ایسنا با این ناشر قدیمی گفتوگویی ترتیب داده است تا دلایل کمکاریاش را در حوزه موسیقی جدی جویا شود:
شما سالها در حوزه موسیقی جدی چه در جهت تولید و چه اجرای صحنهای فعال بودهاید؛چه اتفاقی افتاد که ترجیح دادید چند سالی فعالیت خود را متوقف کنید؟
آخرین فعالیت موسیقایی من به آذرماه سال ۹۸ برمیگردد که آخرین و دوازدهمین دوره پروژه «چند شب» را در تالار رودکی برگزار کردیم اما بعد از آن درگیر پاندمی کرونا شدیم و میسر نبود که کنسرتی داشته باشیم. بعد از آن هم به خاطر فاصلهای که افتاد و ناملایمات جامعه دیگر نتوانستیم کار کنیم. اکنون هم ۶ ماهی است که مشغول میکس و مسترینگ فایلهای صوتی ۱۲ دوره پروژه «چند شب» هستیم.
متوقف شدن فعالیت موسیقایی شما تا چه حد به شرایط اقتصادی مرتبط است؟
وضعیت اقتصادی هم در این زمینه بیتأثیر نبوده است؛ زیرا حوزهای که ما در آن فعالیت میکنیم، غیرتجاری است و چندان بازدهی مالی نه برای برگزارکننده و نه هنرمندان پروژه ندارد. وضعیت اقتصادی اتفاقا رابطه مستقیمی با کار ما دارد و موجب شده که بدنه موسیقی کلاسیک ایرانی یا موسیقی جدی ضعیفتر شود.
آیا این مسئله به کم شدن استقبال مردم از موسیقی غیرتجاری مربوط است؟
بله؛ زیرا وقتی که مردم تنوعی در انتخاب خوراک موسیقی خود نداشته باشند، به آنچه که در جامعه ترند است و بیشتر شنیده میشود، متمایل میشوند و این امر به مرور موجب تغییر سلیقه موسیقی آنها میشود.
تعریف شما از موسیقی جدی چیست؟
استنباط من این است که ما دو دسته موسیقی تجاری و غیرتجاری داریم که موسیقی غیرتجاری شامل موسیقی کلاسیک ایرانی، کلاسیک غربی، نواحی، مستقل و ... میشود. برای اینکه منظورمان را بهتر برسانیم میتوانیم زمانی که از موسیقی غیرتجاری صحبت میکنیم، عبارت «موسیقی جدی» را به کار ببریم.
فکر میکنید که چرا سلیقه موسیقی مردم طی چند سال اخیر به انحطاط رفته است؟
علت اصلی این شرایط «نبود هنرمندان در جامعه، کمرنگ بودن آنها، تولیدات کم و برگزار نکردن کنسرت» است که موجب شده مردم کمتر به موسیقی غیرتجاری بپردازند. همچنین بیشتر بار موسیقی غیرتجاری برعهده بخش خصوصی است، که خود گروهها به صورت مستقل کنسرت برگزار میکنند یا اینکه تهیهکنندگانی مانند من بر اساس علاقه و دغدغه شخصی از آن حمایت میکنیم؛ چراکه به هر حال این حوزه پول و تجارتی به همراه ندارد.
در جوامع پیشرفته حمایت از این نوع موسیقیها از ارکستر سمفونیکها گرفته تا موسیقی فولکلور، برعهده حاکمیت است اما در ایران این حمایتها اغلب در حد حرف است؛ درحقیقت ما تنها توهم این را داشتیم که اگر از دولت حمایت بخواهیم صورت میگیرد ولی بعد از نتیجه نگرفتن، اکنون چند سالی است که دیگر از حمایت آنها دست شستهایم و بخش خصوصی خودش کار میکند.
دیگر قصد ادامه پروژه «چند شب» را ندارید؟
همانطور که گفتم به دلیل شیوع کرونا و شرایط جامعه، ادامه فعالیت خود را متوقف کردیم، به هر حال که مسائل اقتصادی هم همیشه بوده و هست و خیلی مانع ما برای کار کردن نمیشود. فعلا هم تصمیمی برای این پروژه ندارم ولی امیدوارم به زودی دوباره آن را از سر بگیریم.
