به گزارش ایسنا، این جملات بخشی از خاطرات کتاب «صبح واقعه» جدیدترین اثر در مورد زندگی شهید محسن حججی است که در جمع دانشآموزان نجفآباد اصفهان با حضور خانواده شهید حججی و مسئولان شهری، ۱۵ آبان رونمایی شد.
در ادامه این خاطره میخوانیم: مهدی آهی کشید و ادامه داد: فقط نمیدونم ما اگه اون روزها بودیم، چی میکردیم؛ میاومدیم جبهه، یا چسبیده بودیم به میز کلاس و درس؟
گفتم: تو رو نمیدونم؛ اما من حتماً میرفتم جبهه. شاید هم شهید میشدم.
لبخندی زد و گفت: خیلی هم مطمئن نباش، محسن جان! جان دادن، به این سادگیها نیست که. خیلی سخته جان دادن.
سکوت کردم و رفتم توی نخ این حرف مهدی. بارها آرزو کرده بودم کاش من هم در صحرای کربلا در کنار یاران امامحسین(ع) بودم و میجنگیدم و جان که هیچ، سر میدادم. سرم میرفت روی نیزهها. سرم را میبردند به شام؛ کنار سر امام حسین(ع)؛ و کاخ یزید را به لرزه درمیآوردم. اما شاید بین آرزو و عمل، فاصله زیاد باشد.
مهدی گفت: اینکه ما هم به جبهه میرفتیم یا نه، بستگی داشت به خالص بودن عملمون. باید دید الآن چقدر بین حرف و عمل ما فاصله است؛ چقدر حاضریم از مال خودمون بگذریم؛ ایثار کنیم در راه خدا؛ انفاق کنیم؛ ظلم نکنیم؛ مؤمن باشیم توی زندگی؛ چشممون دنبال ناموس مردم نباشه؛ به داد آدمهای بدبخت و گرفتار برسیم؛ و دهها مورد دیگه که نشون بده مخلصایم در راه دین. من که در مورد خودم شک دارم. تو رو البته نمیدونم.
این کتاب نوشته ابراهیم حسنبیگی و روایت داستانی زندگی شهید محسن حججی از کودکی تا شهادت است و در ۱۳۴ صفحه برای گروه سنی نوجوانان در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه توسط نشر خط مقدم چاپ شده است. طرح روی جلد اثر استاد حسن روحالامین و طراحی جلد نیز اثر محمد روحالامین است.
انتهای پیام
نظرات