مهدی سرایی مترجم زبان اسپانیایی در سلسله نوشتارهایی به معرفی نویسندگان کمتر شناختهشده آمریکای لاتین میپردازد. نخستین نوشتار او درباره «کاستیانوس مویا»ست که آن را در اختیار ایسنا قرار داده است:
نویسندگان جدید ادبیات آمریکای لاتین
«کاستیانوس مویا» راوی دیکتاتورهای آمریکای مرکزی
مضمون سیاست در ادبیات آمریکای لاتین سالیان سال است که در ایران به نام چند نویسنده گره خورده که این امر مانع معرفی دیگر نویسندگان مطرح این خطه شده است که آثاری در این حوزه منتشر کردهاند. «اوراسیو کاستیانوس مویا» از جمله این نویسندگان است که به باور بسیاری از منتقدان بهترین نویسنده آمریکای مرکزی در سالهای اخیر محسوب میشود. این نویسنده ۶۵ ساله هندوراسی-السالوادوری زندگی پُرفرازونشیبی را برای نویسنده شدن سپری کرده و در این راه با تهدیداتی نیز مواجه شده است.
«کاستیانوس مویا» تا سن ۱۴ سالگی نزد مادرش در هندوراس بهسر میبرد اما پس از آن به السالوادور مهاجرت کرد و نزد پدرش زندگی کرد. در السالوادور بود که با فساد سیاسی در قدرت و «چهارده خانواده» مشهور آشنا شد و پس از آن به کشورهای مکزیک، کانادا و کاستاریکا رفت و مدتها با روزنامهنگاری و خبرنگاری امرار معاش میکرد و در کنار این کار به نوشتن میپرداخت. اما خاطره فعالیتهای سیاسی و پیگرد سیاسی مخالفان خاطرهای بود که همیشه در ذهنش باقی ماند و به مضمون اصلی داستانها و رمانهایش بدل شد.
در کتاب «دیوانگی»، رمانی کوتاه درباره قتل عام گروهی از بومیان در گواتمالا، او فساد سیستماتیک در این کشور را نشانه میگیرد که روزگاری یکی از جمهوریهای موز بود. اینکه چطور پذیرفتن پروژهای برای ویرایش گزارشی که مستندی از قتلعامهای نظامیان در این کشور است، به مصیبتی عظیم مبدل میشود. این اثر در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و به سرعت مورد استقبال قرار گرفت و موجب شد نامش بر سر زبانها بیفتد. دیگر کتاب او که «انزجار» نام دارد، دیالوگی یکنفره برای بر باد دادن هر چه سنت و آداب و رسومی است که فردی میتواند میراثدار آن باشد، رمانی که به دلیل انتشارش نامههای تهدیدآمیز دریافت کرد.
او که همیشه در تبعید بوده، از ابتدا دغدغه سیاسیونی را داشته که مجبور به جلای وطن شدهاند و در کشوری غریب تلاش میکنند به فعالیت خود ادامه دهند. البته این تلاشهای مذبوحانه در غربت اغلب سرنوشت خوبی برای آنها نداشته زیرا مجبورند نگاههای دوستان و آشنایانی را تاب بیاورند که پیش از او جلای وطن کردهاند. این مضمون به خوبی در مجموعه کتابهای «خانواده آراگون» بازتاب یافته است. او از سال ۲۰۰۳ شروع به نگارش این مجموعه کرد و تاکنون در هفت کتاب ادامه یافته است. سومین عنوان این مجموعه کتابها «خاطرات خودکامه» نام دارد که روایت دیکتاتور السالوادور است که با قبضه قدرت عرصه را بر همه تنگ کرده است. پیرنگ داستان با کودتایی نافرجام برای براندازی این دیکتاتور آغاز میشود و ماجراهای آن در خلال یادداشتهای روزانه زنی به نام «هایده» که همسرش توسط دیکتاتور زندانی شده و فراریانی که پس از شکست تلاش میکنند از دست دیکتاتور ماموارن بگریزند روایت شده است. روایتی نفسگیر از روزمرگیهای یک زن خانهدار که مردها او را به خلوت دسیسههای سیاسی راه نمیدهند و از سوی دیگر تقلای مردانی که در پی مامنی از خانهای به خانه دیگر متواری هستند.
البته «هایده» در هر دو روایت این داستان نقش سنگ زیرین آسیاب را دارد؛ در روایت اول همسری است که باید نبود شوهر در بندش را تاب بیاورد و به امورات منزل رسیدگی کند و دلواپس مردی باشد که بیدلیل به دست دیکتاتور گرفتار آمده و برای دیدارش هر بار با مانعی مواجه میشود. از سوی دیگر پس از کودتای نافرجام او باید نگران پسر ارشدش هم باشد که در مقام گوینده رادیو، اخبار کودتای نظامیان را با شوروشوق در رادیو میخواند و تصور میکرد کار دیکتاتور به پایان رسیده است. «هایده» در جامعه مردسالار زندگی میکند و بسیاری از مردهای خانوادهاش، حتی پدرش، او را وارد بحثهای خصوصی نمیکنند و تلاش میکند با حضور در انجمنهای زنانه و مراسمهای تدفین نظامیان و شهروندانی که به دست دیکتاتور به قتل میرسند در جریان چند و چون کودتای نافرجام و سرنوشت همسر و پسرش قرار گیرد.
حسین ترکمننژاد و قاسم صنعوی آثار این نویسنده را به زبان فارسی ترجمه کردهاند که باید از تلاشهای آنها برای شناساندن چهرههایی جدید از آمریکای لاتین قدردان بود.
انتهای پیام
نظرات