به گزارش ایسنا، «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه هفته گذشته به عربستان سعودی و امارات عربی متحده سفر کرد و متعاقب آن «سید ابراهیم رئیسی» رئیسجمهوری اسلامی ایران به مسکو سفر کرد تا با او دیدار کند. این تحولات یادآوری میکند که خلیج فارس تا چه اندازه در روابط بینالملل و بهویژه در سیاست خارجی مسکو حائز اهمیت است. البته تاکنون اینطور نبوده که منطقه نادیده گرفته شده باشد. همیشه دلایلی برای زیر نظر گرفتن خلیج فارس وجود داشته اما آنها عمدتاً به دلیل مسائل مربوط به منابع طبیعی و مبارزه ژئوپلیتیکی برای کنترل آنها بوده است.
بنابر گزارش شبکه راشاتودی، اکنون ساختار نظام بینالملل تغییر کرده است. اول اینکه، به اصطلاح «قدرتهای میانی» - همانطور که همه کشورهای نام برده متعلق به این دسته هستند - نقش بسیار مهمتری نسبت به ۱۰ تا ۱۵ سال پیش بازی میکنند و این نفوذ به ضرر کشورهای بزرگ در حال گسترش است. دوم، سیاست منطقهای بهطور فزایندهای توسط نیروهای منطقهای هدایت میشود، حتی اگر منطقهای باشد که منافع اصلی خارجی در آن همگرا شوند.
کشورهای حوزه خلیج فارس موضوعات مشترک زیادی دارند و تقریباً همه آنها برای روسیه اهمیت بالایی دارند. در این میان، مدیریت بازارهای نفت نیز بسیار مهم است. اوپک پلاس بهطرز شگفتانگیزی در برابر تحولات نظامی و سیاسی جهانی مقاوم است. اگرچه تنشها در داخل این بلوک در حال افزایش است، اما تاکنون امکان سازش وجود داشته است.
اهمیت این امر برای روسیه، هم از نظر اقتصادی (درآمد) و هم از نظر سیاسی (تأثیر بر فرآیندهای جهانی)، به سختی قابل بزرگنمایی است. مسئله پول فقط مربوط به تنظیم قیمت نفت نیست، بلکه در مورد همکاری با پادشاهیهای ثروتمند عرب نیز هست. آنها با علاقه به فرصتهای به وجود آمده توسط بازار روسیه که در حال رهایی از حضور غرب است، نگاه میکنند و در حال بررسی راههای دور زدن محدودیتهای اعمال شده توسط آمریکا و اروپا هستند. البته واضح است که هیچکس نمیخواهد در معرض اقدامات تنبیهی واشنگتن قرار گیرد، زیرا ایالات متحده ابزارهای زیادی برای آسیب رساندن به منافع شرکای دیرینه عرب خود دارد. از اینرو، آنها بسیار محتاطانه عمل میکنند.
اما در پس زمینه تغییرات جهانی، کشورهایی که قبلاً به شدت به نظم و انضباط بلوک پایبند بودند، شروع به رفتار بسیار مستقلتر کردند. روابط تیره بین رهبری عربستان سعودی و دولت «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا به خوبی شناخته شده است و این، فقط مربوط به داستان غمانگیز «جمال خاشقجی» روزنامهنگار کشته شده سعودی یا لفاظی درباره حقوق و دموکراسی نیست.
ریاض به وضوح تغییرات جهانی را درک کرده و بهطور چشمگیری مرزها را جابجا کرده است. آنها بهطور کلی ناپدید نشدهاند، اما بدون شک گسترده شدهاند و ایالات متحده باید این را با اکراه بپذیرد. در حال حاضر، فرصت بسیار خوبی برای کشورهایی به وجود آمده است که قبلاً در موقعیتی فرعی قرار داشتند تا وضعیت خود را تغییر دهند و از حامی قدیمی خود دور شوند.
راشا تودی ادامه داد: امروز، منطقه شاهد فاجعه دیگری در نوتر غزه است که ممکن است نتایج آن متناقض باشد. از یک سو، بنبستی را نشان میدهد که مسئله فلسطین همه را به سمت آن سوق داده است و از طرفی ممکن است اصلاً تغییر اساسی صورت نگیرد. چیزی که همه بر آن اتفاق نظر دارند، نیاز به یک طرح جدید برای سازمان منطقهای است. هر کسی آرزوهای متفاوتی دارد، اما هیچ کس دستور پخت آمادهای ندارد. از این نظر، مشارکت همه احزاب – نه تنها علاقهمندان، بلکه کسانی که دارای نفوذ هستند – ضروری است.
بهطور قطع جنگ اوکراین برای روسیه اولویت دارد. عجیب این است که کشورهای حاشیه خلیج فارس کاملاً با آن مرتبط هستند. همکاری نظامی و فنی با ایران، دیپلماسی آرام عربستان سعودی، امارات و قطر برای حل مسائل خاص و استقلال عمومی این منطقه همگی در حال حاضر نقشی بیشتر در مقایسه با دو سال پیش ایفا میکنند.
این روزها سیاست و دیپلماسی روسیه در حال سازماندهی مجدد است. اکنون که غرب از پالت سیاست خارجی روسیه ناپدید شده است (در این مسیر چیزی جز تقابل وجود ندارد)، مسیرهای جدیدی در حال شکلگیری است، و گاهی اوقات نیز کاملاً خودجوش اتفاق میافتد اما خلیج فارس، ارزش آن را دارد که با آن به عنوان یک ستون، نه تنها به این دلیل که منابع خوبی دارد، برخورد شود.
به گزارش راشاتودی، فعالیتهای بینالمللی روسیه هنوز تعادل جدیدی پیدا نکرده است. واضح است که چین صرفاً به دلیل اندازه و نقش جهانی خود برجسته است اما به همین دلیل است که هر وسیله مؤثر برای متعادل کردن آن اهمیت ویژهای دارد. قدرتهای دیگری هم در شرق و جنوب آسیا وجود دارند، اما عنصر رقابت بین آنها و پکن وجود دارد. با این حال، کشورهای ثروتمند و با نفوذ غرب آسیا، به ویژه پادشاهیهای خلیج فارس، وزنه تعادل بدون امکان رویارویی هستند.
رسانه روسی نوشته است: ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی روابط ناآرامی دارند اما هر سه ماه آینده به BRICS+ ملحق خواهند شد و این یک تغییر قابل توجه است. یک نوع سازمان بینالمللی امیدوارکننده که کلوپ افراد همفکر نیست اما یک گردهمایی از کسانی است که میتوانند فرآیندهای مهم را به روشهای مختلف تحت تأثیر قرار دهند و در مورد وزن برابر این تأثیر توافق کنند. آسان نیست، اما موثر است.
انتهای پیام
نظرات