عاشورا، گلستانی است با سروهای سرخ شهادت و نخلهای ارغوانی ایثار و خون و دانشگاهی است که هر سالک الیاللّه باید آن را ببیند، عاشورا سالروز عروج خونین سبکبالان عاشقی است که با شهادت خویش حماسهای جاودانه آفریدند. عاشورا چشمه نوری است که سیاهیها و تاریکیها را از جان میشوید و زلالی و پاکی را سخاوتمندانه به آن هدیه میکند.
عاشورا تکلیف اسـت و عاشورایی شدن عمل بـه تکلیف، عاشورا مجمع عمومی حماسهسازان هستی و جاذبهها، دل کندن و بـه جذبه دوست رسیدن اسـت و هیچ نقطهای در هویت هستی نیست که از حرکت و شعر و شعور عاشورایی خالی باشد.
عاشورا یعنی قطرات اشکی که حسین برای فردای اهل بیت خویش ریخت، عاشورا یعنی جمع کردن خارهای بیابان در شب تاریک، یعنی سیراب کردن کودک شیرخواره با سرانگشتان پیکانی تیز، عاشورا یعنی ضجههای کودکانی غریب در صحرایی سوزان، یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای کودکانهای که به دنبال عشق ندای لبیک سرداده بودند.
عاشـورا یعنی وادع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور، یعنی عین صداقتی که در آسمانها نظیر نداشت، عاشـورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق میافتد. کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه لب شهید نشود ...
هیچ نمونهای از شجاعت بهتر از این که حسین
از لحاظ فداکاری و شهامت نشان داد در عالم پیدا نمیشود حتی غیر مسلمانان نیز نمیتوانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی تحت لوای آن انجام گرفت، انکار کنند و این واقعیت دارد که محبت و عزاداری برای امام حسین (ع) انسان را زود به مقصد میرساند.
حسین، زیباترین نامی است که در شناسنامه بشر نوشتهاند. حسین میزان سنجش صداقت آدمی است، حسین تفسیر بعثت، ترجمان نبوت و معنای امامت است. قبول ولایت حسین، برات آزادی انسان از جهنم پلیدی است و راه حسین، کوتاهترین راه رسیدن به بهشت است.
چه زیبا میگوید شهید آوینی که از عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست. زمان بر امتحان من و تو میگردد تا ببیند که چون صدای هَل مِن ناصرِ امام عشق برخیزد، چه میکنیم؟
فرقی نمی کند در کجای قرن چندم ایستاده باشم ! مهم این است که من همچنان رعیتم و تو اربابی یا حسین...
انتهای پیام
نظرات