به گزارش ایسنا، نورنیوز نوشت، در همین زمینه میتوان به خبر دستگیری پدری اشاره کرد که پسر شش ساله خود را مجبور به استفاده از الفاظ رکیک و تظاهر به شرب خمر در فضای مجازی میکرد تا با استفاده از شیرین زبانی کودک، تعداد دنبال کنندگان صفحه اینستاگرامی خود را بالا ببرد و در پی آن به جذب آگهی و درآمدزایی از این راه برسد. نمونههای مشابه البته کم نیستند و بسیاری از ما احتمالاً با صفحههایی از این دست مواجه شدهایم.
کودکان کار اینستاگرام
ما هر روز در فضای مجازی کودکان فراوانی را میبینیم که گاهی به زور خندانده یا گریانده میشوند، یا ژست ها و فیگورهای عجیب و غریب میگیرند تا توجه مخاطب را جلب و دلش را به دست آورند. این کودکان، شیرین زبانی میکنند و بدون این که معنای جملاتی را که به زبان میآورند بدانند، در چرخه کاری وارد میشوند که به کودکان کار اینستاگرامی معروف شده است.
اصطلاح کودکان کار اینستاگرامی چند سالی است که به فضای مطبوعات و رسانهها وارد شده و نگاهی منتقدانه به این مسئله دارد. از این منظر کودک کار، تنها کودکی نیست که سر چهارراهها گل میفروشد یا به مشاغلی از این دست مشغول است. هرگاه شخصی از ثمره تلاش کودکی به سود مالی برسد، میتوان گفت که این کودک حکم کودک کار را دارد چون برخلاف منشور جهانی حقوق کودک که کار را برای کودکان جایز نمیداند، به کسب درآمد گمارده شده است.
کسب درآمد از کودکان در فضای مجازی به واسطه بالابردن دنبال کنندههای صفحه و جذب آگهی صورت میگیرد. این کار معمولاً از سوی والدین کودک انجام میشود اما حتی گاهی کار به آنجا میکشد که افرادی با عنوان کارگردان کلیپهای اینستاگرامی وارد ماجرا میشوند و آن وقت است که کودک باید علاوه بر والدین به فرامین شخص دیگری گوش فرا دهد که از او میخواهد برای مخاطبان خودنمایی کند. در این فعالیت های تبلیغی، کودک با پوشیدن برندها و مارکهای نامدار، خوردن خوراکیهایی با نامها و برندهایی خاص و حتی استفاده از لوازم آرایش، درآمد کسب میکند.
یک گزارش رسانهای خبر داده است که این کودکان برای چنین تبلیغاتی، روزانه تا ۵ میلیون تومان دستمزد میگیرند. ادمینهای اینستاگرامی هم گاهی به ماجرا اضافه میشوند تا بازخورد پستها را تا جایی که ممکن است بالا ببرند. آنها در این راه گاهی تا جایی پیش میروند که از به کار بردن هشتگهای نامناسب و غیراخلاقی زیر عکس و ویدئوی کودکان دریغ نمیکنند.
البته استفاده از تصاویر کودکان در فضای مجازی بهویژه اینستاگرام تنها مختص ایران نیست و بسیاری کشورها با چنین پدیدهای درگیرند. بنا بر یافته مرکز پایش والدین و آموزش دیجیتال وزارت آموزش آمریکا، بیش از نیمی از والدین تصاویر فرزندان خود را به صورت آنلاین به اشتراک گذاشتهاند که از این تعداد، ۹۱ درصد این کار را قبل از رسیدن فرزندشان به سن پنج سالگی انجام دادهاند. گرچه به درستی معلوم نیست چه تعداد از این افراد از پخش تصاویر کودکان خود استفاده مالی میکنند اما با توجه به تلاش برای بالا بردن بازخورد بیشتر این صفحات، احتمال وجود انگیزه مالی به شدت قوت میگیرد.
