• شنبه / ۴ آذر ۱۴۰۲ / ۱۰:۵۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1402090402038
  • خبرنگار : 71573

مراسم چهلم «کسی که مثل هیچ‌کس نبود»

مراسم چهلم «کسی که مثل هیچ‌کس نبود»

در مراسم چهلمین روز درگذشت میرشمس‌الدین ادیب سلطانی، از او به عنوان کسی یاد شد که مثل هیچ‌کس نبود و زندگی‌اش دانش و کتاب‌هایش بود.

به گزارش ایسنا، مراسم چهلمین روز درگذشت دکتر میرشمس‌الدین ادیب سلطانی، پزشک، فیلسوف، زبان‌شناس، نقاش، ریاضی‌دان، نویسنده و مترجم متون مهم ادبی و فلسفی روز جمعه، سوم آذر در هتل آتانا برگزار شد. 

در این نشست خانواده و چند نفر از استادان رشتۀ فلسفه و چهره‌های فرهنگی و همکاران و دوستان این چهره فقید شرکت کردند و با یادکرد خاطراتی از او یاد و نامش را گرامی داشتند. 

 

مثل ادیب‌سلطانی در میان متفکران ما وجود نداشت

نخستین سخنران این نشست دکتر مصطفی ملکیان، مترجم و فیلسوف، بود که دربارۀ ادیب‌سلطانی گفت: او پیرو اخلاقِ تحقیق بود. اخلاقِ تحقیق در دو باور نهاده شده: صداقت و جدیت. ادیب‌سلطانی تجسم صداقت و تجسم جدیت بود. او در امور فلسفی، اگرچه جانبداری خاصی داشت، هرگز جانبداری خود را در مباحثات فلسفی دخالت نمی‌داد. هرگز ندیدم که وقتی آرای کسی را نقد و تفسیر می‌کند جانبداری خودش را دخیل کند. وقتی از کسی نقل‌قول می‌کرد حتماً نام نقل‌کننده را ذکر می‌کرد. همواره در تحقیقاتش به منابع اصلی رجوع می‌کرد.

ملکیان در قسمتی دیگر از صحبت‌هایش به جدیت ادیب‌سلطانی و دقت او در امور اشاره کرد و گفت: مثل ادیب‌سلطانی در میان متفکران ما وجود نداشت، او صادق بود و اگر به مطلبی باور نداشت دربارۀ آن صحبت نمی‌کرد. او هرگز بدون تحقیق و تفحصِ کامل در هیچ بحثی شرکت نمی‌کرد. اگرچه دربارۀ برخی دیدگاه‌هایشان با او هم‌نظر نبودم اما همواره از مصاحبت و محضر ایشان آموختم. از محضر ایشان بیش از هرکسی آموخته‌ام و قدردان ایشان هستم.


 

مثل هیچ‌کس نبود

در ادامه مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی ویراستاران، دربارۀ همکاری‌اش با استاد ادیب‌سلطانی در تدوین بخش واژه‌نامه‌ها و فرهنگ‌ها در ویراست سوم راهنمای آماده ساختن کتاب گفت و خاطراتی را از مصاحبت با او مطرح کرد.

وی در خاطراتش به دقت‌نظر، رعایت ادب و احترام در نقد آثار، زبان‌دانی و حافظۀ قوی ادیب‌سلطانی اشاره و نقل کرد که توصیف استاد ادیب‌سلطانی از باسوادبودن این بود که امروزه آدم باسواد کسی نیست که همه چیز را بداند و حفظ کند؛ اصلاً چنین چیزی ممکن نیست، باسواد کسی است که بداند هر چیزی را کجا پیدا کند و جست‌وجوگر دقیقی باشد.

مقدسی در توصیف دکتر ادیب‌سلطانی گفت: او مثل هیچ‌کس نبود. انسانی متواضع با خصایصی منحصر به فرد بود. هرگز نمی‌خواست مصاحبه‌ای کند و از او فیلمی گرفته شود.

او در پایان صحبت‌هایش شعری را از علی‌محمد حق‌شناس برای توصیف جاودانه بودن استاد ادیب‌سلطانی خواند: جاودانگی، شعر دیگران سرودن است، خواب دیگران غنودن است، در خیال این و آن، جاودانه بودن است.


 

مثل نیما در شعر فارسی

دکتر شاهد طباطبایی، پژوهشگر و استاد دانشگاه، سخن خود را چنین آغاز کرد که هر کسی نام دکتر ادیب‌سلطانی را می‌شنود او را بابت ترجمه‌هایش می‌شناسد. او خودآگاهی داشت و خودآگاهی ممکن نیست مگر در زبان‌آگاهی. زبان ابزار انتقال معنی است اما همین زبان گاه ابزار آفرینش ایده و فکر است. در زمینۀ فلسفه کسی به اندازۀ ادیب‌سلطانی زبان‌آگاهی نداشت و در این حوزه نیز واژه‌سازی نکرد.

طباطبایی اهمیت ادیب‌سلطانی را در علم فلسفه همتای اهمیت نیما یوشیج در شعر فارسی دانست.
 

