به گزارش ایسنا، همزمان با تحولات غزه، عملیات طوفان الاقصی و تشدید درگیریها با رژیم صهیونیستی که منجر به واکنشهای جهانی علیه صهیونیستها شده است، محسن خیابانی در یادداشتی، وضعیت اسرائیل و سینما را بررسی کرده و نوشته است که آنها چگونه فرهنگ تجاوز را برای مردم جهان عادیسازی کردهاند.
در این یادداشت آمده است:
در ماه مه ۱۹۴۸ که قیمومیت بریتانیا بر فلسطین پایان یافت، دولت اسرائیل با صدور منشور استقلال، رسماً اعلام موجودیت کرد. در آن زمان، رؤسای کمپانیهای هالیوودی همگی یهودی بودند، پس طبیعتاً اولین واکنش سینما به این مسئله را میشد از هالیوود انتظار داشت. همین اتفاق هم افتاد و به فاصلۀ کمتر از یک سال، شمشیر در صحرا (جورج شرمن، ۱۹۴۹) که به وقایع سال ۱۹۴۷ و درگیریهای نیروهای بریتانیایی با یهودیان ساکن فلسطین میپردازد، تبدیل به اولین فیلمی شد که شکلگیری دولت جعلی اسرائیل را دستمایۀ خود قرار میدهد. در این اثر به اختلاف بین مسلمانان فلسطینی و یهودیان اشاره نمیشود، اما بارها از مظلومیت قوم یهود و اینکه باید بالاخره سرزمینی برای سکونت داشته باشند، سخن به میان میآید!
تکرار مواضع شمشیر صحرا در خروج
یازده سال بعد، فیلم خروج (اتو پرمینجر) با حضور عواملی که غالباً یهودی بودند، مواضع شمشیر صحرا را با صراحت بیشتری بیان میکند. در زمان اکران، جریان غالب رسانهای جهان، خروج را «حماسهای صهیونیستی» خواندند و این فیلم باعث افزایش حمایت هرچه بیشتر آمریکا از رژیم اشغالگر قدس شد. امروزه این فیلم سه ساعت و نیمه، از آثار ضعیف کارگردانش تلقی میشود و کتابها و مقالات سینمایی ترجیح میدهند اهمیت اتو پرمینجر را با آثاری از قبیل لورا (۱۹۴۸) و تشریح یک قتل (۱۹۵۹)، توضیح بدهند. اما خروج، در بازنمایی صهیونیسم در سینما همچنان اثر مهمی به شمار میرود.
خروج علاوه بر این که در دو سوم آغازینش به درگیریهای انگلیسیها و یهودیان مهاجر میپردازد، در ادامه روی شروع درگیریهای فلسطینیها با یهودیان، تمرکز ویژهای میکند. فیلم با سخنرانی شخصیت اصلیاش (با بازی پل نیومن) که یک صهیونیست است، پایان مییابد. سکانسی که در آن، یک صهیونیست، همزیستی مسالمتآمیز مسلمانان با صهیونیستها را آرزو میکند! سکانسی که امروزه و پس از هفت دهه جنایات رژیم اشغالگر قدس، و پیمانشکنی آنها نسبت به قرارداد اسلو، به کاریکاتوری غیرخندهدار تبدیل شده است.
مونیخ و اسپیلبرگ؛ فیلمی یک سویه به نفع رژیم صهیونیستی
پس از «خروج»، فیلمهای سینمایی اندکی مستقیماً به مناسبات بین مردمان فلسطین و رژیم صهیونیستی پرداختهاند ولی از معدود موارد قابل بحث، میتوان به «مونیخ» (استیون اسپیلبرگ، ۲۰۰۵) اشاره کرد. فیلمی که بر اساس حادثهای واقعی و مشهور ساخته شده است. فیلم در ابتدا به ماجرای گروگانگیری ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ سال ۱۹۷۲ به دست گروه فلسطینی، موسوم به «سازمان سپتامبر سیاه» میپردازد و در ادامه، انتقام سازمان موساد در عملیاتی سرّی با نام «عملیات خشم خدا» را به تصویر میکشد. داوری منصفانۀ سازندگان دربارۀ این حادثه، مناقشهبرانگیز است ولی مونیخ، سیاستهای اسرائیلیها را انکار نمیکند.
فیلمهای آخر الزمانی برای مهربان نشان دادن اشغالگران صهونیست
از دیگر موارد قابلتوجه میتوان به فیلم اکشن / ترسناک و زامبیمحور جنگ جهانی Z (مارک فوستر، ۲۰۱۳) اشاره کرد. در این فیلم، اسرائیلیها برخوردی مهربانانه با فلسطینیها دارند و در برابر حملۀ زامبیها به آنها پناه میدهند اما رفتار سبکسرانه فلسطینیها، باعث مرگ بسیاری از افراد میشود. همچنین در جنگ جهانی Z، یک افسر خانم اسرائیلی، نقش مهمی در نجات جهان بازی میکند! بسیاری در زمان اکران فیلم، این بازنمایی از مناسبات فلسطینیها و اسرائیلیها و نجات جهان توسط صهیونیستها را بهمراتب بیشتر از لشگر زامبیهای فیلم، تخیلی توصیف کردند!