در اروپا نیز درآمدهای حاصل از تبلیغات آن قدر وسوسه برانگیز است که خانوادههای زیادی وجود دارند که حاضرند فرزندانشان را وسیلهای برای درآمدزایی کنند. یکی از پلتفرمهای مراقبت آنلاین کودک در انگلیس، فهرستی از پردرآمدترین کودکان اینفلوئنسر را ارائه داده است که بین آنها «رایان کاجی» ۷ ساله با درآمد خالص۱۷.۷ میلیون پوند، «کایل گیرسدورف» ۱۶ ساله با درآمد خالص ۲.۶ میلیون پوند و «اورلیج رز سوداس» ۶ ساله با درآمد خالص ۱.۸ میلیون پوند وجود دارند (ایسنا ، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹).
کنوانسیون حقوق کودک چه میگوید؟
مسئله کودکان کار اینستاگرامی را از سه منظر میتوان مورد بررسی قرار داد.
اول) منظر اول، استفاده از کودکان برای کسب درآمد است که ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودکان که ایران نیز جزو امضاکنندگان آن است، از دولتها خواسته تا از استثمار اقتصادی کودک و هرگونه کاری که برایش زیانبار بوده و یا موجب توقف در تحصیل او شده و یا برای بهداشت جسمی، روحی، اخلاقی و اجتماعی او مضر باشد، جلوگیری کنند. بر این اساس کودک وقتی در ساعاتی از شبانه روز به جای آن که مشغول تحصیل و اموری همچون بازی و سرگرمی باشد، برای کسب درآمد به بازی در کلیپهای اینستاگرامی وادار میشود در واقع از حقوق خود محروم شده است.
دوم) مسئله بعدی درباره کودکان کار اینستاگرامی که بسیار قابل تأمل و دارای اهمیت است، نقض حقوق کودک با تجاوز به حریم خصوصی اوست. حریم خصوصی افراد در واقع همان حریمی است که در عرف و قانون باید به آن احترام گذاشته شود و در برابر ورود و تعرض سایر افراد مصون بماند. ماده ۱۶ کنوانسیون حقوق کودک دو گروه از افراد شامل والدین و اشخاص بیگانه را از دخالت خودسرانه و یا غیر قانونی در حریم خصوصی کودک منع کرده است.
از این منظر ورود به فضای خصوصی کودک و انتشار تصاویر او نقض حریم خصوصی او محسوب میشود و میتواند مورد پیگرد قانونی نیز قرار گیرد. حتی اگر قصد والدین درآمدزایی نباشد نیز انتشار تصاویر کودکان در شبکههای اجتماعی مجاز نیست و مصداق نقض حریم خصوصی به شمار می آید. در کشورهایی نظیر اتریش، فرانسه و دانمارک کودکان با رسیدن به هجدهسالگی میتوانند بهدلیل نقض حریم خصوصی خود، از والدین شکایت کنند. در ایران البته هنوز قوانین روشنی در این باره وجود ندارد اما بر اساس قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۸۱، هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره بیاندازد، ممنوع است و مجازات حبس و جزای نقدی برای آن در نظر گرفته شده است.
همچنین بر اساس قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ۱۳۹۹ سوء رفتار یعنی هرگونه فعل یا ترک فعل عمدی که سلامت جسمی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی طفل و نوجوان را در معرض خطر و آسیب قراردهد از قبیل ضرب و جرح، محبوس کردن، سو استفاده جنسی، توهین یا تهدید نسبت به طفل یا نوجوان در صورتی که جنبه تأدیبی نداشته باشد یا قرار دادن او در شرایط سخت و غیر متعارف و یا خودداری از کمک به او مجازات دارد و جزای حبس درجه ۵، ۶، ۷ و ۸ برای آن در نظر گرفته شده است.
