«عکس مستند باید بیات شود تا مزهاش دربیاید و من به این حرف باور دارم»
به گزارش ایسنا، مرتضی پورصمدی فقید این جمله را از کسی نقل کرده و میگفت که او نیز باور دارد عکس مستند باید بیات شود. حالا ۴۰ سال از آن روزها که همراه با کوچنشینان سفر میکرد گذشته و خودش ۱۱ شهریور ماه از این دیار برای همیشه کوچ کرد. عکسهایش با «حسی واقعی» از چهره برهنهی حقیقت زندگی رو به پایان عشایر، بیات شدند. باقی ماندند برای نسلهای بعدی؛ تا آن زمان که سیاهچادرها فقط در نمایشگاههای فرهنگی برپا میشدند، چیزی بیش از یک نمایش را تعریف کنند.
مرتضی پورصمدی متولد ۱۳۳۱ در همدان و فارغالتحصیل رشته فیلمبرداری از مدرسه عالی تلویزیون و سینما بود. او در سه حوزه فیلمهای مستند، فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی مدیر فیلمبرداری بوده و در برگزاری نمایشگاه عکس نیز فعالیت کرده است.
او بیش از ۴۰ سال عکاسی و مدتها با عشایر همراه بوده و تصاویری از آنان را در مسیر کوچشان ثبت کرد.
پورصمدی از عکاسان مستند و قومنگاری بود که در حوزه مردمنگاری شرق جهان فعالیت میکرد. تصاویر مستند او نقش قابل توجهی را در هنر معاصر ایران ایفا کرده است.
نمایشگاههای متعدد این هنرمند نیز، به واسطه یونسکو در نقاط مختلفی از دنیا از جمله در ونکوور (کانادا)، کاخ یونسکو در پاریس (فرانسه) و استکهلم (سوئد) برگزار شده است. تصاویر ثبتشده توسط پورصمدی، تا مدتها در مجله نسخه فارسی یونسکو چاپ میشد و اغلب مجلاتی که به زیست بوم ایران میپرداختند نیز از آثار او استفاده میکردند. مجموعه ۲ جلدی کتاب «اجاق سرد» که دفتر اولش «از دور» و دفتر دومش «از نزدیک» نام دارد، کتاب «بادی و خاکی، زندگی عشایر ایران» نیز از جمله اسناد بومنگاری و مردم نگاری ایران بود.
پورصمدی ماهها با عشایر همراه شد و تصاویری را در مسیر کوچ آنها ثبت کرد؛ او قصه درد کوچنشینان را روایت کرد؛ به زعم خودش، عکسهای او بیانگر یک زندگی زیبا نیست اما زیبایی قابل توجهی را در کنار درد و رنج به نمایش گذاشت.
از میانه دهه بیست زندگیاش، کارش او را به سمت عکاسی از عشایر کشاند؛ او سالیان سال شاهد این شیوه از معیشت بود و از جایی به بعد جریان ثبت این تصاویر را به صورت جدیتری آغاز کرد. پورصمدی خود را تحت تاثیر کورتیس نیز میدانست. ادوارد شِریف کورتیس(۱۸۶۸ – ۱۹۵۲)، مردم شناس و عکاس آمریکایی بود که در تمام دوره کاری عکاسی و تصویربرداری از بومیان آمریکا، از شمال آلاسکا تا ایالات جنوبی، را پی گرفت.
پورصمدی اما معتقد بود شانس بزرگی که در این رابطه آورده است، ثبت شیوهای از زندگی است که بنا به آمار آرام آرام به رقم صفر حرکت میکنند و روزی دیگر وجود نخواهد داشت. او بخشی از شیوه زندگی را روایت کرد که آیندگان احتمالا تصویر دقیقی از آن نخواهند داشت.
پورصمدی بخش جدی و جدانشدنی زندگی عشایری را طبیعت اطراف میدانست؛ چشمانداز، کوهستان و مراتع. او همراه با عشایر از آب و هوای تابستانی به سمت نقاط سردسیر و از آب و هوای زمستانی به سمت نقاط گرمسیر گریز و با طبیعت سرکش پیکار میکرد.
ارزش نمایش «حقیقت» برای او آنچنان بود که برای این شیوه از زندگی دلسوزی نمیکرد؛ آن را به ثبت رسانده و شرح میداد. او این شیوه از زندگی و تغییراتش را جبری میدانست که روزی به پایان خواهد رسید اما با وجود اینکه معتقد بود زندگی عشایر، شیوهی معیشت رو به پایان است، به آن اغراق آمیز یا حسرتبار نگاه نمیکرد. پورصمدی معتقد بود که نفسهای آخر یک زندگی را ثبت کرده است.
مرتضی پورصمدی ۱۱ شهریور ماه امسال، سر صحنه فیلمبرداری یک سریال، بد حال شده و پس از انتقال به بیمارستان در گذشت. پیکر او صبح روز ۱۲ شهریور ماه از مقابل خانه سینما تشییع و سپس در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد.
انتهای پیام
نظرات