توجیه اشغالگری صهونیستها در سینمای اروپا و آمریکا
جنایاتی که از زمان شکلگیری کشور جعلی اسرائیل، توسط صهیونیستها رخ داده، آنچنان بهشکلی آشکار، وحشیانه و غیرانسانی است که سینمای آمریکا و اروپا ترجیح دادهاند در کمتر فیلمی به درگیری دولت و ملت فلسطین با رژیم اشغالگر قدس بپردازند. در عوض، حامیان صهیونیسم، به شیوۀ دیگری به توجیه اشغالگری آنها و تطهیرشان پرداختهاند که در ادامه به بخشهایی از آن اشاره میشود:
سوء استفاده صهیونیستها از اعتقادات مذهبی یهود
در گفتوگوی دو نفر از شخصیتهای یهودی فیلم سینمایی «خروج»، پیام اثر به صراحت بیان میشود: چون یهودیها ظلم دیدهاند، پس صهیونیستها حق انجام هر کاری را دارند! جملهای که به طور تلویحی، جریان غالب حمایت از صهیونیسم در سینمای جهان را شکل داد: «تأکید بر مظلومیت قوم یهود و بزرگنمایی آن!»
فروشگاه در خیابان اصلی (یان کادار و المار کلوس، ۱۹۶۵) که اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان را گرفت، مینیسریال هولوکاست (ماروین جی. چامسکی، ۱۹۷۸) که باعث عادی شدن استفاده از واژۀ «هولوکاست» شد، انتخاب سوفی (آلن جی پاکولا، ۱۹۸۲)، فهرست شیندلر (استیون اسپیلبرگ، ۱۹۹۳)، زندگی زیباست (روبرتو بنینی، ۱۹۹۷)، پیانیست (رومن پولانسکی، ۲۰۰۲)، سوفی شول، روزهای آخر (مارک روتموند، ۲۰۰۵)، کتابخوان (استیون دالدری، ۲۰۰۸)، در تاریکی (آگنیشیکا هالند، ۲۰۱۱)، ایدا (پاول پاویلکوفسکی، ۲۰۱۳)، همسر نگهبان باغ وحش (نیکی کارو، ۲۰۱۷) و مقاومت (جاناتان جابکوویچ، ۲۰۲۰) همگی مشتی هستند نمونۀ خروار از فیلمهای مرتبط با هولوکاست و یهودستیزی.
«فهرست شیندلر» نمونهای خوب و قابل بررسی از این فیلمهاست. استیون اسپیلبرگ که در جهان به یهودی بودن و حمایت از سیاستهای صهیونیستها شهرت دارد، در این درام پرتنش و خوشساخت، با جزئیات و بزرگنمایی به اردوگاههای کار اجباری نازیها و هولوکاست میپردازد و موفق میشود تا همدلی بسیاری از تماشاگران را در سراسر جهان با شخصیتهای یهودی فیلم برانگیزد.
همچنین «زندگی زیباست» با بردن یک پدر و پسربچهاش به دل اردوگاههای نازیها، در تلاش برای منقلبکردن بینندگان است. ایدۀ اصلی فیلم «نحوۀ برخورد مهربانانه و هوشمندانۀ پدر با کودک در فضایی دهشتبار» عامل اصلی موفقیت فیلم و بازی با احساسات تماشاگران است که روبرتو بنینی کاملا در اجرای آن موفق عمل میکند.
ارائۀ تصویری مشمئزکننده از مخالفان صهیونیستها
ارائۀ تصویری همدلیبرانگیز از یهودیان و ارائۀ تصویری مشمئزکننده از مخالفان آنان در سینما کارکرد مهمی دارد، به این دلیل که بخش مهمی از بینندگان نمیتوانند بین قوم مظلوم یهود در این فیلمها و صهیونیستهای ستمگر در واقعیت تفکیکی قائل بشوند، چنانکه برخی مخاطبان این فیلمها، آزاردهندگان قوم یهود را با فلسطینیان ستمدیده، که چیزی جز حقشان و سرزمینشان را نمیخواهند، یکی میپندارند. از طرفی این نحوه از بازنمایی، میتواند خود اسرائیلیها را در توجیه جنایاتشان، متقاعد نماید. رویهای که در فیلمهای یاد شده، مدام دیده میشود.
تصاویر سینمایی، اینبار در فضای مجازی: انکار تاریخ جنایات هفتادسالۀ صهیونیستها
در حریان درگیری نیروهای حماس و رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر و در قالب عملیات طوفان الاقصی، اسرائیلیها باز هم سراغ تکنیک قدیمی خود یعنی مظلومنمایی رفتهاند؛ اما اینبار آن را نه فقط در فیلمها بلکه در کلیپهای روزمره فضای مجازی به کار گرفتهاند. رسانههای صهیونیستی و حامیانشان، با انتخاب گزینشی تصاویر و ویدئوهای خبری، تلاش دارند که عملیات حماس را غیرانسانی توصیف کنند که مردم عادی را میکشد و به زنان و کودکان رحم نمیکند. از طرف دیگر، این رسانهها از صهیونیستها تصویری همچون قربانیان بیگناه میسازند که تاکنون در بخشی از آن نیز موفق بوده است چرا که علیرغم مدارک انکارناپذیر از جنایات اسرائیلیها و نژادپرستخواندن صهیونیستها حتی از طرف سازمان ملل، عدهای در جهان شعار «نه به خشونت علیه اسرائیلیها» سر میدهند، در حالی که در برابر تاریخ جنایات هفتادسالۀ صهیونیستها، سکوت اختیار کردهاند.
انتهای پیام
نظرات