گبرلو در این یادداشت آورده است:
در روز ملی سینما (در ایران ۲۱ شهریور است) باید شادی و خوشی را میان سینماگران دید و مسئولین به بیان عملکرد درخشان خود بپردازند اما نه مسئولین حرکتی انجام دادند و نه سینماگران حال خوبی دارند!
بزرگترین ظلم و خیانت این است؛ پس از گذشت چهل و اندی سال از عمر سینمای انقلاب اسلامی، افسردگی و ناامیدی بر فیلمسازان ایران، چه انقلابی و چه غیرانقلابی حاکم باشد. نمیتوان کتمان کرد هر دو گروه به وضعیت امروز سینمای ایران دلخوش و امیدوار نیستند؛ حتی یک مصاحبه یا یادداشت از یک فیلمساز ندیدم که از فضا و شرایط موجود دلخوش باشد و سخنی مثبت گفته باشد.
هرچند ادعا میشود شبانه روز در تلاش برای گسترش سینمای پس از انقلاب اسلامی هستند و در تعهد و اعتقاد مسئولین هم شکی نیست _ و مگر امکان دارد امثال محمد خزاعی که رئیس سازمان سینمایی است دلسوز سینما نباشد؟_ اما رفتار و عملکرد بعضی از مدیران، نشان از تعطیلی این جریان پرقدرت و تاثیرگذار دارد. حتماً باید بازنگری و تجدیدنظر کرد، حتماً اشکالی در سیاستگذاری و استراتژی فعلی وجود دارد که هیچکس دلخوش نیست.
نمیخواهم ناامیدانه بنویسم یا به اصطلاح سیاهنمایی کنم اما به عنوان یک تحلیلگر، باید احساس کنم افق روشن و امیدوارانه برای آینده این سینما وجود دارد اما افسوس! شاید از نگاه مسئولین، همه چیز گل و بلبل باشد اما تحلیل تحقیقیام این است که این استراتژی و مدیریت فعلی راه به بن بست رسیدن است و سالهای آینده دیگر اثری از سینمای ایران باقی نخواهد ماند؛ در صورتیکه روزگاری از این سینما به عنوان قدرت برتر و تنها رسانه تاثیرگذار، سخن به میان میآمد که در جهان حرف اول را میزد. قطعا کسی هم منکر شخم زدن و ایجاد تحول پس از جابجایی و یا ورود هنرمندان تازه نفس نیست اما در صورتیکه روزنه امیدوارکنندهای دیده شود.
خدا کند دوستان بخصوص متوجه این راه بیسرانجام بشوند و یا اتفاقی رخ دهد و تحولی ایجاد شود. آمین...
روز ملی سینما را گرامی میدارم و قدردان گذشتگان هستم و به سینماگران نجیب و سختکوش ایرانی، نویسندگان و منتقدان سینمایی و برخی مسئولین دلسوز تبریک میگویم اما امیدوارم سال آینده اینگونه ننویسم.
انتهای پیام
نظرات