جلال شباهنگی، هنرمند پیشکسوت طراح گرافیک، نقاش، مجسمهساز و عضو پیوسته فرهنگستان هنر ۲۶ مرداد ماه دار فانی را وداع گفت.
او زاده ٢۴ آذر ١٣١۴ در تهران، از هنرمندان شناختهشده، نقاش، طراح گرافیک و از اعضای پیوسته فرهنگستان هنر بود.
لاله شمسی ـ هنرمند نقاش و پژوهشگر ـ در گفتوگویی با ایسنا درباره فعالیتهای حرفهای جلال شباهنگی توضیحاتی را ارائه کرد. او با اشاره به آغاز فعالیت حرفهای این هنرمند گفت: فعالیت حرفهای جلال شباهنگی از سال ۱۳۴۹ از نمایشگاهی در دانشگاه برکلی آمریکا آغاز شد. او با استفاده از شخصیت منحصر به فردش، جایگاه ویژهای را هم در تاریخ و هنر منظرهسازی ایران تصاحب کرد.
لاله شمسی با اشاره به تاریخ منظرهسازی در ایران که آغازش را به حاشیهنگاری دیوان سلطان محمد جلایر ارتباط میدهد، اظهار کرد: اگر مبدأ تاریخ منظرهسازی سنتی ایرانی را هنرمندی به نام عبدالحی فرض کنیم که به صورت مستقل در حاشیه دیوان سلطان محمد جلایر منظرهسازی کرده است، در ادامه این مسیر میتوان به نقاشی رئالیستی مناظر در دوره مدرن که استاد حسین علی وزیری چهره شاخصش بوده است اشاره کرد، پس از آن میتوان هنرمند شاخص منظرهساز دوران مدرن را سهراب سپهری تلقی کرد که دارای خوانش ویژهای است و بیشک پس از او نیز میتوان از جلال شباهنگی به عنوان چهره شاخص منظرهسازی معاصر نام ببریم.
او با در نظر گرفتن خوانش کلمه مدرن به عنوان پدیدهای امروزی معتقد است که روایت جلال شباهنگی به زبان مدرن با آگاهی و شناخت کامل بوده است.
لاله شمسی گفت: جلال شباهنگی در روزآمدسازی هنرش پژوهش و کوشش آکادمیک ارزندهای را آغاز کرد که او را در رده هنرمندانی همسو با خوانش معاصر قرار داده است. گرچه تولد هنر او در بستر هنر مدرن ایران شکل گرفت، اما از او به عنوان مبدع کادری به نام desertscape که شبیه به کادر landscape است نام برده شده؛ شباهنگی desertscape را با روند خود شخصیسازی و متعلق به خود کرد. البته استاد جلال شباهنگی تمام عناصر بصری آثار خود را درگیر کرده و منظم و مدیریت شده با شرایط خود فضا را شخصیسازی کرده است.
لاله شمسی تحلیلی از روایت شعر و نقش دشتستان استاد جلال شباهنگی ارائه کرد و در این زمینه گفت: به عقیده من شعر دشتستانها سراشیبی لطیفی را داراست که توانسته ارجاعی به منتقد ارزشمند هنر اکسپرسیونیسم انتزاعی کلمنت گرینبرگ داشته باشد. کلمنت گرینبرگ معتقد بود اکسپرسیونیسم انتزاعی هر چه احساس گرایانه و درونیتر ظاهر شد، فاصله کمتری با نابگرایی پیدا کرد. گرچه مصداق نظر کلمنت گرینبرگ، مارک روتگو و جکسون پولاک بودند که ستارگان جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی به شمار رفتند اما گذرگاه این تعریف استاد جلال شباهنگی را وارد یک گفتمان نابگرایانه احساسی کرده بود، کما اینکه رویش فرم و رنگ در احساس شاعرانگی عمیقی که حاکم بر آثار ایشان است به چشم آمده و برابر نهاد مخاطب قرار گرفته است.