رعایت نشدن حقوق کپیرایت چقدر در کمرنگ شدن موسیقی جدی موثر است؟ به هر حال رعایت این حقوق در جوامع پیشرفته موجب میشود که هنرمندان و صاحبان اثر حتی بعد از مرگ هم درآمد مالی داشته باشند ولی در ایران اگر یک اثر موسیقی تولید شود، همه امید هنرمند برای درآمدزایی از راه کنسرت خواهد بود!
حقوق کپی رایت به صورت کلی در کشور ما رعایت نمیشود. اما به جهت استریم و فروش اثر در درگاههای خارجی مانند «اسپاتفیای» که هنرمند یا ناشر از طریق آن درآمدزایی میکند، با وجود اینکه خیلی دیرتر از جهان به این سمت رفتهایم اما اوضاع در موسیقی جدی به این لحاظ بد نیست، در حوزه پاپ هم که وضعیت خوب است؛ به این صورت که با فروش اثر خود در این فضاها، درآمد دلاری کسب میکنند.
البته باید در نظر بگیریم که استفاده از موسیقی در این درگاههای خارجی به علت تحریم و فیلترینگ بین همه مردم داخل کشور فراگیر نیست و اکثرا به صورت رایگان موسیقی گوش میکنند. بخش پاپ هم که کنسرتمحور است و عمده درآمد آن از این طریق حاصل میشود، با انتشار رایگان آهنگ و نقض حقوق کپی رایت، مردم را به رفتاری بیمارگونه عادت دادهاند؛ گویی قرار است برای همیشه به صورت رایگان آهنگ گوش کنند.
باتوجه به تحریمها و دشوار بودن عضو شدن در درگاههای استریم موسیقی، آیا بهتر نیست فضاهایی مشابه برای خودمان طراحی کنیم که مردم همانطور که اکنون برای تماشای فیلم و سریال در فضاهایی مانند «فیلیمو» حق امتیاز میپردازند، همین کار را برای شنیدن آهنگهای ایرانی هم انجام دهند؟
در مدت ۱۲ سالهای که در حوزه موسیقی فعالیت داشتهام، چندین شرکت مانند بیپ تونز، پورتالهای مختلفی طراحی کردند که مثلا قرار بود یکی از آنها برای دانلود موسیقی پول بگیرد و بعدا در حوزه استریم هم کار کنند ولی هیچکدام از این ایدهها به بار ننشست؛ زیرا برای صاحبان بیزینس این مسئله در موسیقی هنوز جدی نیست اگرچه که در حوزه تصویر همیشه دغدغه بوده و در نهایت برای آن کار جدی کردند.
آیا میتوان اینگونه برداشت کرد که رایگان بودن آهنگهای پاپ فارسی به دلیل این است که خودشان هم از کیفیت کارشان باخبر هستند و شاید این ترس را دارند که در صورت فروش تولیدات خود، کسی از کار آنها استقبال نکند؟
ممکن است؛ اما امروزه فضای مجازی بسیار هوشمند عمل میکند؛ به این صورت که هر اپلیکیشنی که در آن عضو هستید، به دقت انتخابهای شما را بررسی میکند و بر اساس آن پیشنهادهای جدید به شما ارائه میدهد. مثلا کافی است بخشی از یک آهنگ را چند بار در اینستاگرام گوش کنید، بعد از آن مدام پیشنهادهای مشابه در مرورگر اینستاگرام خود، مرورگر گوگل، توییتر و ... خواهید داشت.
فعالان پاپ هم با تکیه بر همین امر مدام یک خوراک موسیقی مشابه را به صورت رایگان به گوش مردم میرسانند. مردم هم که به این روند و گوش کردن رایگان موسیقی عادت کردهاند، هر آنچه که تولید میشود را میپذیرند؛ البته حوزه موسیقی کلاسیک ایرانی شنوندههای خاص خود را دارد و جامعه آن نسبت به جامعه موسیقی پاپ، کوچکتر است؛ به همین جهت هم سالن کوچکتری دارند، هم کنسرت کوچکتری و هم درآمد کمتری! اگرچه که این بخش هم باید با داشتن حمایت دولتی مجالی برای عرضه داشته باشد، ولی چون حمایت نیست، اگر هم فعالیتی دارند به صورت خصوصی و محدود است که در این صورت کمتر دیده و شنیده میشوند.
