به گزارش ایسنا، گالری والی میزبان نمایشگاهی جدید شده است. این نمایشگاه با عنوان «کتانژانت» آثار نقاشی و حجم گلنار قسیمی است که با کیوریتوری سعید باباوند به نمایش درآمده است.
«کتانژانت» از ۱۹ تا ۲۹ آبانماه در گالری والی در معرض دید مخاطبان قرار گرفته است.
«کتانژانت» نخستین نمایشگاه انفرادی نقاشی، کلاژ و مجسمه قسیمی است و نمایشگاههای انفرادی پیشینش در حوزه طلا و جواهر بوده است. او این نمایشگاه را با مجموعه آثاری که در دوران کرونا خلق کرده در معرض دید مخاطبان گذاشته است.
مجموعه آثار این هنرمند در نمایشگاه دربرگیرنده بیش از ۱۰۰ اثر و پالت رنگی تمام آثار این مجموعه سیاه و سفید و طیف رنگهای خاکستری است که از سفید به سیاه میرسند.
این هنرمند درباره برگزاری این نمایشگاه گفت: «کلاژهای این مجموعه را با ترکیب مواد بر روی مقوا بازیافتی و با هدف محیط زیستی خلق کردهام و به مرور از نقاشی و کلاژها به مجسمه رسیدهام. ۹۰ کلاژ در ابعاد مختلف بر روی دیوار به نمایش گذاشته شدهاند و یک کلاژ بزرگ که اجزای این اثر با پیچ و مهره بهم متصل شدهاند.»
قسیمی ادامه داد: «دو مجموعه مجسمه در این نمایشگاه به نمایش درآمدهاند. تعدادی از آن ها در فضا معلق هستند و تعدادی هم بر روی زمین جانمایی شدهاند. مجسمهها میان تهی و با چوب ساخته شده اند و فرم کلاژها و مجسمهها همه یادآور فرم خانه هستند. کوچک ترین واحد اجتماعی خانه است و خانه ها با در کنار هم قرار گرفتن روستا، شهر، کشور و در نهایت کل جهان را می سازند و در کل این واحدهای اجتماعی همواره ما شاهد تلاقی، تضاد دیدگاهها و اندیشهها هستیم و از ترکیب این تضادها است که کلاژ بزرگ کلان شهرها شکل میگیرند.»
او معتقد است که تلاش کرده گوشههایی از این کلان شهر را بسازد، کلان شهری که در آن شاهد آلودگیهای متعدد روحی و روانی وجود دارد.
این هنرمند اظهار کرد: برخی از احجام در این فضا به حالت معلق قرار دارند و برخی نیز با پیچ و مهره به هم وصل شدهاند. این نمایشگاه شامل آثار سه مجموعه «سواد قریه»، «کتانژانت» و «قنطورس» است.
گلنار قسیمی متولد ١٣٥٣ است.
قسیمی در بخشی از استیمنت این نمایشگاه نوشته است: «شناسایی مرز میان مجسمهسازی و معماری بسیار دشوار است به ویژه هنگامی که به این دو رشته هنری با رویکرد تاریخی نگاهی بیندازیم. انسان غارنشین، در پستوی غار آنچه را تجسم میکرد، بر دیوارهها نقش میبست! و گویا در ناخودآگاهش نقشهای نخستین خانه را با خود به دیگر دورهها انتقال داد. هر چه هزارهها میگذرد و مدنیّت پا میگیرد، جداسازی مجسمه از معماری دشوار میگردد؛ از اینرو تعریف روشن و مجزا از هر کدام دشوار است. مجسمه جزئی از بنا بود و بنا خاستگاه مجسمهها! هر دو فضا میآفریند و معنا! معنایی اسطورهای که ایدهای ازلی در قالب آیین نمود پیدا میکرد! بسیاری از پیکرکهای نخستین کارکرد آیینی داشتند و تندیسهایی که بر فراز سازهها نقش میبستند معنایی را در خود نهادینه ساختند! سازهها نیز چنین کارکردی داشتند از استودانها که فراز تپهها شکل میگرفت تا گورهایی که فضا میآفریدند و گور سنگی که تجسم باور پیشینیان بود! نیایشگاهی که تجسم نیا و پدران پیشین را در ذهن نمودار میساخت! افزون بر آن باید کارکرد آیینی دستآفرینهها را نیز یادآور شد که در سازهها جا خوش میکردند! انسان با آفرینش مجسمه و سازه پیوسته فضا ساخت تا بازتاب تجسم ذهنی خود را به نمایش بگذارد!چیستی و چگونگی بیشتر ایدهها و طرحهایی که در ساحت سازهها و مجسمهها به کار رفته، هنگامی آشکار میگردد که کارکرد ذهنی انسانهای آن دوره را بهتر و بیشتر بشناسیم!انسان، تجسمش را بر مأمنش حک کرد و برای حفظ مأمن و خانهاش مجسمه ساخت! در نبردها نخستین قربانی مجسمه بود و پس از آن بناهای باشکوه فرو میریخت! در جهان مدرن رنگ دوران دگرگونه شد نمای بناها سادهتر و فضای درونی پیچیدهتر شد! و مجسمه دیگر عضوی جداناپذیر از معماری نبود و آثار حجمی کارکردی زیباشناسانه پیدا کردهاند! چه در بیرون از فضای سازه و چه در درون، کارکردی دکوراتیو به خود گرفت و در سطح شهرها نیز همین رویکرد چیره شد. پس از گذشت زمان، ساختار معماری و مجسمه با مفاهیم انتزاعی دگرگون شد. ولی درین میان مجسمه بیشتر تاثیر پذیرفت! مجسمهها در گستره رهیافت انتزاعی هنرمند از پبرامون جهان درونی او تعریف گردید! آنچه را در ذهن میدید در عین میآفرید! این آثار بیان لحظه و آنی بود که حس هنرمند درمییافت! با آنکه مجسمه آرام آرام مرزش را از فضای معماری جدا میساخت ولی معماری بازتاب تجسم انسانیست که همچنان با ذهنش فضا میآفریند.خلق خانهای برای پیکرها و هم پیکری برای خانهها!»
برای بازدید از نمایشگاه «کتانژانت» تا ۲۹ آبانماه باید به گالری والی واقع در میدان ونک، خیابان خدامی پلاک ۷۲ رفت.
انتهای پیام
نظرات