به گزارش خبرنگار ایسنا، ظهر امروز ـ چهارشنبه ـ (۲۹ آذرماه) مراسم نکوداشت حسین محجوبی هنرمند باسابقه حوزه نقاشی و معمار معاصر در تالار اجتماعات شهید مطهری (ره) در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
حسین محجوبی متولد ١٣٠٩ از فارغ التحصیلان رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا در سال ١٣٣٨ است. او همزمان دروس معماری همزمان را نیز گذراند. این هنرمند سال ۱۳۳۵ و قبل از فارغ التحصیلی، جایزه اول نمایشگاه جمعی انجمن ایران و آمریکا را از آن خود کرد.
از جمله آثار ماندگار او در زمینه رشته معماری، طراحی و ساخت پارک ساعی تهران در سال ۱۳۴۲ و نظارت بر اجرای ساخت پارکهای ملت، نیاوران، لاله، شفق و خزانه و همچنین اولین پارک های کویری ایران در سالهای بعد است.
جمعی از هنرمندان و پیشکسوتان حوزه هنر از جمله محمدحسین حلیمی استاد دانشگاه تهران، پریسا شاد قزوینی استاد دانشگاه الزهرا و بهمن نامورمطلق استاد دانشگاه شهید بهشتی، به همراه جمعی از مسئولان از جمله محمود شالویی رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، محمدعلی رجبی دوانی عضو شورای مشاوران علمی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و محمد خراسانیزاده مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگی و ارشاد اسلامی در این مراسم حضور داشتند.
در ابتدای مراسم مستندی از مصاحبه و گفتوگو با حسین محجوبی به نمایش درآمد.
در بخش پایانی این گفتوگو حسین محجوبی با مخاطب قراردادن جوانان اظهار کرد: «هر کاری میخواهید بکنید باید عشق آن کار را داشته باشید. باید عمیقا آن را دوست داشته باشید. تی جان قربان. خیلی خوشحالم از دیدار شما.»
در ادامه مراسم محمود شالویی، رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سخنرانی کرد و گفت: استاد حسین محجوبی را قریب به ۲۰ سال است که میشناسم اما دوستان دیگر بیش از من ایشان را می شناسند. از زمره اولین افراد بزرگواری که توفیق همدلی ایشان را داشتم استاد محجوبی بودند. ایشان افزون بر هنر برجسته خود از جمله نخبگان هنر تجسمی به شمار میروند. آثار ایشان خاص خودشان است و نیاز به امضای ایشان را ندارد. کارهای هنری خاص خودشان است و در هر کجای دنیا که ارایه شود با نام ایشان رقم میخورد. ایشان چندین دهه در هنر این مرز و بوم حضور داشتند و کارهای بزرگی را ارایه کردند. پارک ساعی از یادگارهای استاد محجوبی است. ایشان فروتن است و با زبان ساده و صمیمی سخن میگوید.
درخواست برای راهاندازی بنیاد محجوبی در گیلان
او با مخاطب قرار دادن محمد خراسانیزاده، مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد گفت: ۱۵ سال پیش پیگیر بودیم که در استان گیلان بنیادی به نام استاد محجوبی داشته باشیم. گویا هنوز صورت نگرفته است؛ از استاندار گیلان هم درخواست داریم که بهخصوص در شهر لاهیجان که زادگاه ایشان است بنیادی به نام ایشان ثبت شود. استاد محجوبی باید بیش از آنچه که امروز میشناسیم شناخته شود. خانه استاد یک موزه خانه است و هر کجا میتوان نشان ایشان را به خوبی دید. ایشان از مفاخر جهانی هستند اما علاقه ایشان به سرزمین گیلان را باید مد نظر داشت.
محجوبی با آثار و شخصیتش ۶٠ سال نورافشانی کرده است
در ادامه محمدحسین حلیمی هنرمند نقاش و از استادان حوزه هنر تجسمی سخنرانی کرد. او گفت: امروز برای من روز بزرگی است و یکی از روزهای خوش من است؛ برای برگزاری این برنامه بسیار خوشحال شدم. من به حسین محجوبی بسیار علاقهمند هستم و تقریبا ۶۰ سال با ایشان آشنایی دارم. ۶۰ سال از محضر ایشان و دوستیشان بهره بردهام. نگاه می کنم به این سالها که گذشت که این همه جمعیت آمدند و رفتند. میان این عزیزان افراد شاخصی در ذهن من ماندگار هستند که همیشه با یادشان احساس خوشحالی میکنم.