گویا در دوران کرونا قرار بوده است، وزارت ارشاد وقت تولیدات موسیقی تهیهکنندگانی که کار جدی میکنند را خریداری کند، آیا این اتفاق افتاد؟
نمیدانم. من و همکارانم چیزی ندیدیم. نه از ما آثاری خریدند، نه حمایتی کردند و نه وامهایی که گفتند را دادند. ممکن است در این میان واقعا حمایتی بوده که ما خبردار نشدهایم و به صورت خصوصی بین چند نفر تقسیم کردهاند یا اینکه اصلا نبوده و تنها وعدهای تو خالی بوده است.
باتوجه به شرایط فعلی تولیدات موسیقی، بسیاری از هنرمندان میگویند که بهتر است، بعضی از تهیهکنندگان کنونی موسیقی به دنبال همان دلالی خود بروند! به عقیده شما چقدر مهم است که تهیهکنندگان با موسیقی آشنا باشند و یا حداقل شنونده موسیقی خوب باشند؟
هر چقدر تهیه کننده آشنایی و اشراف بیشتری به موسیقی داشته باشد، خروجی خیلی بهتری خواهد داشت. امروزه بیشتر تهیهکنندگان موسیقی نه مصرفکننده خوبی و نه تولید کننده خوبی هستند. از قضا تنها خوانندهها و موسیقیای را روی صحنه میبرند که برای آنها درآمدزایی بیشتری دارد و اصلا برایشان مهم نیست که آن خواننده یا نوازنده امکان فعالیت به لحاظ موسیقی در جامعه را دارد یا خیر؟ صلاحیت دارد یا خیر؟ یا اصلا تواناییهای یک خواننده و نوازنده معمولی را دارد یا خیر؟ این افراد یا این نکات را نمیدانند و اگر میدانند برایشان مهم نیست؛ زیرا فقط پول برایشان مهم است.
اگر ماجرا برعکس این بود و مانند گذشته تهیهکنندگانی را داشتیم که به توانایی نوازندگی، جنس صدا، ترانه، توانایی تنظیم توجه میکردند، امروزه ما هم در موسیقی پاپ خروجی خیلی بهتری داشتیم اما چون به موسیقی اشراف ندارند و فقط پول برایشان مهم است، نتیجه وضعیت امروز موسیقی کشور میشود.
یکی از مواردی که در فضای موسیقی امروز با آن روبهرو هستیم، پلی بک خوانندهها به علت نداشتن علم کافی است؛ در صورتی که مهم نیست ژانر و حوزه فعالیت یک موزیسین چیست، بلد بودن علم موسیقی از واجبات کار او است. حالا به نظر شما این وضع چقدر ماندگار خواهد بود؟
ماندگار نخواهد بود. تا وقتی که بخش موسیقی جدی به بقای خودش ادامه میدهد و روی صحنه حضور دارد، عمر آنها کمتر خواهد بود. همه جای دنیا هر موسیقی که اجرا میشود، از علمی برخاسته است؛ علمی که از موسیقی ملی و فولکلور آنها برخاسته است. وقتی که موسیقی ملی ما تغذیه و حمایت نشود، موسیقی پاپ هم به مشکل میخورد اما چون خیلی به موسیقی ملی ما رسیدگی نمیشود، موسیقی تجاری هم وضع بدی دارد ولی زمانی که به موسیقی جدی کشور رسیدگی شود، وضع موسیقی غیرتجاری هم بهتر میشود.
به هر حال ماندگاری این افراد کوتاه است؛ چون موسیقی جدی ما هنوز نفس میکشد. هر زمان که مرگ این طرف را داشته باشیم، مرگ آن طرف را هم خواهیم داشت.
انتهای پیام
نظرات