به گزارش ایسنا، در فرهنگ عامیانه مردم شب چله، شب دوستی، شب نقل داستان و قصههای کهن از زبان پدربزرگها و مادربزرگها و خاطرهگویی است که تا پاسی از شب این دور همنشینی، شادیها، خوردن آجیل، تنقلات، میوه و شیرینی ادامه دارد.
شب چله تجلی نمادهایی از معرفت، مهربانی، گشادهرویی، مهماننوازی، کنارهم بودن، همدل بودن، شادی و غمهاست، گرچه هر ساله رسم و رسوم مهمانیهای شبچله کمرنگ میشود و یلدای برخی دیگر از خانواده نیز از شکل سنتی آن فاصله میگیرد.
خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی است، فضای مجازی این روزها پر شده از تصاویر سفرههای رنگارنگ شب یلدا که همه نشان از تجملات و چشم هم چشمی دارد این عکسها و کلیپها همه موجب شده آیین شب چله رنگ و لعاب دیگری به خود بگیرد.
نباید فراموش کنیم که شب چله و همه خاطرههایش به یک چیز بند است، آن هم همگرایی، نزدیکی و دور هم جمع شدن فامیل و دوستان است، بدون شک چاشنی این جمع شدن هم شب نشینی و هدیههایی است که بین افراد رد و بدل میشود.
شب نشینیهایی که با شاهنامه خوانی و فال حافظ و خوردن تنقلات پیوند میخورد، از خوراکیهای زمستانی و تنقلات، آن هم با مجموعهای از میوههای زمستانی و پاییزی مانند انار و خرمالو گرفته به همراه میوههای خشک تابستانی و مغزهای مغذی که صفایی دلپذیر را در دل خود جای میدهد.
عباس قنبری عدیوی، رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه چهارمحالوبختیاری و پژوهشگر فرهنگ عامه در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه همه مناسبتها و جشنهای ایرانی ریشه در همدلی، هم افزایی، جمعگرایی و باهم بودن دارد، اظهار کرد: در حقیقت کارکردهای جشنهای ایرانی برای این است که بتوانیم بنیان خانواده مخصوصا در کنار بزرگترها بودن را تقویت کنیم.
وی افزود: اگر در جشنها و آیینها به جای توجه به در کنار هم بودن و شادی کردن، به سمت ظواهر حرکت و بیشتر به تجملگرایی و تک گرایی توجه کنیم، طبیعی است که سنتی ناپسند به شمار میرود، در حقیقت ما باید به سمت این مساله پیش رویم که جشنها، آیینهای ملی و مذهبی در کمال صداقت، سادگی، صفا و صمیمیتی که در فرهنگ بومی محلی به ویژه در میان روستاییان و عشایر بوده همانگونه رسوم و سنت ها انجام شود.
رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه چهارمحالوبختیاری ادامه داد: آن زمان مردمان روستا و حتی عشایر به علت محبت و مهربانی که در ذهن و وجود آنها حاکم بود هر چه در منزل داشتند شب چله با هم میخوردند و بیشتر بحث مهربانی و مهمان نوازی صادقانه مطرح بود، یعنی میتوان شب چله را با کمی آجیل یا میوه به یک مهمانی و دورهمی مفصل و به یادماندنی تبدیل کرد تا از این طریق مهربانیها و صمیمت میان افراد و خانوادهها تقویت شود، بنا نیست که این شب و یا دیگر آیینهای ریشهدار ایرانی را به یک مهمانی پر هزینه تبدیل کنیم، حتی گاهی ممکن است افراد برای این نوع مهمانیها پولی را برای خرید قرض بگیرند که این نوعی تجملگرایی است و با شب چلهای که گذشتگان آن را برگزار میکردند و گسترش دادهاند سنخیتی ندارد.
قنبری عدیوی با تاکید بر حمایت از جشنهای ملی و مناسبتهای خردمندانه همچون شب چله، تصریح کرد: اعتقادم بر این است که باید همچون سنت نیاکان خود عمل کنیم، سنت آنها این بود که از تابستان مقداری انگور را کشمش میکردند یا حتی گندم برشته درست میکردند، گردو و بادام آماده و این آجیل شب چلهای که از محصولات خود تهیه شده بود را سر سفره شب چله قرار میدادند، دور هم جمع میشدند، قصه تعریف میکردند، شاهنامه میخواندند و تفالی به حافظ میزدند، در حقیقت اصل مساله دور هم نشینیها و تقویت صله رحم بود که نه تنها اکنون برای مناسبتهای مذهبی و ملی، بلکه در تمام طول سال میتوان این موضوع را تقویت کرد، یعنی با همان سنت ایرانی خود میتوان با سادهترین شکل ممکن این دورهمیها را گسترش داد.
وی با اشاره به لزوم حفظ جشنها، مناسبتهای ملی، آیینی، موسومی و مذهبی، بیان کرد: اینها میراث معنوی ما هستند، از نیاکان به ما ارث رسیده و باید آنها را به نسلهای آینده منتقل کنیم، نباید برگزاری جشنها و آیینها را تشریفات، تجمل گرایی، اسراف و پرهزینه پنداشت، بلکه میتوان فلسفه شب چله را با همین ساده زیستیها برای گسترش خوبیها، مهرورزیهای فرهنگی و اجتماعی حفظ کرد.
پژوهشگر فرهنگ عامه در خصوص وارد شدن فضای مجازی به دورهمیهای شب چله، گفت: فضای مجازی از ایام کرونا پای خود را به صورت ویژه به شب چله و دیگر مناسبتها باز کرد، اما اکنون با وجود گذشت آن ایام این دورهمیها مجددا اتفاق میافتد، از طرفی معتقدم که فرهنگ مردم متعلق به مردم است و خودشان آگاهند که چگونه باید آن را حفظ کنند اما با هوشمندی و استفاده بهینه از فناوری و دانش نوین مانند قدرت نفوذ و گیرایی هنری، شبکه مجازی میتواند یاریگر فرهنگ مردم و رفتارهای پسندیده انسانی باشد، مثلا در بسیاری از شبکههای مجازی، صفحههای تخصصی فرهنگ مردمی مانند آداب و رسوم، ضربالمثلها، قصهها، چیستانها و باورها وجود دارد که میتوان از آنها بهرهبرداری کرد.
قنبری عدیوی خاطرنشان کرد: باید به خاطر داشته باشیم فرهنگ مردم همچون اکسیژن به صورت سیار و در حرکت است، یعنی موظفیم فرهنگ مردم را به عنوان یک گنجینه با ارزش سینه به سینه منتقل کنیم، از طرفی نمیتوان فرهنگ را به صورت دستوری و بخشنامه دولتی حفظ کرد یا گسترش داد، زیرا فرهنگ متعلق به توده مردم است و باید مردم آن را بپذیرند و گرامی بدارند، مهمترین نکته در نگهداشت و پاسداشت این جشنها، عنصر آموزش و انتقال بین نسلی در فرهنگ مردم، خانواده است اگر آنها این کار درست و تربیتی را انجام دهند قطعا جشنها و آیینهای ایرانی و فلسفه اخلاقی و فرهنگی آن حفظ میشود.
انتهای پیام
نظرات