به گزارش ایسنا، مراسم تشییع پیکر این شاعر و منتقد ادبی امروز (دوشنبه، بیستم شهریور) با خوانش شعری که آقاجانی برای رضا براهنی سروده بود و با صدای او آغاز شد.
در ادامه مراسم عباس حبیبی، مریم حسینزاده، هرمز علیپور، محمد آزرم، مظفر رویایی، کیمیا سعیدی، امیرمحمد تفتی، رویا تفتی و بامداد آقاجانی سخن گفتند.
ضایعهای برای شعر ما
عباس حبیبی، از دوستان شمس آقاجانی در سخنانی در این مراسم گفت: اینکه شمس شاعری خوب و انسانی فرهیخته و با سعه صدر بوده، چیزی نیست که من بخواهم بگویم. فقدان او در ۵۵ سالگی، ضایعهای برای شعر ماست.
او ادامه داد: بزرگانی چون شاملو، براهنی و رویایی، بهترین کارهایشان را در سنین بالا نوشتهاند؛ ۵۵ تا ۶۰ سالگی دوره پختگی نویسنده و شاعر است که میتواند خود را به ادبیات معرفی کند اما این اتفاق برای شمس نیفتاد.
شمس با تمام وجود شاعر بود
مریم حسینزاده، شاعر و همسر محمد مختاری به عنوان سخنران بعدی مراسم در سخنانی گفت: هنوز باور این لحظه که اینجا ایستادهایم و ایستادهام، برای همه ما سخت است، اینکه باور کنیم که باور نمیکنیم شمس آقاجانی کنار ما نایستاده که ایستاده است.
او با گفتن تسلیت به رویا تفتی و بامداد آقاجانی، ادامه داد: تسلیت به اهالی شعر و ادب و فرهنگ که شاعر و منتقدی را از دست دادند که هنوز حرفهای تازه بسیاری داشت. هنوز بیشترین شعرهایش را نسروده بود. تأملات و تخیلاتش در جستوجوی نقد شعر معاصر نیمهکاره ماند. دریغا و دریغا...
حسینزاده سپس گفت: در طول سالها نشست و برخاست با شاعران، ندیدم کسی اینطور بیپیرایه با دل و جان هرآنچه آموخته و کشف کرده، یا درحال کشف آن است چنین با شور و هیجان در طبق اخلاص بگذارد و قسمت کند. شمس آقاجانی با تمام وجودش شاعر بود و عاشق کشف کلمه. با چشمها و دستهایش شعر میخواند. معشوقش شعر بود و مخاطب اصلی شعر بود.
این شاعر سپس اظهار کرد: هنوز زود بود، خیلی زود بود که شمس نباشد و کارهایی را که قرار بود بکند، نکند. چگونه طاقت آوریم جوانمرگی شاعران خوبمان را؟ هر روز ادبیات و شعر یتیمتر میشود.
فقدانش زیانبار است
هرمز علیپور، شاعر نیز با تأکید بر اینکه به شدت عزادار است، گفت: برخی از شاعران علاوه بر شعر در جان آدمی نیز مینشینند، شمس از شاعرانی بود که فقدانش برای جامعه ادبی و شعری ایران سخت و زیانبار است. وقت رفتنش نبود اما ما وقت رفتن را تعیین نمیکنیم.
بازگشت شمس به شعر
محمد آزرم، شاعر و منتقد ادبی نیز در سخنانی مکتوب گفت: حرف زدن از «شمس آقاجانی» برای بدرقه و مشایعت پیکرش چیزی از سنگینی سوگش برای من کم نمیکند. شمس بر صحنهای ظاهر شده که با آن آشنا بود، هر شاعر راستینی با مرگ آشناست. مرگی که دمادم و بیوقفه، در هر بار نوشتن شعر، وجود شاعر را تحت تاثیر قرار میدهد و اکنون تمام وجود شمس را دربرگرفته است.
او با بیان اینکه درک فقدان شمس، کار سادهای نیست، گفت: شمس نه از صحنه ناپدید شده و نه آن را ترک کرده است. کلماتش به ما میگوید من زنده ماندهام پس هستم. اگر دقت کنیم همهچیز آنجاست، در کلمات او، همه چیز به شکلی از شعر بازمیگردد. شعرش به ما میگوید من قادر به زنده ماندنم، قادر به بودن و زیستن، فقط پنهان شدهام. شمس با شعرش به ما میگوید زیستن، همچون مرگ، چیزی نیست که کسی آن را بیاموزد. تمام آنچه میتوانیم انجام دهیم، ظهور و بروز توامان آن است. چون هر کسی وارد صحنه مرگ میشود خود را برای برداشتن قدمی به ماوراء آماده کرده است و هر بازماندهای که موقتا زنده مانده، باید غیبتِ از دسترفته را طاقت بیاورد.
آزرم سپس گفت: بخشی از زندگی شعر پسامدرن فارسی در شکل شعر شمس آقاجانی که مسیری بلند و پرمایه از خود زیستمند آن است امروز پایان یافته تا در حکم محتوای زبان فارسی باشد.
یادگار فراموشنشدنی شمس
در ادامه مراسم مظفر رویایی، شاعر با اشاره به آغاز شاعری شمس آقاجانی گفت: به نظر خیلیها و من، کارهای اجرایی و کارگاهی که شمس برای نشو و نمای شعر و با سلیقه خود، انجام داد خدمتی بزرگ و یادگار فراموشنشدنی شمس است. مرحوم شمس به امر مهمی در ادبیات معاصر ایران پرداخت که لازم بود و آن ایجاد بنیادهای نظریهپردازی به صورت شاخهای از نظریهپردازی شعر نیما و قبل از آن است. البته دیگرانی چون براهنی و آتشی و رویایی نیز به این موضوع پرداخته بودند اما شمس با دیدگاهها و سلیقههای نظری و تفکراتی که من آنها را نوعی بدعت و نوآوری در شعر میدانم، به آن استقرار داد. او تفکر جدیدی را ایجاد کرد.
