اکبر پاکزاده مشهور به حاج اکبر پاکزاد، به ایسنا گفت: من در تاریخ ۱۵ اسفندماه سال ۱۳۵۷ عضو سپاه شدم. بعد از انقلاب در کلانشهر اصفهان، کمیتههایی مثل کمیته خادمالحسین و کمیته دفاع شهری ایجاد شدند که بعداً ادغام شده و سپاه پاسداران را تشکیل دادند. سال ۱۳۸۹ بازنشسته شدم، اما هنوز مشغول آموزش دادن هستم و همچنان بهعنوان بسیجی و مشاور خدمت میکنم.
او شهدایی که مربی آموزشی جبهه بودند را مظلوم و مغفول مانده توصیف کرد و افزود: برخی از افراد و راویان معتقدند که مربیان آموزشی، خودشان در جبههها شرکت نمیکردند. آموزش نظامی مفقودۀ دفاع مقدس است. همه شهدا را مربیان آموزش داده بودند.
مشاور استاندار اصفهان در امور هیئتهای مذهبی که بعد از تشکیل مرکز آموزش نظامی در پادگان ۱۵ خرداد که اکنون سپاه صاحبالزمان است، بهعنوان مربی آموزشی فعالیت را شروع کرده است، اظهار کرد: من پیش از انقلاب در ورزشهای رزمی تخصص داشتم و همراه با شهید عباس کِردِبادی، شهید آقابابایی، شهید سلیمانپور، شهید افشار که اهل سمیرم بود، به اضافه برادران ارتش به داوطلبان آموزش میدادیم. من در اصفهان بهعنوان کمک مربی فعالیت میکردم تا اینکه ما را به تهران اعزام کردند و آموزشهای تخصصی را نزد مربیان زبده ارتش آموزش دیدیم و به اصفهان برگشتیم.
پاکزاده با اشاره به اینکه مربیان در دو دوره به تهران اعزام شدند، تصریح کرد: در یک دوره افرادی همچون شهید فروغی و شهید سلیمانپور شرکت کردند و در دوره دیگر، شهید کردبادی، شهید آقابابایی، شهید ماستبندزاده، مهدی ماستبندزاده که برادر شهید هستند، آقای مومن، آقای کریمیان و من شرکت کرده و آموزش دیدیم. مسئول ما سردار استکی بودند که آن زمان به حاجآقا جواد معروف بودند. اینجا هنوز جنگ به ما تحمیل نشده بود.
او در خصوص آموزش داطلبان در پادگان غدیر اظهار کرد: بعد از این دوره، ما در ۱۵ خرداد آموزش میدادیم و سپس به پادگان غدیر اعزام شدیم. در این زمان ما به مربیهای جاافتادهای تبدیلشده بودیم و خودمان تعدادی مربیِ دیگر تربیت کردیم که به ما اضافه شدند. استاد بختی، استاد علی سنایی، استاد فانی و مرحوم شهید زال یوسفپور هم بعداً به ما اضافه شدند.
این سردار دفاع مقدس، مربیانِ شهید آموزش نظامی جبهه را معرفی و خاطرنشان کرد: آقا جلال افشار از مربیان عقیدتی ما بودند. ایشان انسان عجیبی بود، و شهید شد. آیتالله بهاءالدینی از قم به اصفهان میآمدند تا با ایشان دیدار کنند. شهید رضا آقاباباگلی هم از مربیان ما بودند و سلاح درس میدادند. حاج اکبر آقابابایی که من افتخار کمکمربی بودن ایشان را داشتم یکی دیگر از مربیان بودند.
پاکزاده ادامه داد: آقای مجید پاکزاد مربی تاکتیک بودند، احمد ترک لاداغی، شهید احمدحجازی، اسماعیل حیدری که قهرمان کشتی آزاد بود و همراه با پسرش در بیتالمقدس شهید شدند، از دیگر مربیان شهید ما بودند. محمدعلی میرمجربیان، احمد نجاتبخش، شهید ابراهیم نصر آزادانی که قهرمان جودو تیم ملّی بود و آمادگی جسمانی و بدنسازی آموزش میداد نیز مربی بود. شهید سعید طفلان، که هوشمند و زبر و زرنگ بود و تخریب را تدریس میکرد. این شهدا که نام برده شد، همگی مربیان آموزش نظامی بودهاند.
