به گزارش ایسنا، روحالله نصرتی، عضو هیئتعلمی گروه انسانشناسی دانشگاه تهران در نشست نقد و بررسی کتاب انسانشناسی توسعه که به همت پژوهشکده مطالعات توسعه سازمان جهاد دانشگاهی تهران در در محل این پژوهشکده برگزار شد، اظهار کرد: اگر روشهای توسعه را از ابتدای شکلگیری اندیشههایی تحت عنوان اندیشههای مدرنیزاسیون و نوسازی را مبنا قرار دهیم در این اندیشهها الگوی ثابتی از توسعه و الگوی ایده آل و یک درک جهانشمولی از توسعه وجود دارد.
وی با بیان اینکه بدین معنا که تصویری که از توسعه تلقی میشود عمدتاً کشورهای توسعهیافته غربی، آمریکایی است که این مسیر را طی کردهاند، افزود: این کشورها در حوزههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... به چارچوبها و ساختارهایی رسیدهاند و هماکنون کشورهایی که قصد دارند به چنین مزیت و موقعیتی برسند باید این مسیر را طی کنند.
عضو هیئتعلمی گروه انسانشناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه بر اساس نوع نگاه این رویکرد و اندیشه مدرنیزاسیون و نوسازی به فرهنگ، فرهنگ مانعی در مقابل تغییر و توسعه بهویژه در کشورهای درحالتوسعه است، خاطرنشان کرد: در این کشورها نگاه به فرهنگ نگاهی مثبت نیست، چون درکی دراینباره (فرهنگ) وجود ندارد.
نصرتی با بیان اینکه این رویکرد و اندیشه سنت را مغایر با توسعه میداند، افزود: بنابراین راهکاری که این کشورها (کشورهای درحالتوسعه و یا موقعیت توسعهیافتگی ندارند) در نظر میگیرند، گذار از وضعیت سنتی و پشتپازدن به موقعیت سنت است و تجربهکردن عملکردها، روالها و رفتارهایی است که جهان غرب آن مسیر را طی کرده است.
وی با بیان اینکه این گفتمان برای مدتهای طولانی گفتمان غالبی بود، گفت: حداقل در دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ این گفتمانها و نظریهها حتی در مقام اندیشه در حد توسعه هم نبود که در بسیاری از جهات به برنامهها و عملهای توسعهای تبدیل شد.
عضو هیئتعلمی گروه انسانشناسی دانشگاه تهران گفت: دیدگاه دیگری که در راستای نقد این رویکرد شکل گرفت وابستگی کلیشههای نظری مارکسیستی بود این رویکرد بهجای تبیین توسعهنیافتگی، به ویژگیهای موقعیت درونی ساختار هر کشور و یا جامعهای توجه دارد.
انتهای پیام
نظرات