او با اشاره به آثار گل و مرغ شباهنگی نیز گفت: درباره روایت آنچه که از هنر سنتی میدانیم، هنرمندی در اندازه جلال شباهنگی منشی وزین و سرشار از شناخت و گرامیداشت را به نمایش گذاشت. احتیاط و گرامیداشت بازخوانی آثار گل و مرغ او، ظرایفی را با درک عمیق ممکن ساخت. ظرافت و شاعرانگی شالوده هنر او بود پس در بازخوانی نه تنها وارد حوزه دفورماسیون نشد بلکه بر تاکید بر ارزشها اصرار ورزید. نگاه مدرن استاد جلال شباهنگی بر معنای گل و مرغ ایرانی افزود و توانست با وجود وارد کردن گلدان با عنصر رئالیستی کمترین زخم را بر پیکر گل و مرغ بزند و آن را به سمت بلوغی ارزشمند رهنمون سازد.
او با اشاره به شیشههای دمیدنی یا همان blowing glassهای شباهنگی اظهار کرد: شیشههای ساخت شباهنگی مسیر دوم او بود. این آثار را میتوان آمیزهای از بداهه دانست که عنصر اصلی آبستره معاصر و یادآور اکسپرسیونیسم انتزاعی است. استاد شباهنگی پژوهشگری ارجمند با درصد دقت بینظیر نیز بود. او آفرنیش خود را با دیسیپلین خاصی که حاصل پژوهشهای او بود هدایت و شیوهای را با حساسیت خاص در بهروزرسانی خلاقیت خود دنبال کرد، اما در عین حال شاعرانگی در تمامی آثار او مشهود است.
لاله شمسی معتقد است که منظره سازی با شاکلهای مدرن و روحی معاصر امضای شخصی جلال شباهنگی است که بر هنر معاصر ایران ثبت شده است.
او اظهار کرد: دشتستانها هم در فرم بصری نوآورانه خلق شدند و هم درون مایه رنگی اختصاصی شباهنگی را به نمایش گذاشتند. علاوه بر اینکه ماهیت سمبلیک رنگها نیز در این دسته از آثار او مد نظر است. او با تکنیک ایربراش سعی بر هر چه لطیف تر و شاعرانهتر جلوه دادن فرمها دارد.
لاله شمسی با بیان اینکه عناصر تجسمی از پایه تا پرداز نهایی همه تحت مدیریت و تسلط شباهنگی قرار داشتند، گفت: نحوه مهندسی حساس استاد من را به یاد هنرمند مشهور هلندی یوهانس ورمیر میاندازد. به نظر میرسد شیوه دقت او بر استحکام ترکیببندی به گونهای است که اگر یک نقطه جابهجا شود وحدت و شالوده کار به هم خواهد ریخت.
او ادامه داد: در آثار دشتستان شباهنگی، علاوه بر اینکه تک رنگی میتواند خوانشی سمبلیک را در متن اثر استاد جلال شباهنگی داشته باشد، رنگ در مرز بین نقاشی و گرافیک متوقف شده است؛ رنگ در عین پختگی نوعی جوهری و شفاف دارد که هوشمندی او در حرکت به سوی هنر معاصر را نشان میدهد. تنالیته آثار او با مهارتی بینظیر به وسیله ایربراش کنترل شده و پوشش گیاهی روی تپهها در سایز، تعداد و چینش گزیده و شخصیسازی شده است. مصرعهای این شعر لطیف، بر توالی و ریتم آرام و شاعرانگی تصویر افزوده است.
او در پایان اظهار کرد: جلال شباهنگی در فرایند مدرن و بهروزرسانی هنر ایران شیوهای لطیف و شاعرانه و پژوهشمدار را انتخاب کرد که وحدت هنر ناب را در خود حمل میکرد. هنری که در عین استفاده دیسیپلین شدید توانست به حدی احساسی و لطیف ارائه شود که در عین اینکه محصول سوبژکتیویته استاد است اما حاملی ارزشمند برای انتقال حس شاعرانه او نیز باشد.
انتهای پیام
نظرات