او با تأکید بر اینکه شمس آقاجانی به نظریهها و تبیین آنها وسعت داد، گفت: شمس آقاجانی امکان جدیدی به شاعران داده که فقط شعر نگویند بلکه به دانش نظری و شناخت شعر از مضمون و محتوا تا وزن دست پیدا کنند.
رویایی یادآور شد: شاید اغراق باشد اما باید بگویم آقاجانی با تشکیل کارگاهها، رواقی کردن شعر را پیش برد. او به جای گفتن و شنیدن به شعر چهره رواقی داد و بیش از دیگران با سینه فراخ و باز به حرفهای شاعران جوان گوش میداد. آزمون و خطا در شعر و تخیل و ماندگاری شعر از نوآوریهای دیگر او بود.
چه رویاهایی داشت
کیمیا سعیدی از شاگردان کارگاه شمس آقاجانی فقدان او را خسران بزرگی برای ادبیات و خواند و افزود: شمس برای ۱۵ سال آینده کاری را برنامهریزی کرده بود و رویاهایی داشت که برای تحقق بخشیدنش فرصت پیدا نکرد.
فاجعه نه ضایعه
امیرمحمد تفتی، برادر همسر آقاجانی نیز با تسلیت گفتن به حاضران در سخنانی گفت: از دست رفتن شمس برای ادبیات امروز فاجعه بود نه ضایعه.
داغدار مضاعفم
رویا تفتی، شاعر و همسر شمس آقاجانی هم در سخنانی گفت: این اتفاق سریع افتاد و هنوز در شوک هستم. من داغدار ساده نیستم بلکه داغدار مضاعفم؛ داغدار همسرم، داغدار پدر فرزندم و داغدار ادبیات هستم. من داغدار چندگانهام و نمیدانم چه فریادی بزنم و چه باید بکنم.
او سپس از آشنایی و ازدواج و مسیری که طی کرده بودند گفت و اظهار کرد: شمس پس از بازنشستگی خوشحال بود که دستش باز شده و میتواند بنویسد. من هیچگاه فکر نمیکردم که شمس قبل از من برود و یکی از آرزوهایم این بود که شمس بعد از من برود زیرا راوی بهتری بود و بهتر از من میتوانست در سوگ من حرف بزند. این اتفاق فاجعه بزرگی بود، نمیدانم چه بگویم. تماس هیچ مجله و روزنامهای را رد نمیکرد. او چرکنویس نداشت زیرا ذهنش منسجم و پخته بود، مینوشت اما ویرایش نمیکرد.
تفتی با اشاره به اینکه جلد سوم از مجموعه رمز دهان او مجور گرفته و دو مجموعه چاپنشده نیز دارد، گفت: من هنوز فرضت نکردهام تا لپتاپ او را باز کنم و ببینم کار دیگری دارد یا نه، اما میدانم زحمت ویرایش بر آثارش را بر روی دوش ما نینداخته است. ضایعه وحشتناکی بود. خیلی بیمعرفتی کرد و زود رفت، نمیدانم میتوانم ببخشم یا نه. به همهمان تسلیت میگویم.
جنگ جهانی سوم باورپذیرتر بود
بامداد آقاجانی فرزند شمس آقاجانی نیز در پایان در سخنانی گفت: اگر چند روز پیش میگفتند جنگ جهانی سوم رخ خواهد داد، بیشتر احتمال میدادم تا اینکه بخواهم در این مراسم صحبت کنم. پدرم زندگی را دوست داشت، علاقه و امید و انگیزه داشت تا با بازنشستگی بیشتر کتاب بنویسد اما همه چیز در عرض چند روز بههم ریخت.
بعد از مراسم بدرقه در خانه هنرمندان، پیکر این شاعر برای خاکسپاری به زادگاهش، فریدونکنار منتقل میشود تا سهشنبه (۲۱ شهریور) به خاک سپرده شود.
مراسم تشییع پیکر شمس آقاجانی با حضور افرادی همچون رویا تفتی (شاعر و همسرش)، هرمز علیپور، حافظ موسوی، شهاب مقربین، حسین سناپور، محمد آزرم، کامیار عابدی، علیرضا آدینه، هادی حسینینژاد، رضا عامری، محمد آشور، علی قنبری، فرخنده حاجیزاده، فرهاد عابدینی، آیت دولتشاه، کاوه فولادینسب عباس حبیبی بدرآبادی، پوریا سوری، حجت بداغی، محسن بوالحسنی، علیرضا بهنام، اعظم کیانافراز و محمود معتقدی همراه بود.
شمس آقاجانی متولد سال ۱۳۴۷، شاعر و منتقد ادبی و از شاگردان کارگاه رضا براهنی در دهه ۷۰ بود که روز جمعه (۱۷ شهریورماه) به دلیل عوارض کرونا از دنیا رفت.
«سخن رمز دهان»، «مخاطب اجباری»، «درسهای ادبی»، «چرا آخرین درنا بازمیگردد»، «راوی دوم شخص» و «گزارش ناگزیری» از آثار این شاعر و منتقد ادبی است.
انتهای پیام
نظرات