حجتالاسلاموالمسلمین «مهدی اکبرنژاد»، در گفتوگو با ایسنا، درباره تغییرات سیاسی و اجتماعی پس از رحلت پیامبر(ص) در جامعه اسلامی که منجر به شهادت امام حسین(ع) و یاران ایشان شد، اظهار کرد: جریانات تاریخی، چه اسلامی و چه غیراسلامی محصول یک سلسله علل و عوامل مختلف است که این امر در خصوص پدیدههای اجتماعی نیز قابل تعمیم است و اتفاقات مختلف یک جامعه از زوایای مختلف قابل تحلیل و بررسی است. اتفاقاتی که در جوامع فعلی میافتد یا در جوامع گذشته اتفاق افتاده و به تاریخ تبدیل شده، محصول علل و عوامل مختلفی است که آنها را باید در کنار هم دید تا بتوان به تحلیلی جامع از آنها رسید.
وی گفت: رفتار با امام حسین(ع) و اولاد پیامبر(ص) مشمول چنین تحلیلی است و عوامل مختلفی در کنار هم قرار گرفت که سبب شکلگیری جریانات منجر به شهادت امام حسین(ع) و یاران ایشان شد.
دانشیار دانشگاه ایلام ادامه داد: قرآن کریم در ارتباط با حضرت نوح و ذریّه حضرت ابراهیم(ع) و بعضی از برگزیدگان الهی و اتفاقات بعد از آنها میفرماید: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا [سورهی مریم آیه ۵۹]، بعد از این انبیاء برگزیده الهی گروهی آمدند که ۲ کار انجام دادند، یکی اینکه نسبت به بندگی خدا حق لازم را بهجا نیاورده و نماز را تضییع کردند و دوم اینکه از خواستههای نفسانی پیروی کردند که این مسئله را ما در تاریخ اسلام هم میبینیم.
اکبرنژاد ادامه داد: قبل از تحکیم و گسترش اسلام، مسلمانان اکثراً با هدفی مشترک مواجه بودند و آن این بود که دین اسلام را منتشر و معرفی کنند، در مقاطع بعدی که تثبیت اسلام اتفاق افتاد و حاکمیت اسلامی گسترش پیدا کرد، عدهای که در دوره خود پیامبر(ص) نیز اندیشه منعفتگرایانه و تبعیت از خواستههای نفسانی در وجودشان وجود داشت و به هوای رسیدن بهجایی، اطراف پیامبر بودند، بعد از پیامبر شهوتطلبی، قدرتطلبی و طلب ثروتشان ظهور و بروز پیدا کرد که بسیاری از مسائل تاریخ اسلام را تحتالشعاع خود قرار داد.
عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام تاکید کرد: این امر که علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان به آن اشاره کرده است سبب بسیاری از مسائل و مشکلات پس از رحلت حضرت رسول(ص) برای امت اسلامی شد.
اکبرنژاد جریان «وضع حدیث» در تاریخ اسلام را منبعث از همین موضوع دنیاطلبی برخی افراد پس از پیامبر(ص) دانست و تصریح کرد: در این جریان احادیث مجعول را برای تثبیت قدرت از پیامبر نقل میکردند. برای مثال در جریانی که از کتب اهل سنت نیز منقول است، معاویه توانست در شام عدهای را که حتی صحابه پیامبر(ص) نیز در میان آنها بودند با پول و جایگاه تطمیع کند تا برای تثبیت قدرتش درباره شام و معاویه به نقل از پیامبر(ص) حدیث جعل کنند و بسیاری از انحرافات در اسلام ناشی از همین موضوع است.
وی ادامه داد: معاویه در دوره خلیفه دوم فرماندار شام شد و بعد از اینکه امیرالمؤمنین(ع) به حکومت رسید و قصد برکناری وی را داشت، مقاومت کرده و علیه حاکم اسلامی خروج کرد و حتی از منظر برادران اهل سنت که حضرت علی(ع) را خلیفه چهارم میدانند نیز این مسئله غیرقابل کتمان است.
مدیرگروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه ایلام گفت: در عهد امویان این انگیزههای دنیاطلبانه وجود داشت و در سلسله عباسیان که در ابتدا خود را بهعنوان آل پیامبر(ص) معرفی کردند و حتی حمایت تعدادی از علویان ازجمله برخی فرزندان امام سجاد(ع) را داشتند نیز این مسئله بهنحو دیگری تقویت شد؛ لذا این خطر دنیاطلبی همیشه وجود داشته و دارد و باید از آن ترسید چراکه در هر دورهای امکان ظهور و بروز دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام ادامه داد: نکته دوم بحث تغییر افکار عمومی است که مسئلهای بسیار مهم است، یعنی افراد صحنهگردان مسائل اجتماعی، افکار عمومی را به سمتی که خودشان مایل باشند سوق میدهند و با معکوس نشان دادن افراد و قلب کردن واقعیات، افکار عمومی را به گونهای آماده میکنند که در موردی مانند واقعه کربلا منجر به یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ شود.
وی ادامه داد: در نظام رسانهای امروز نیز به همین صورت است و اگر نظام رسانهای اراده کند میتواند یک شخص خوب را بهگونهای کاملاً معکوس معرفی کند و این تغییر افکار عمومی همواره بوده و هست و بنیامیه نیز همین کار را کردند. خواص قدرتطلب توانستند با آمادهسازی افکار مردم، از طُرُق مختلف آنها را همسوی خود و آماده اتفاق افتادن واقعه کربلا کنند.
وی با بیان اینکه معاویه در کل دوران حکومتش دو سفر به مکه داشته و در هر دو سفر، به مدینه رفته و با خواص دیدار کرد، اظهار کرد: او صحابه و همسران پیامبر را جمع کرده و سعی در متقاعد کردن آنها برای پذیرش خلافت یزید داشت و در این بین چند نفر و در رأس آنها امام حسین(ع) حاضر به پذیرش این امر نشدند. قضیه یزید یکشبه اتفاق نیفتاد و معاویه با دیدار نخبگان و خواص در صدد زمینهسازی برای خلافت پسرش بود و متأسفانه تا اندازه زیادی هم در این امر موفق بود و توانست فضای فکری مکه و مدینه را تا حدود زیادی آماده جانشینی یزید کند و اینکه امام حسین(ع) بعد از مرگ معاویه نتوانست در مدینه بماند بهخاطر همین جوّی بود که معاویه حاکم کرده بود و موفق شده بود فضای فکری نخبگانی را آماده پذیرش حکومت یزید کند.
دانشیار دانشگاه ایلام تصریح کرد: نکته بسیار مهمی که آنها در محاسباتشان به آن توجه نکرده بودند این بود که حق همیشه پنهان و ماه همیشه پشت ابر نمیماند. بنیامیه این همه تلاش و مبارزه کردند که شخصیت امیرالمؤمنین(ع) را تخریب کنند و یا اباعبدالله(ع) را به گونهای وارونه به جامعه معرفی کنند اما بعد از مدت کوتاهی قضایا برعکس شد، ولی متأسفانه جامعه اسلامی هم در این بین متحمل زیانهای سنگینی ازجمله محرومیت از وجود امیرالمؤمنین(ع) شد.
اکبرنژاد افزود: جریان سقیفه هم از این امر مستثنی نیست و بخش زیادی از قضیه سقیفه ناشی از قدرتطلبی برخی خواص بود و جریان «دوات و قلم» که اهل سنت هم آن را نقل کردهاند، در همین راستا است. این جریان که از منابع دست اول اهل سنت نیز منقول است به زمان احتضار پیامبر(ص) اشاره دارد که طی آن رسولالله(ص) درخواست میکند برای وی دوات و قلم بیاورند تا چیزی بنویسد که امت اسلامی پس از وفات ایشان گمراه نشوند ولی عمربنخطاب از این کار جلوگیری میکند و در مورد پیامبر میگوید قَدغَلَبَهُ الوَجَع؛ یعنی درد به پیامبر فشار آورده و مانع از انجام امر پیامبر(ص) شد، بهگونهای که رسولالله(ص) از این امر ناراحت شدند و ابنعباس هم این امر را ضایعهای دانست و از آن ابراز تأسف کرد. سوال این است که پیامبر(ص) میخواست چهچیزی بنویسد؟ و انسان در همین وقایع هم ردپای این جریان را میبیند.
انتهای پیام
نظرات