او در پاسخ به کسانی که تصور میکنند مربیان آموزش نظامی در جبهههای جنگ شرکت نمیکردند، اظهار کرد: من از کسانی که گاهی به اشتباه بیان میکنند که مربیان سابقه حضور در جبهه را نداشتند، سوال میکنم که پس این افرادی که نام بردم، کجا شهید شدند؟ انصاف را باید لحاظ کنند. مربیهای آموزش نظامی هر دوماه یک مرتبه موظف بودند و از آقای فضائلی یا آقای نمازی مأموریت میگرفتند که نیروها را به تیپها تحویلا بدهند. بهترین مربیها در کنار فرماندهان محورها و فرمانده گردانها قرار میگرفتند و تجربه کسب میکردند و دانستههای خود را به روز میکردند.
این سردار بسیجی در توصیف ابعاد فعالیت مربیان آموزش نظامی تأکید کرد: بالغ بر ۱۶۰۰ نیرو از کل استان اصفهان برای آموزش به پادگان غدیر میآمدند. من و استاد کردانشکن تصمیم گرفتیم با داوطلبان بدنسازی کار کنیم و چندین کیلومتر همراه با داوطلبان میدویدیم. خیلی از این داوطلبان هنوز زنده هستند و برخی از آنان شهید شدند، اما هیچ کس مربیان آموزشی را به یاد نمیآورد.
پاکزاده خاطرنشان کرد: همین چند روز پیش از تلویزیون جلسه پیشکسوتان نیروهای مقاومت که دور هم جمع شدند پخش میشد. ویوئو کنفرانسی هم با حضرت آقا بود، اما هیچ مربی آموزش نظامی در این جلسه حضور نداشت. در جواب اعتراضات ما هم میگویند این دیدارها سهمیهای است. من نمیدانم سهمیه مربیان آموزشی کجاست. من نظرم این است که همه بچههای دفاع مقدس حتی اگر اصلاحطلب هم باشند باید سهمیه داشته باشند و به آنها احترام گذاشت. مثلاً ما که اصولگرا هستیم چه کردهایم؟ من میگویم باید برای مربیان هم احترام قائل باشیم.
او با تأکید بر اینکه در سایر استانها از شهدای پهلوان و ورزشکار به خوبی الگوسازی میکنند، اما ما در اصفهان از ظرفیتهای موجود بی بهره ماندهایم، اضافه کرد: هیج نامی از این شهدای پهلوانِ مربی شنیده نمیشود. همین شهید نصر که ابتدا مربیگری آمادگی جسمانی را به عهده داشت به مرور خبره شده بود و همه چیز درس میداد. او در اردوی آموزشی و در حین تدریس درس تاکتیک، با منفجر شدن نارنجک، دو انگشتش را از دست داد، درحالی که جودوکار تیم ملی بود و به انگشتانش در این رشته ورزشی نیاز داشت.
این نظامی دغدغهمند، ادامه داد: وقتی برای عیادت شهید ابراهیم نصر به بیمارستان شریعتی رفتیم، بچهها را روی چمنهای این بیمارستان بچهها جمع کرده بود و به آنها آموزش میداد. این شهید بزرگوار به جبهه اعزام شد تا آقای ناظریان که یکی دیگر از مربیان بود را برگرداند، اما خودش در جبهه ماند و شهید شد. شهید نصر آزادانی یکی از بهترین مربیان آموزشی بود که سابقه حضور در جبهه لبنان را هم داشت و یک قهرمان ملی جودو بود.
پاکزاده افزود: شهید محمدعلی حیدری مربی تاکتیک و قهرمان کشتی بود و بدن ورزیدهای داشت. او و پسرش در کنار هم به خاک سپرده شدهاند. این پهلوان به اندازهای توانمند بود که همه مربیان دیگر را زمین میزد.
او به خاطرهای از دوران آموزشی اشاره و تصریح کرد: شبی در دوره آموزشی، مسئولیت آموزش نیروهای گروهان احمد بختی و علی سنایی را به عهده گرفتم. داوطلبان هم بچههای ساده و آرامی نبودند و مدام به سمت ما سنگ پرتاب میکردند. هوا هم به شدت سرد بود و برف روی زمین بود. ۳۷۳ تابوت از عملیات محرم پشت حمام قدیمی پادگان غدیر گذاشته بودند. بچهها را داخل تابوتها خواباندم و با اسلحه بالای سرشان شلیک میکردم. با اینکار تلاش میکردم که ترس را در وجودشان از بین ببرم.
انتهای پیام
نظرات