او یادآور شد: برای استراحت به همدان رفته بودم. رنگ آسمان آنجا آبی لاجوردی بود. حال مقایسه کنید با رنگ آسمان تهران. دیروز حسرت میخوردم و گریه میکردم اما در اینجا به امید دوست عزیزی آمدم که با آثار خود و شخصیتش ۶٠ سال نورافشانی کرده است. امروز یک نفر در آسمان نورانی درخشش میکند و این حالت خوش را برای ما ایجاد می کند.
محجوبی مثل ونگوگ پالت خودش را دارد
حلیمی سپس اظهار کرد: سال ١٣۴۵ در بینال پنجم، آثار هنرمندان متعددی که تحت تاثیر هنر نقاشی قهوهخانهای، مدرنیزم و ... بودند و جار و جنجالی به پا بود. همه تلاش میکردند خودنمایی کنند و میان آن همه آثار ارزشمند یک کار با من صمیمی بود. گویی من آنجا نفس میکشیدم. معمولا این طیف را در شمال ایران احساس میکنیم. مسیر کناره شمال ایران یک طرف دریا بود و جنگل که استاد حسین محجوبی این فضا را آن زمان ترسیم میکرد. او ادامه داد و تحت تاثیر هنرنماییهای آبکی قرار نگرفت و با الهام گرفتن از تسلط و دلش، فضایی رویایی را تعریف کرد. او بعد از ۶٠ یا ٧٠ سال پالت رنگی مخصوص به خود را دارد. مانند پالت رنگی ونگوگ. چند نفر در ایران هستند که پالت رنگی خود را دارند؛ مرحوم استاد حمیدی هم پالت خود را داشت.
حلیمی ادامه داد: آن زمان دانشکده هنرهای زیبا مرکز ثقل بود که تمامی اولین ها و بهترین ها آنجا اتفاق افتاد. در سال های ۵۵ به بعد این دانشکده کم کم رقیق شد. هر چه حالا آب بریزیم کمرنگتر می شود؛ ما هنوز داریم از همان قوری چای میخوریم. با وجود اینکه تمام این جوانان مستعد هستند اما آب چند رنگ به دستشان میرسد و حیف است که بخش قابل توجهی از دانشجویان هنر بیکار هستند. میطلبید که به کمک افکار جوانان در استعداد شروع کنیم.
این استاد پیشکسوت گفت: دلم میخواهد جلوه هنرمندانی مثل استاد محجوبی که اینچنین میدرخشند، در سرتاسر ایران به چشم بیاید. جامعه معاصر ما از شناخت گنجینه عظیمی بیبهره بوده است. استاد محجوبی البته نیاز به معرفی ندارد؛ ایشان جسما و روحا زیباست و نتیجه آثار ایشان نیز زیباست. برای وجود ایشان از خدا سلامتی می خواهم که نور وجود ایشان را برای ما در دوام نگه دارد.
در ادامه بهمن نامور مطلق، رییس سابق فرهنگستان هنر سخنرانی کرد. او درباره حسین محجوبی گفت: ایشان یکی از نادر مردان هنر کشور ما هستند و جایگاه نامشان در دفتر پرافتخار ایران است.
او گفت: در یک پارادوکس و تناقضی به سر میبریم. زمانی که به کارهای استاد نگاه میکنیم میبینیم بهشت را ترسیم میکند اما زمانی که داخل جامعه میآییم، میبینیم ما در این هوا جهنم را تعریف میکنیم.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: نقد اکو در آستانه قرن بیست و یکم شکل گرفته است. بعد از اومانیسم همه توجهات به انسان جلب شد. هم طبیعت و هم خدا کنار گذاشته شد و انسان در مرکز قرار گرفت. این انسان مرکزی که به انسان سرمایهدار و سودجو تبدیل شد، در مرکز توجه و منافع قرار گرفت اما به مرور زمان این انسان طبیعت رانده به طبیعت آسیب زد. انسان تا پیش از آن با طبیعت همزیستی داشت. تخصصهایی ایجاد شد که متوجه شدیم به زمین آسیب زیادی رساندیم. به زمینی که یک پیکره واحد و موجودی زنده میدیدیم. اسطورههایی مانند گایا و اسپندارمزد را مادر زمین میپنداشتیم اما زمانی که همه چیز با سودمندی تعریف شد به زمین ضرر زدیم.
