این کارگردان تئاتر در گفتگو با ایسنا از انتخاب موضوع فراموشی برای اجرای نمایشش میگوید و تاکید دارد که تئاتر برایش بیزنس نیست و راههای بهتری برای پول درآوردن وجود دارد.
نمایش «فراموشی» همان گونه که از نامش برمیآید، درباره فراموشی است و رگههایی از آلزایمر هم در آن دیده میشود ولی برای این گروه نمایشی، وجه پزشکی این عارضه در اولویت دوم است و آنان بیشتر بر مفهوم فراموشی و نسیان تمرکز کردهاند.
داستان نمایش درباره پیرزنی است که دم مرگ، در انتظار دیدن خواهرزاده خویش است تا حقایقی را درباره گذشته با او در میان بگذارد اما این همه ماجرا نیست و گاه نمایش وجوه رویاگونه و جنبههای غیرواقعی پیدا میکند.
زندیه با اشاره به شیوه اجرای این نمایش توضیح میدهد: در فرم اجرایی نمایش ما، جای بازیگران عوض میشود و کارکترهای ما نه سیاه هستند و نه سفید مطلق، بلکه همه خاکستری هستند و در این بین خطکشیها را برداشتهایم. به گونهای که حتی جنسیت کارکترها نیز سیلان دارد و همه اینها به کانسپت (مفهوم) فراموشی برمیگردد.
او که معتقد است تماشای این نمایش برای مخاطبان آسان نیست، درباره دشواریهای این موضوع میگوید: در وهله اول باید ببینیم تصور ما از تئاتر چیست و قرار است این هنر چه کارکردی برای ما داشته باشد.
زندیه اضافه میکند: نمایش ما نیازمند تماشاگری با حوصله و خاص است چون برای مخاطب، تئاترِ آسان و سهلالوصلی نیست. البته جالب است که با بررسی نظرات تماشاگران متوجه میشویم برخی از آنان به طور کامل این نمایش را دوست دارند و برخی، اصلا آن را نمیپسندند. یعنی به نوعی صفر و صدی است. هرچند نظرات میانه هم داریم. اما شخصا معتقدم نداشتنِ نظراتِ میانه از سوی مخاطبان تئاتر، اتفاق درستتری است.
این کارگردان درباره انتخاب نمایشنامهای دشوار برای اجرا توضیح میدهد: اگر ۵۰۰ کارگردان تئاتر داشته باشیم، اطمینان دارم ۴۹۵ تن از آنان این متن را انتخاب نمیکنند. زیرا در روزگار امروز، برای یک کارگردان، موضوعاتی مانند بازگشت سرمایه، بازخورد تماشاگر، دغدغه فروش و ... بسیار مهم است اما از این طرف هم، یکسری رسالتها وجود دارد. هدف ما این نیست که فقط بخواهیم ۲ ساعت حال خوش به مخاطب بدهیم چون معتقدیم این فقط نوعی مسکن کوتاه مدت است.
زندیه اضافه میکند: تئاتر برای ما چیزی فراتر از سرگرمی صِرف است. معتقدیم در جامعه ما، معضل بزرگتری به نام آگاهیبخشی وجود دارد اما در شرایط امروز، گویی در برههای کوتاه زندگی میکنیم و میخواهیم همه چیز را نجویده، هضم کنیم. به همین دلیل هرچند آگاهی بخشی سختتر است ولی از جایی به بعد این کلاف سردرگم به کلافی سادهتر تبدیل میشود و در بلند مدت، در قیاس با آن مسکنهای موقت، نتیجه بهتری خواهد داشت و کم کم به یک صلح درونی با خودمان میرسیم.