سوم) موضوع سوم در خصوص کودکان کار اینستاگرامی، امکان به خطر انداختن کودکان با انتشار تصاویر آنهاست. بر اساس اعلام مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، انتشار تصاویر کودکان در فضای مجازی و سایتهای خبری علاوه بر نقض حریم خصوصی و حقوق آنها، کودکان را در معرض مخاطره و سوءاستفاده قرار میدهد و این اقدام ممنوع است. با ارسال تصاویر کودکان در شبکههای اجتماعی، در واقع شما به تمام کاربران اجازه میدهید به تصاویر کودک شما دسترسی داشته باشند. در میان این افراد ممکن است مبتلایان به اختلالات و ناهنجاریهای جنسی هم وجود داشته باشند که معمولا در میان صفحههای مجازی دنبال صفحههایی با محتوای عکس و فیلم کودکان میگردند. همچنین فاش کردن مشخصات کودک میتواند او را در معرض انواع خطرها همچون زورگیری و آدم ربایی جهت اخاذی قرار دهد.
چرا صفحات دارای محتوای کودکانه را دنبال میکنید؟
بسیاری از کسانی که دنبالکننده صفحههای منتشر کننده تصاویر کودکان هستند، اطلاع چندانی درباره نقض حریم کودکان که در این گونه صفحات صورت میگیرد ندارند. وقتی از آنها سوال میکنید چرا چنین صفحاتی را دنبال میکنید، پاسخهای نسبتا مشابهی میدهند:«این بچهها خیلی بامزه و شیرین زبان هستند و از تماشایشان حالم خوب میشود. معمولا وقتی بیحوصله هستم سراغ این نوع صفحات میروم و کلی میخندم.» این پاسخ یکی از دنبال کنندگان چنین صفحاتی است.
نفر بعدی پاسخ تأمل برانگیزتری میدهد:«من معمولا صفحههایی که بچهها در آن با اشتها غذا میخورند و تبلیغ رستوران میکنند دوست دارم. وقتی آدم بزرگها میروند رستوران و برای تبلیغ غذا میخورند خیلی چنگی به دلم نمیزند اما بچهها از طرفی هم خیلی بامزه غذا میخورند و هم راست میگویند برای همین میشود به حرفشان اعتماد کرد.»
این که کودک واقعاً نظر شخصی خودش را میگوید یا طبق گفته والدین یا کارگردان حرف میزند یک بحث است اما نکته دیگر این است که آیا استفاده از این حجم فست فود و غذای ناسالم از سوی کودکی که در حال تبلیغات است چگونه قابل توجیه است؟! حتی با فرض سوددهی بالا از راه این نوع تبلیغات، آیا والدین کودک احتمال نمیدهند کودکشان به دلیل مصرف بیرویه فست فود و تنقلات شور و شیرین دچار بیماریهایی نظیر دیابت و فشار خون شود؟ شاید کسانی که این صفحهها را دنبال میکنند پیش خودشان خیال کنند والدین لابد صلاح بچه هایشان را بهتر میدانند و یا این که وقتی پدر و مادر بچه دلش نمیسوزد، ما چرا کاسه داغتر از آش شویم.
با این قبیل توجیهات خیلی راحت میشود از کنار نقض آشکار حقوق کودکان که در شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد گذشت و همچنان دنبال کننده چنین محتواهایی بود. اما اگر با عواقب این کار آشنا شویم میفهمیم که در اولین قدم باید از دنبال کردن این صفحهها دست برداریم تا گردانندگان آنها را به تولید محتوای بیشتر دلگرم نکنیم. در قدم بعدی اگر با محتوایی که در آن تقض حقوق کودکان صورت میگیرد روبرو شدیم، مسأله را با مراجع ذی صلاح درمیان بگذاریم تا از نقض بیشتر حقوق کودک جلوگیری شود. در مجموع آگاهی بخشی و اطلاعرسانی در مورد حقوق کودکان میتواند در این مورد بسیار اثرگذار باشد. رسانهها در این زمینه میتوانند بسیار موثر عمل کنند و حتی چه بسا تأثیر این فرهنگسازی در شبکههای اجتماعی بیشتر باشد چرا که کاربران آنها با چنین محتواهایی بیشتر برخورد دارند.
انتهای پیام
نظرات