او با نمایش اثری از حسین محجوبی درباره آلایندگیها و آلودگیها گفت: مقاومت در برابر تخریب محیط زیست و هوا از سوی هنرمندان شروع شد. در ادامه آن نقد زیست محیطی نیز در اواخر قرن حاضر انجام شد.
نامورمطلق اظهار کرد: برای تحلیل آثار استاد محجوبی میتوانستم عناصر بسیاری را بررسی کنم. بر همین اساس تصمیم گرفتم درباره درخت صحبت کنم. ایشان بسیاری از تفکرات خود را با درختان بیان کردند. درختان کهکشانی، درخت ممنوعه، درخت دانش، درخت دانش ایرانی، درخت نمادین و ... . در اسطوره شناسی شمال اروپا درختی است که از نظر ژرمن و آنگلوساکسون ٩ جهان در آن قرار گرفته است و همه آن کشورها جهانی است که در آن درخت است. اما معنی اینگراسه میشود اسب هولناک. اسب و درخت نزد استاد با یکدیگر عجین شدهاند.
او ضمن نشان دادن آثاری از حسین محجوبی به حاضران در مراسم گفت: در فضای کهکشانی کار استاد نیز درختان کهکشانی وجود دارد و به شکل کهن الگو ظاهر شدند. درخت نزد استاد محجوبی به یک بیان تبدیل شده است. درخت او مانند حروف گوناگونی است که کنار یکدیگر معنا گرفته است. شاید از این درختان به یک خط برسیم. درخت شکوفه دار، درختان بلند، درختان شاخه های برگدار، ترتیب درختان، تعداد درختان، بازی درخت و خورشید، زاویه دید به درخت و ... .
زاویه درختان در کار استاد اغلب از بالاست. زمانی که اینها را جدا میکنیم می بینیم به یک زبان تبدیل شده است. درختان کهکشانی که سخت از آغاز جهان میگویند؛ درختانی که از آشوب و طوفان سخن می گویند و ...؛ بنابراین درخت در آثار استاد یک پدیده ایستا نیست. هم پدیدهای پویا و هم پدیدهای گویاست. درختی است که حرکت و صحبت می کند.
نامورمطلق با اشاره به سخنان گاستون باشلار، بنیانگذار نقد مضمونی که چهار المان را بررسی میکند، گفت: باشلار درخت را در عنصر هوا میگذارد. درخت از نظر او یک وضعیت عروجی دارد و پیونددهنده زمین و آسمان است. درخت عروجی از زمین است. توضیح میدهد که درخت و کوه چگونه هر دو میل عروجی دارند. او میگوید درخت در جست و جوی نور، خاک را به آسمان میبرد.
او درباره ویژگیهای آثار حسین محجوبی نیز گفت: در پایان لازم است یادآوری شود گونه طبیعتگرایانه و تکنولوژیک در ظاهر به یکدیگر شبیه هستند اما این از نظر زمانی و مضمونی با یکدیگر تفاوت دارد. هنر طبیعت گرایانه عمری به اندازه نقاشی دارد اما هنر اکولوژیک از دل بحران اکوسیستم شکل گرفته که هنری انتقادی و اعتراضی است. حال این پرسش پیش میآید که نقاشیهای استاد محجوبی بخشی از گونه طبیعت گرایانه است یا اکولوژیک؛ از نظر نقد یادشده این آثار در زمره هنر اکولوژیک قرار میگیرد. ایشان سبک خود را سریع یافته و وفادار به سبک خود ماندند.
نامور مطلق ضمن اشاره به سخنانی از محجوبی گفت: او خود پیشتر در مصاحب ای گفته است «پیشرفت و ترقی بیشتر برای طبیعت ویرانگری آورده است. در بیشتر آثار خودم به این موضوع اعتراض کردم و با نقاشی به ویرانی طبیعت به دست انسان اعتراض کردهام.»
پس از بهمن نامور مطلق، محمدخراسانی زاده، مدیر کل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد نیز سخنرانی کرد. او فت: باعث شرمندگی است که در محضر بزرگانی که اینجا حضور دارند به عنوان کوچک ترین وقت شما را می گیرم. همانطور که گفته شد نیاز نیست استاد محجوبی را امثال بنده معرفی کنند. ایشان شناخته شده هستند.
