به گزارش ایسنا، خاکی که اصالتش نام ایران است، در این کرانه بیهمتاست و خزر به داشتنش مینازد؛ جنگجویی که یکصد سال در اسارت تزار روس چنگ و دندان تیز کرد و برای بقا همچو انسانی که درازای عمر را طلب میکند پا بر آب کوبید، قد علم کرد و جانی سالم به در برد، دژهای محکم استعمار را درهم شکست و مامنی ماند برای ببرهای بیشه خزر، اسبهای وحشی ترکمن و رقص پرندگان مهاجر آسیای مرکزی در سرزمین مادری.
روزها سپری شد و آشوراده با سخاوت آغوشش را به روی مردمانی باز کرد که امیدوار جهت کسب روزی حلال بار سفر برای زندگی به این جزیره ۴۰۰ هکتاری را بسته بودند و بنا داشتند همنشین غروب های سرخ و شب های ستاره باران آن شوند و سخاوتش را برای میزبانی از مهمانان آن وام گیرند.
مردمانی که حالا به این منطقه بینالمللی ذخایر طبیعی خو گرفته بودند و در تلاطم موج ها به صید خاویار، این طلای سیاه میپرداختند و داستانهای ناگفتهاش را از دل بی کران آن میشنیدند، کودکانی که در ساحل آن قهقهه میزدند و روی دانههای ریز شنها میدویدند ناگاه در حوالی ۱۳۷۲ شمسی سیلی ویرانگر بساط خوشیشان را جمع و آن ها را به کوچی اجباری محکوم کرد.
از آن سال به بعد یکی از مهمترین پناهگاههای حیات وحش دنیا دیگر از تب و تاب افتاد و تاریخ پرماجرای آن سکوتی عمیق را تجربه کرد، بوتههای تمشک و درختان انار ترش دنبال امیدی دوباره بودند تا شکوفا شوند و میوه دهند، این جزیره باید دوباره جان میگرفت و انتهای شرقی شبه جزیره میانکاله در شهرستان بندرترکمن را مقصد بسیاری از گردشگران میکرد. نه بی خیالی برخی مسئولان در دوره های مختلف و نه نگرانی های درست و بهانههای زیست محیطی هیچ کدام نباید گلستان را از بهرهمندی از این موهبت الهی محروم میکرد.
تلاشهای مردم محلی و نگرانیهایشان از پس متروکه و خالی از سکنهشدن جزیره در نهایت به ثمر نشست و پس از افت و خیزها و آمد و شدهای فراوان در نهایت و در اولین سفر هیأت دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۰ به استان گلستان، شجاعانه و متعهدانه قرار مداوای این نگین ایرانی دریای خزر گذاشته شد و رییسجمهور وقت به شکلی ویژه کلنگ آغاز تحولات را با امید به بازگشت مردم محلی، رونق گردشگری و حفظ زیست بوم طبیعی این جزیره زد، از این پس پرندگان مهاجر و اسبهای وحشی تماشاگرانی دارند از سرتاسر این مرز پرگهر که برای دیدنشان ثانیهها را می شمارند.
صید ماهیان و شکار غیرمجاز پرندگان مهاجر زخم عمیقی بود بر پیکره آشوراده و ساکنانی که حالا باید از دور نظارهگر روزهای تنهایی جزیره بودند، پس از سفر نخست هیأت دولت دیری نپایید که عزمها جزم شد و همتی به بلندای کرانه خزر بذر تحول را در دل تک جزیره ایرانی شمال ایران کاشت و مانند مادری به تیمار آن پرداخت تا سایه رخوت و ناامیدی رخت بر بندد و آن دانهها جوانه زنند و رایحه دل انگیز امید وسعت جزیره را پر کند.
حال مهمترین منطقه گذر پرندگان مهاجر آسیای مرکزی سالانه میزبان مردمانی خواهد بود که آوازه درخشش جزیره را شنیده و در پی تلالو درخشان آن مسیر را پیش میگیرند، کودکانی که زین پس میتوانند با شعف حاصل از روز خوش اردو خاطره زیباییهای آشوراده را در یادشان حک کنند.
هیچ حجتی نتوانست این امر مهم تحول جزیره آشوراده را متوقف کرده و بیاهمیت از کنار آنهایی که از شکار غیرمجاز پرندگان و صید صیادان خارج از فصل گلهمند بودند و برای احیای مهمترین منطقه گذر پرندگان مهاجر در پی چارهای به این در و آن در میزدند به راحتی بگذرد.
ارادهای طلب شد، کوششی شروع شد و دولت سیزدهم پاسخی سازنده به آن داد و رنگی جدید بر کالبد بیجان تک نگین ایرانی خزر زده شد؛ امید است که حاصل نگاهها را خیره کند و این نگارستان را از معبر بودن به مقصد بودن تغییر دهد.
انتهای پیام
نظرات