به گزارش ایسنا، معماری در سینما حرفی برای گفتن دارد؛ البته اغلب این هنرمندانی از سایر هنرها هستند که ناخودآگاه به قلمرو معماری وارد میشوند. عکاسان، نقاشان، حتی نویسندگان و ...؛ آنان گاه معماری را به عنوان سوژه در نظر میگیرند یا به خلق یا تعریف محیط پیرامون اثر به عنوان زمینه میپردازند. صحنههای شهری، ساختمانها، اتاقها همه را میتوان با دیدگاهی معمارانه تعبیر کرد؛ چراکه هنرمند نیز به عنوان خالق در دنیایی پیش رفته و قدم به قدم فضای مد نظرش را ترسیم کرده است. او گاه بیآنکه بداند و گاه با نیت قبلی پا به دنیای معماری گذاشته است.
فیلمسازان با استفاده از معماری و با فضاسازیهای بصری و معنایی، به اثر هویت بخشیده و مکان را خلق میکنند. گاه بنای معماری یا فضای شهر مورد استفاده قرار گرفته موقعیتهای تاریخی، زمانی، اجتماعی، فرهنگی و ... را به مخاطب منتقل میکند. البته گاه معماری بخش قابل توجهی از اثر هنرمند را به خود اختصاص میدهد؛ هنرمند از مقوله شهر در سینما به صورت جدیتری استفاده کرده و فضا در سینما اهمیت ویژهتری پیدا میکند. گاهی سینماگران سرشناس آثاری را خلق کردند که معماری در آن نقشی فراتر از فضاسازی را بر عهده داشته است.
البته رابطه میان معماری و سینما دوسویه است. معماری از نزدیکترین خویشاوندان سینما محسوب میشود؛ این هنر گاه موجب تاثیر بر سینما شده و گاه از آن تاثیر پذیرفته است. معماران از سینما تاثیر گرفته و در ایدهپردازی از آن استفاده کردند. به عنوان مثال تاثیر سینما در آثار ژان نوول ـ معمار ـ بسیار مشخص است.
او خود گفته است که در طراحی کافه تریای تئاتری، از صحنهای از فیلمهای وندرس در نظر گرفته است؛ کف آسفالت، چراغهای نئون قرمز، پیشخوان فلزی و ردیف جعبههای کوکاکولا و... البته تاثیر مفهوم سینما در آثار این معمار عمیق تر است؛ چراکه او یکی از آغازگران حرکت و توالی تصویر در معماری است که همچون فصلهای متداول یک فیلم است.
نوول گفته: «سینما به ما میآموزد که تصاویر را در پیوند با زمان ببینیم. امروزه مفهوم شهر از طریق حرکت درون آن بیان میشود و معماری چیزی جز طی طریق در داخل ترکیبی از ساختمانها نیست.» در هر حال شاکله معماری و سینما، این دو هنر در حال تغییر را میتوان تعامل بین انسانها و ایجاد احساسات متفاوت دانست.
سینما و معماری نه تنها از نظر ماهیت حرکت بلکه از منظر خیال، زمان، فضا، ریتم، رنگ و نور، بافت و تداوم به یکدیگر نزدیکاند. معمار به فضا واقعیت بخشیده و فیلمساز فضا را به صورت ذهنی خلق میکند؛ در این شرایط سینماگران برای تجلی آنچه که در ذهن پروراندند از هنر معماری استفاده میکنند.
یکی از مشخصترین استفادههای معماری داخلی در سینما طراحی صحنه است؛ طراحی صحنه پیکرهایی است که اجزای درونی معماری را نشان میدهد؛ طراحی صحنه قادر است فضاهایی پر ترس و تنش، فرمهای غیرعادی و تالارهای بزرگ و ... را خلق و احساس را به مخاطب منتقل کند.
در نهایت معماری فیلم بر اساس اندیشه، خیال کارگردان و طراح صحنه ایجاد میشود و به همین سبب عناصر معماری در خلق معنا و مفاهیم نقش پررنگی را دارند. در سینمای اکسپرسیونیستی معماری تاثیر عمیقتری دارد؛ در فیلمهایی چون «متروپلیس» اثر فریتز لانگ، فیلم سویینی تاد از تیم برتون و بلید رانر، اغلب فضا یا شهرهایی خیالی را میبینیم و معماری با فرمهایش که گاه خارج از چارچوب همیشگی ایجاد شدند، هیجان را به سینما اضافه کرده است.
اما رابطه شهر و معماری در سینمای ایران هنوز گویی در هالهای از ابهام است. هرچند برخی از کارگردانها و به طور خاص برخی فیلمها و سریالها با ابراز ارادت به معماری ایرانی تلاش بر تصویر کردن قدرت معماران کشورمان خصوصا در سالهای دور داشتهاند. نمونهای از این کارهای را در ساختههای کیومرث پوراحمد (قصههای مجید)، مهران مدیری (قهوه تلخ) و سعید سلطانی (پس از باران و قهوه تلخ)، خیلی دور، خیلی نزدیک (رضا میرکریمی)، سهگانه کیارستمی (زیر درختان زیتون، زندگی و دیگر هیچ و خانه دوست کجاست) و ... میتوان مشاهده کرد.
مشکلاتی اعم از معماری سودجویانه شهرها، تخریب بافتهای سنتی و تاریخی در موج معماری نوین و وجود فضاهای چند کارکردی کار معماران را سختتر کرده است. و حال آنکه در دنیای امروز بخشی از شیوه نگاه انسان به اطرافش از سینما متاثر است و پژوهشگران اظهار میکنند که باید بر این رابطه میان سینما و معماری بیشتر تاکید کرد.
امروز در قسمتی از سینمای ایران بخشی از فرهنگ و تمدن سالیان گذشته زیر چتر معماری دیده میشود که البته مشخص نیست آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گرفته است؛ اما با توجه به ظرفیتهای مختلف فرهنگی و تاریخی معماری میتواند بیش از پیش در سینمای ایران به کار گرفته شود.
*در بخشی از این گزارش از مقاله معماری و سینما عناصر مکمل و هویت بخش فضا استفاده شده است.
انتهای پیام
نظرات