او ادامه داد: اولین استاد پیشکسوتی که بنده در زمان مسئولیت خود توفیق داشتم و به محضرشان رسیدم استاد محجوبی بودند. ایشان با خوی گرم و بیان دلنشین من را پذیرفتند. آنچه در خاطر من باقی ماند ایران زیبایی بود که از لابهلای ابرها دیده میشد و استاد محجوبی راضی نمیشوند به اینکه در نمایی بسته طبیعت را ببینند بلکه با نگاهی کلان به آفرینش توجه میکنند. آنچه بر آثار ایشان به عنوان نقاش بهشت نامگذاری شده در آثار ایشان دیدنی است. آثار ایشان از پیشینه سنت هنری ایرانیان رد قلم خود را میگیرد و بیان اساطیری در آثار ایشان دیدنی است. آریاییها اولین اقوامی بودند که اسب را رام کردند. دو گانه های آریایی در اساطیر دیرین ایرانی که همواره وجود نبرد دایمی بین خیر و شر را گوشزد می کند در آثار استاد محجوبی دیده می شود. ایشان برای نمایش زیبایی های ایران دستش نمی لرزد و همواره رگه هایی از امید سراسر آثارش را نشان می دهد. رنگ های جذاب سبزگونه در آثار ایشان جای خود را در چشم مخاطب باز می کند و چقدر مخاطب از دیدن آثار استاد احساس خوبی پیدا می کند.
خراسانیزاده ادامه داد: بسیار نیاز به چنین جلساتی داریم که آثار بزرگان هنر و فرهنگ خود را به تحلیل بگذاریم. نکته بزرگ و ابهامی که در عرصه هنر ما جایش خالی است مسئله نقد هنری است. هنرمند آنچه ادراک کرده را در اثر خود نشان میدهد و نقاط قوت و ضعف باید از سوی منتقدان تشریح شود. اگر امروز از هنر غرب تاریخچهای میشناسیم منتقدان و مورخان هنر به یادگار گذاشتند. چه زیباست که نام نقاش بهشت را به شما استاد عزیز دادند. امیدوارم ایران دوستی افراطی شما در آثار هنرمندان جوانتر و شاگردانشان نیز خود را نمایان کند.
در ادامه این مراسم محمدعلی رجبی از اعضای شورای این انجمن نیز سخنرانی کرد. او گفت: محجوبی هنرمندی است که ظرف پذیرای هنر را در خود ایجاد کرده است. هنر زیبا و فاخر نمیتواند در وجودی باشد که زمینه پذیرش آن را نداشته باشند. ما معمولا افراد را به اسم میشناسیم و بعد سعی می کنیم که اطلاعات ظاهری از آنها بگیریم. درباره شناخت مقام هنرمندان فقط آثارشان است که به کار خواهد آمد. آثار هنرمندان نماینده وجود آنها است. بقیه آن ظاهری و فانی است. آنچه میماند آثار است. ما محجوبی را دو جور میشناسیم. امیدواریم عمرش طولانی باشد چرا که وجود چنین افرادی جامعه را نگه میدارد و امنیت و آرامش می دهد. همانطور که خود او گفته بود طبیعت ما را به آرامش و امنیت دعوت میکند.
او ادامه داد: وقتی به ایشان نگاه میکنم یاد استاد دیگری هم میافتم که از عزیزان ما بوده است. استاد صادق بریرانی. او نیز مظهر اخلاق و هنر به معنی حقیقی است. مرحوم ممیز درباره ایشان گفته بود «پیشکسوت گرافیک نوین ایران» اما اگر از محیطهای هنری بیرون بیاییم کمتر کسی ایشان را میشناسند.
رجبی ضمن بیان نکاتی درباره ارتباط هنرمندان با حقیقت و میزان شناخته شدن آنان در سطح جامعه نیز تاکید کرد: اگر آثار آقای محجوبی وارد جامعه شود می بینیم آثار هنرمندانی که نسبتی با حقیقت ندارند کنار می رود. یکی از مشکلات هنر جدید این است که خود را از جامعه جدا کرده است. باید میفهمیدیم در جامعه چه میگذرد و چه چیزی در دلهاست.
پریسا شاد قزوینی، استاد دانشگاه الزهرا نیز دقایقی سخنرانی کرد. او با اشاره به جایگاه آثار حسین محجوبی نکاتی را درباره او متذکر شد و ویژگی و عناصر موجود در آثار او را برشمرد.
در پایان از حسین محجوبی تقدیر شد و او نیز دقایقی کوتاه سخنرانی کرد.
محجوبی با اشاره به سخنانی که درباره آثار او ذکر شده بود، اظهار کرد: اعتراض من در بعضی از این آثار به انسان است؛ به رفتاری که انسان با طبیعت داشته است.
انتهای پیام
نظرات