او با تاکید بر اینکه تئاتر هرگز برایش بیزنس نبوده است، ادامه میدهد: اگر تئاتر سرراستتری میداشتیم، قطعا تماشاگر ما ۴، ۵ برابر این میشد ولی هرگز به تئاتر به عنوان بیزنس نگاه نکردهام. شاید برخی از تئاترها با چنین نگاهی، به موفقیت مالی برسند، ولی اگر قصدمان بیزنس باشد، روشهای بهتری وجود دارد که از تئاتر راحتتر است.
زندیه در پاسخ به اینکه در بیشتر مواقع، یک گروه تا وقتی جوان باشد میتواند به این شیوه مقید بماند و به محض حرفهای شدن، مناسبات آن تغییر میکند، توضیح میدهد: مهم این است که وقتی گروهی قدرت دارد و میتواند مخاطب را به سالن بکشاند، باز هم وظیفه آگاهیبخشی را برای خود تعریف کند. اگر یک سلبریتی دست به چنین کاری بزند، قطعا برای جامعه آورده بیشتری خواهد داشت، در قیاس با وقتی که گروهی جوان و ناشناخته این رویکرد را در پیش میگیرد. اما انجام چنین کارهایی، نیازمند تمرینهای طولانی است و شیوه آمادهسازی آن متفاوت است با تئاترهایی که یکی دو سلبریتی دارند و بعد از یک ماه تمرین، به صحنه میروند.
او میافزاید: قطعا این رویکرد استخوان خورد کردنی میطلبد که هر گروهی حاضر به انجام آن نیست.
این کارگردان، معضلات گروههای جوان را نیز تشریح میکند و میگوید: یک گروه جوان شاید راحتتر بتواند به موضوعی مانند آگاهی بخشی فکر کند اما به همان اندازه برای گرفتن مجوز نمایش، سالن، جذب سرمایهگذار و ... مشکل خواهد داشت.
زندیه در پاسخ به اینکه تا چه زمانی میتوانید به این روش وفادار بمانید، میگوید: نمیتوانم قطعی نظر بدهم. بستگی به شرایط دارد و جنبه و ظرفیت خودم. مثلا من عاشق کمدی هستم ولی در آن بستر هم میکوشم همین رویکرد را داشته باشم. معتقدم با وجود برخی از کمدیهای سطح پایین، گروه اجرایی است که تکلیف نوع کمدی و جامعه هدف خود را مشخص میکند.
او در ادامه صحبتهای خود درباره انتخاب مفهوم فراموشی برای اجرای نمایشش توضیح میدهد: فراموشی، کلیدواژهای است که در کشور ما خیلی استفاده شده ولی متاسفانه ما فقط بر همین کلیدواژه میمانیم و هرگز به لایههای زیرین نمیپردازیم. هرگز به این توجه نمیکنیم که چرا این روند را طی کردهایم و مهمتر اینکه به این فکر نمیکنیم که چه چیزی را فراموش کردهایم. مسلما امور گوناگونی میتواند به دست فراموشی سپرده شود ولی مهم این است که چرا این فراموشی پیش آمده و در چه بستری رخ داده است اما ما آن را ریشهیابی نمیکنیم و برای یادآوری آنچه فراموش کردهایم ،تلاشی هم نمیکنیم تا بتوانیم در آینده از آن درس بگیریم.
نمایش «فراموشی» به نویسندگی و کارگردانی مشترک مهدی زندیه و آیدین تمبرچی هر روز ساعت ۱۷ و سی دقیقه در عمارت ارغوان روی صحنه میرود.
در نمایش «فراموشی» علی زندیه، سپیده فضلیاب و احسان شهبازی به عنوان گروه بازیگران، و همچنین شادی بیات به عنوان (دستیار اول برنامه ریز کارگردان) و (طراح صحنه و لباس)، نرسا بهلولی (طراح نور)، محمد حسین غفاری (آهنگساز و طراح صدا)، علی زندیه (طراح اقلام تبلیغاتی و ساخت تیزر)، سینا جلیلیان (طراح گرافیک) و امیر قالیچی (روابط عمومی) حضور دارند.
انتهای پیام
نظرات