کارش سرفصلی بود برای آیندگان و دوری از زوال کنونی

سیدمسعود رضوی، نویسنده و پژوهشگر، در ضمن خاطراتش از دورۀ دانشجویی و دیدار با استاد ادیب‌سلطانی، گفت: وقتی کتاب سنجش خرد ناب منتشر شد، مخاطبان کتاب دو دسته بودند؛ آنهایی که کلاً کتاب را به تمسخر گرفتند و کسانی که دقت ترجمه و انتخاب واژگان دقیق آن را ستودند. متن‌های فلسفی در هیچ دوره‌ای و در هیچ جا اینطور نیست که به راحتی خوانده و فهمیده شود. سنت فلسفه این بوده است که هر کلمه و عبارتی دقیق و قابل شرح باشد و برای اصطلاحات فلسفه و مفاهیم آن شرح نوشته می‌شد. بسیار طبیعی بود که اصطلاحات فلسفی ادیب‌سلطانی به راحتی فهمیده نشود، برخی از این اصطلاحات برساختۀ ایشان بود و وقتی آن را می‌خواندید متوجه دقت ایشان در برگردان آن می‌شدید. کاری که ادیب‌سلطانی در برگردان اصطلاحات فلسفه کرد سرفصلی بود برای آیندگان و دوری از زوال کنونی.

رضوی در میان سخنانش اشاره کرد که استاد ادیب سلطانی به دانشجویان و آنهایی که جویای علم بودند احترام می‌گذاشت و هر آنچه می‌پرسیدند با احترام پاسخ می‌داد.

 

اهل مراسم تقدیر و بزرگداشت نبود

حمیدرضا رحمانی‌زادۀ دهکردی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، که مدیریت این نشست را به عهده داشت، خاطراتش را از استاد بیان و اشاره کرد که دکتر ادیب‌سلطانی اهل تبلیغات و مراسم‌های تقدیر و تشکر نبود. وقتی به ایشان اطلاع دادم که در فرانسه مراسمی برای بزرگداشت ایشان گرفته‌اند و شما متنی یا نوشته‌ای آماده کنید، پاسخ داد که من نیاز به تقدیر ندارم من سهم خودم را از آثارم دریافت کرده‌ام و جایگاه خودم را می‌دانم و نیازی نیست از من تقدیر بشود. همین که بعد از انتشار آثارم می‌بینم که نویسندگان بعدی به آن ارجاع می‌دهند یا از آن بهره می‌گیرند و کتاب را می‌خوانند، یعنی سهم من دیده شده و قدر من شناخته شده است. 
 

او را آقابالا خواندم

در ادامه  ایلیا صفایی، نوۀ خواهری دکتر ادیب‌سلطانی، متنی را در سوگ او خواند که در آن آمده بود: میرشمس‌الدین ادیب سلطانی، هنوز زنده است زیرا یاد او  زنده است، اما هر کسی می‌میرد، اگر خاطرات بمیرند، اگر انسان‌ها فراموش‌کار باشند! آشنایی من زمانی با ایشان شروع شد که هنوز زاده نشده بودم، بعدها هنگامی‌که چشم گشودم و دارای ادراک شدم او را «آقا بالا» خواندم، زیرا ایشان در آخرین طبقه و بالای سر خانۀ ما زندگی می‌کردند.
نخستین خاطره‌ام این‌ است که ایشان کت و شلوار پوشیده و بالای راه‌پله ایستاده و چتر یا عصایشان را به دست گرفته و از پله‌ها پایین می‌آمدند. از او بسیار می‌پرسیدم و این صحبت‌ها ادامه‌دار شد تا روزی رسید که دیگر به هیچ کدام از سؤال‌هایم پاسخ ندادند. برای فردا و در امید و بی‌امیدی و اندوه خوابیدند و در جسم ایران‌زمین ماندند. 

زندگی او، دانش و کتاب‌هایش بود

سخنران پایانی نشست، دکتر ممتاز ادیب‌سلطانی، ضمن قدردانی از حضور مهمانان، در سوگ برادر خویش چنین گفت: از حضور اساتید عالیقدر و سروران گرامی و دانشجویان عزیز بسیار متشکرم. با بسی اندوه در یک صبحدم پاییزی روح بزرگش به عرش اعلی پرواز نمود و ما را در ماتمی عظیم تنها گذاشت.
چهل روز گذشت. چه بگویم که چه گذشت. 
ز فراق چون ننالم، من دلشکسته چون نی
که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی
میرشمس‌الدین روحش شاد، درخت سپیداری بلند و باشکوه بود که هرگز در توفان‌های تند زمانه، سر خم نکرد. و سرزنش‌های خار مغیلان از کوشش و اشتیاق و شیفتگی‌اش برای کسب دانش، چیزی نکاست.
فریدون مشیری سروده است: 
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری‌ست
چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
هنوز پنجره باز است و تو از بلندی ایوان به باغ می‌نگری

همیشه دانسته‌هایش نسبت به سنش، تحسین صاحب‌نظران را برمی‌انگیخت، زندگی او، دانش و کتاب‌هایش بود. دانشی که نبوغ و وجودش را در راهش گذاشت و آن را به اوج رسانید.
در اواخر عمر باعزتش به انزوا روی آورد. می‌گفت مرا با سکوت تنها بگذارید. او غرق در عالمی دیگر بود. یادش را گرامی می‌داریم. درود به روان پاکش، پروردگارا او را در کنار برگزیدگانت جای ده.

در این نشست بیش از صد نفر از استادان و دوستان و دوستداران دکتر ادیب‌سلطانی حضور داشتند. برخی افرادی که در این نشست شرکت کردند عبارت‌اند از: دکتر غلامرضا زکیانی، دکتر علی‌اصغر مصلح، دکتر محمد اردشیر، دکتر کریمی زنجانی اصل، عبدالحسین آذرنگ، گلی امامی، مهندس افشین معاصر، هومن عباسپور، دکتر امید ملاک بهبهانی، ابوالحسن تهامی‌نژاد، فریبرز رئیس دانا و پیام فضلی‌نژاد. 

خانوادۀ ادیب‌سلطانی، صبح جمعه، پیش از این نشست، برای ادای احترام بر مزار استاد ادیب‌سلطانی در قطعۀ نام‌آوران حاضر شدند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha