی به ۱۲ میلیون نفر شامل ۴ میلیون عرب خواهد رسید که به هیچ وجه خوشایند سران این رژیم نخواهد بود چه آنکه اعراب فلسطینی ساکن غزه قابل مقایسه با اعراب دیگر سرزمینهای اشغالی -حتی اعراب ساکن کرانه باختری - نیستند. فلسطینیهای غزه همانطور که در سالهای گذشته نشان دادند، بیشترین حمایت را از مقاومت و گروههای مقاومت بویژه حماس دارند و این روحیه دشمنی با اشغالگران، بزرگترین خطر برای امنیت اسرائیل خواهد بود.
احتمال دوم این است که بعد از تصرف غزه، اسرائیل، ساکنان فلسطینی این منطقه را مجبور به مهاجرت به کشورهای دیگر نظیر مصر کند که این مساله نیز چالشهای زیادی برای آنها خواهد داشت، ضمن آنکه نه مصر براحتی زیر این بار میرود و نه جامعه جهانی اجازه چنین کاری را خواهد داد.
احتمال دیگر این است که بعد از تصرف غزه، اسرائیل بخواهد اداره این منطقه را به تشکیلات خودگردان یا تشکیلات بیعرضه خائن دیگری شبیه آن بسپارد که در همکاری با صهیونیستها باشد.
در این صورت هم باز ساکنان نوار غزه بزرگترین چالش خواهند بود. مردم غزه از جنگ ۲۲ روزه اواخر ۲۰۰۸ و اوایل ۲۰۰۹ نشان دادند تمام قد پشت سر حماس و گروههای پایبند به مقاومت ایستادهاند و این را کمابیش در نظرسنجیهای اخیر نیز میتوان دید.
همین مردم بودند که حماس یک سال پیش از جنگ ۲۲ روزه، به پشتوانه آنها سال ۲۰۰۷ همه مخالفان را از پیش رو برداشت و حاکم غزه شد.
البته راهکارهای دیگری لااقل روی کاغذ وجود دارد نظیر اینکه اسرائیل اجازه دهد طوایف و گروهها در غزه، اداره این منطقه را در دست بگیرند که باز در این صورت با توجه به سابقه و رویکرد مردم این منطقه، روی کار آمدن یک گروه مبارز (چیزی شبیه حماس و جهاد اسلامی) دور از ذهن نخواهد بود و این یعنی باز هم اسرائیل در آینده با همین چالشهای امروز مواجه خواهد شد و همه اینها نیازمند تحقق یک شرط بسیار مهم یعنی نابودی کامل حماس است؛ شرطی که به نظر نمیرسد اسرائیل قادر به تحقق آن باشد.
همانطور که در یادداشتهای قبل نوشتم، بهرغم گذشت ۹۹ روز از آغاز این درگیری، سازمان رزم حماس کمترین خسارت را متحمل شده، تونلهای غزه به عنوان شاهرگهای ارتباطی و عملیاتی حماس به جز در یکی دو مورد، همچنان فعال و دست نخورده باقی ماندهاند و فرماندهان اصلی حماس نظیر «محمد ضیف» و «یحیی سنوار» و دیگران هنوز زنده هستند و اسرائیل نتوانسته حتی ردی از محل نگهداری اسرایش در باریکه کوچک غزه پیدا کند که این خود نشانهای روشن از برتری اطلاعاتی ـ امنیتی حماس است.
وضعیت امروز اسرائیل در نوار غزه، در داخل این رژیم منتقدان زیادی دارد و بسیاری دولت نتانیاهو را متهم به بیبرنامگی در جنگ و گرفتن زمان بیشتر به بهای کشته شدن چند صد نفر دیگر از سربازان میکنند. نتانیاهو اما به خوبی میداند این جنگ به هیچ وجه به این شکل نباید به پایان برسد چون به معنای پایان عمر سیاسی او خواهد بود، هرچند به نظر میرسد تلاشی که او میکند هم راه به جایی نخواهد برد.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام
نظرات